شفا آنلاین>اجتماعی>انستیتو پاستور ایران از سال 1299 آغاز به کارکرد اما بعد از آمدن «پروفسور بالتازار» به ایران تحولی چشمگیر یافت.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید درواقع او کارگردان تحول و تغییر
شکل انستیتو پاستور بود. در عمل تحت تاثیر او بود که انستیتو به یک
ابزارکار مدرن و موثر با شهرت بینالمللی بهویژه درزمینه پژوهش
اپیدمیولوژیک تبدیل شد. در میان دانشمندان فرانسوی که در ساخت و توسعه
انستیتو پاستور مشارکت داشتند، مارسل بالتازار نقش اساسی دارد. نزدیک ربع
قرنی که او در خدمت انستیتو بود برای او این امکان را ایجاد کرد که نهتنها
مسائل اپیدمیولوژیک را بلکه مردم ایران را خوب بشناسد.
پس از دوره رکود
حضور فرانسه در ایران در طول جنگ جهانی اول در سال 1919 ایران دگربار درصدد
برقراری ارتباط با فرانسه بود بهویژه درزمینه پزشکی . در تاریخ 23 اکتبر
1919 «دکتر رو» رئیس انستیتو پاریس هیئت ایرانی به ریاست ذکاالملک را پذیرا
شد. در این جلسه تصمیم گرفته شد که یک انستیتو در تهران تاسیس شود. در
حدود سه ماه بعد روز 20 ژانویه 1920 «دکتر لوگرو»که از طرف انستیتو مامور
این مساله شده بود توافقنامهای را برای امضا به «شاهزاده نصرت الدوله
فیروز»، وزیر امور خارجه ایران ارائه کرد که برای شرکت در مجمع عمومی
کنفرانس صلح به پاریس آمده بود. این توافقنامه که مدل توافقنامههای بعدی
همکاری فنی شد بر هیچ تعهدی یا اجباری برای طرفین استوار نبود و تنها بر
دوستی دو کشور تکیه داشت.
بعد
از بازدید «دکتر لوگرو» دکتر رو، «دکتر منار» را مامور ایجاد انستیتو
پاستور تهران کرد. روز اول اوت 1920 «دکتر منار» به تهران رسید و در یک
ساختمان مستقر شد و اقدام به تهیه چارچوب ساختار انستیتو کرد و درعینحال
به سازماندهی تولید واکسنهای ضروری برای ایران
پرداخت. همانگونه که حدود پنجاه سال پیش از آن اتفاقی که برای انستیتو
پاستور فرانسه پیش آمده بود ابتکار فردی، فقدان اقدامات دولتی را جبران
کرد. «عبدالحسین فرمانفرما» تصمیم گرفت تا زمین و آب انستیتو را از محدوده
و محل سکونت خود در تهران تامین کند و وجوه لازم برای اجرای ساختمان را از
ثروت شخصی خود بپردازد. «دکتر منار» با حمایت فرمانفرما ساختمان را ساخت و
سال 1925 به فرانسه بازگشت. پس از یک دوره سرپرستی موقف «دکتر ابوالقاسم
بهرامی» آقای دکتر «ژ. کراندل» به جانشینی «منار » منصوب شد که در ماه
سپتامبر 1926 به تهران عزیمت کرد.
کراندال
بعد از هشت سال ریاست در 1934 در تهران درگذشت. او در گورستان مسیحیان در
محله دولاب در کنار «کلوکه» و «تلوزان» به خاک سپرده شد.
بعد
از سرپرستی موقت «دکتر حسین مشعوف» در سپتامبر 1935 دکتر «رنه لوگرو » که
پانزده سال قبل ریاست جلسات افتتاح انستیتو پاستور را به عهده داشت به
تهران آمد تا در خصوص آینده انستیتو به مذاکره بنشیند. «دکتر لوگرو» به
وعدهاش عمل کرد و به ایران آمد. بعد از ترک ایران «دکتر لوگرو» انستیتو
را به دست «دکتر ابوالقاسم بهرامی» سپرد و دو تن از جوانترین اعضا گروه
را به نام «دکتر قدسی» و «دکتر مقدم» برای تکمیل آموزش با خود همراه کرد.
«دکتر قدسی» پس از یک دوره کارورزی در انستیتو پاریس برای کار به مراکش
رفت و آنجا با «دکتر بالتازار» آشنا شد.
دکتر
«مارسل بالتازار» معروف به بالتا، محقق علوم پزشکی در بین سالهای ۱۹۴۶
الی ۱۹۶۱ ریاست انستیتو پاستور ایران در تهران را به عهده داشت و پسازآن
رئیس بخش همهگیرشناسی در انستیتو پاستور پاریس شد. دکتر «مارسل بالتازار»
نقش بیبدیلی در تاسیس پایگاه تحقیقاتی «اکنلو» در همدان و کنترل طاعون در
کشور داشته است.
