به گفته جامعه شناسان، موضوع بیکاری به صورت فعلی آن یک امر جدید محسوب شده و از دوران صنعتی شدن به بعد مشاهده می شود و در زمان پیش از صنعتی شدن ، افراد به راحتی قادر به یافتن و انجام کاری متناسب با توانائی های خود بودند اما موضوع بیماری ، امری متفاوت بوده و از ابتدای خلقت انسان، همراه با وی وجود داشته و سبب بروز