در
سال ۱۹۴۶ مارسل بالتازار، ریاست انستیتو پاستور ایران را عهدهدار شد و
ساختار علمی و مهندسی آن را مجدداً طراحی کرد.
بر
اساس برنامه جدید، انستیتو پاستور ایران فعالیتهای جدیدی درزمینه خدمات
بهداشتی، پزشکی، اپیدمیولوژی و تحقیقاتی آغاز کرد و یکی از حوزههای جدید
مطالعات انستیتو پاستور ایران، مطالعات طاعون بود.
زندگینامه بالتازار «مارسل
بالتازار» در شهر وردان در شمال شرقی فرانسه متولد شد. خانواده او از
قدیمیهای لورن محسوب میشدند. دو نفر از اجدادش پزشک بودند و پدرش افسر
ارتش فرانسه بود. مارسل شانزدهسالگی دیپلم گرفت و سپس تحصیل در فیزیک و
شیمی را بهقصد پزشک شدن ادامه داد. بالتا برای اینکه برای ادامه تحصیل به
خانواده فشار مالی نیاورد در مدرسه پزشکی ارتش تحصیل کرد.
در
تابستان 1316 مطابق پیشبینی «ژرژ بلان» اپیدمی تیفوس در مراکش اتفاق
افتاد. بدین منظور، از قبل ذخیره زیادی از واکسن تهیهشده بود. گروهی در
مناطق پرخطر تقسیم شدند. شیوع تیفوس در «کازابلانکا» آنها را مجبور کرد
150 هزار نفر را واکسینه کنند. در همین زمان رئیس فرانسوی انستیتو پاستور
ایران، «کراندل»، فوت کرده بود. «دکتر مهدی قدسی» سرپرستی را پذیرفته بود.
«دکتر مهدی قدسی» و بالتا تیمی را در محل واکسیناسیون تیفوس تشکیل دادند.
دوستی آنها ازاینجا شروع شد.
در تابستان 1324 طاعون در حال بازگشت به مراکش، بهخصوص به بندر
کازابلانکا بود. تب راجعه هم از تونس و الجزایر آمده بود و به بیماریهای
شایع اضافهشده بود. بالتا و ژرژ بلان تحقیقات را روی تمامی انگلها شروع
کردند که گمان میرفت دلیل این تب اپیدمی باشد. اما رئیس انستیتو پاستور
پاریس «والری رادو» از پاریس برگشت و از بالتازار خواست به ایران برود.
جایی که بالتا از ابتدا به آن میاندیشید. دلیل این انتقال تقاضای کمک
«دکتر قدسی» از انستیتو پاستور مادر بود. بالتا قبل از عزیمت به ایران با
همسر اولش «ترزا» ازدواج کرد و همراه او عازم ایران شد. بالتا در ابتدا
بهعنوان رئیس انستیتو پاستور ایران وارد تهران نشد بعد از مدتی به این سمت
گماشته شد.
قبل
از امضای موافقتنامه همکاری بین ایران و فرانسه، بالتا رابطه خوبی با
دولت و وزرای اقتصاد ، بهداشت کشاورزی و دانشکده پزشکی برقرار کرد. در
مرداد 1326 هیئتی فرانسوی متشکل از«لویی پاستور والری رادو» نوه لویی
پاستور ، «آنتوان لکسنی» پروفسور کالج فرانسه، رئیس انستیتو رادیوم فرانسه و
«رونه لگرو»، که بالتازار کار با باکتری را نزد او آموخته بود و در
سالهای 1315 تا 1319 رئیس افتخاری انستیتو پاستور ایران بود به ایران دعوت
شدند.
تجربه
ارتباطی بالتا با وزارتخانههای مختلف در طول اقامتش به او فهمانده بود که
تصمیمگیری برای دولتمردان ایرانی کار سختی است و هرروز کار را به فردا
موکول میکنند. چون پرواز هواپیمایی فرانسه، «ایرفرانس»، به تهران هر
پانزده روز یکبار بود، مدت اقامت تیم فرانسوی برای دو هفته برنامهریزی
شد. سرانجام در روز آخر، 3 شهریور 1325 هنگام شام خداحافظی از هیئتوزیران
به آنها تلفن شد که ساختار جدید انستیتو پاستور ایران و ریاست بالتازار بر
آن موردقبول واقعشده است و به امضای هیئتوزیران رسیده است. این قرارداد
برای مدت پنج سال تنظیمشده بود. قسمتی از متن قرارداد به این شکل بود: «
شورای اداری داشتن یک رئیس فرانسوی از انستیتو پاریس مانند انستیتو
پاستورهای خارجی را به تصویب رساند. این رئیس مسئولیت فنی و انتخاب کارکنان
را به عهده خواهد داشت.»
بالتا
بعد از روی کار آمدن، دوسوم کارمندان را اخراج کرد چون کارایی نداشتند.
«دکتر قدسی» را هم معاون خود کرد. بالتا تا سال 1344 که در ایران ماند برای
تغییر و نوسازی انستیتو پاستور جنگید و با مشکلات زیادی چون بیمسئولیتی
دولتمردان و کمبود بودجه روبهرو بود.
بالتا
در مجله بایگانی انستیتو پاستور ایران، درباره مشکلاتش چنین توضیح داده
است: «در این برهه از زمان در ایران با تغییر پارلمان روبهرو هستیم. باید
دو سال در انتظار انتخابات جدید پارلمانی برای مشخصشدن جایگاه انستیتو
پاستور ایران بود. در این کشور هرروز یک بحران اتفاق میافتد، اختلاف دو
بلوک شرق و غرب عملا پولی در صندوق دولت باقی نگذاشته است. طبیعتا برای
انستیتو پاستور ایران نیز چیز کمی باقیمانده است. »
بالتا
از دنیاپرستی دربار شاه فراری بود. او درباره دعوتهای شاه چنین مینویسد:
« من از حضور در این مجالس همراه با لذتهای پیش و پا افتاده و مسخرهای
که در این مجالس حاکم است ، خسته شدهام . آنچه برای من ناراحتکننده است
ترجیح شاه و دربار برای استفاده خارجیها در میهمانیها است.»
بولتن
سازمان جهانی بهداشت که در بهمن 1330 منتشر شد، به تحقیقات انستیتو پاستور
ایران توسط «مارسل بالتازار» و همکاران ایرانیاش «دکتر بهمنیار» «دکتر
مفیدی» و «دکتر سیدیان» اختصاصیافته بود. در این شماره جزییات کاملی
مانند تعداد حیوانات به دام افتاده و مساحت منطقه مطالعه شده آورده شده
بود. اولین ماموریت آنها در خرداد 1326 در منطقه قروه و سپس در اوایل
تیرماه در منطقه آقبلاغ مرشد همدان، منطقه اپیدمی طاعون در سال 1326 انجام
شد. در تیرماه 1326 تیمهای تحقیقاتی در منطقه شرقی قلعه سفید مستقر شدند و
گزارش کار را تهیه کردند. سپس در شهریورماه همان سال در شمال منطقه صحنه
در کرمانشاه استقرار یافتند. در این گزارشهای زمانبندیشده کارها و
عملیات علمی با دقت و جزییات کامل بیان شد ولی هیچ اشارهای به گرفتار شدن
بالتا به مصیبت غمانگیز مرگ همسرش ترزا در 15 مرداد 1327 نشده بود. بالتا
به خاطر مرگ همسرش مدتی را در پاریس گذراند. در غیبت بالتا در ماهها
شهریور و مهر 1327 ، تحقیقات انستیتو پاستور ایران با «دکتر مفیدی»، «دکتر
سیدیان»، «دکتر بهمنیار» و همکارانشان ادامه یافت. هر ماموریتی تاییدکننده
آلوده بودن جوندگان مریون و ککها به طاعون بود. بالتا در مدت اقامتش در
پاریس با جزییات کامل کارهای قبلی دکتر «ژوزف تولوزان» در منطقه کردستان
آشنا شد. او پزشک مخصوص ناصرالدینشاه بود که در سال 1243 وارد ایران شده
بود و در سال 1275 در تهران فوت کرده بود. دکتر بالتازار واکسیناسیون جمعی
علیه بیماری آبله و سل را سازماندهی کرد که در مورد سل، سازمان بهداشت
جهانی و یونیسف او را یاری دادند. همچنین وی با کمک موسسات تحقیقاتی
فرانسوی، آمریکایی و روسی یک مرکز برای ناتوانی اجتماعی جمعیت جذامیان
تاسیس کرد.
«مارسل
بالتازار» در سال ۱۹۴۷، همهگیری بیماری طاعون در مناطق روستایی کردستان
را در غیاب موشها در این مناطق مرتفع بررسی کرد. مطالعات نشان داد که
تداوم عفونت در این مناطق به خاطر حضور جوندگان نیمه مقاومی است که مقاومت
بالایی نسبت به این عفونت دارند.
برای اثبات این تئوری یک گروه تحقیقاتی از
طرف سازمان بهداشت جهانی در ارتباط با انستیتو پاستور ایران شکل گرفت.
تحقیقات بالتازار در مورد طاعون در ایران، انستیتو پاستور ایران و بخش
اپیدمیولوژی آن را بهعنوان یکی از قطبهای علمی مطرح دنیا در این زمینه
مطرح کرد. در سال ۱۹۵۰، او بهعنوان کارشناس کمیته هاری در سازمان بهداشت
جهانی منصوب شد. او برنامهای برای استفاده از سرم ضد هاری خالص و تغلیظ
شده بهعنوان «سرم هایپر ایمیون» در امریکا ارائه داد که موجب هموارشدن
استفاده ازسرم ضد هاری شد.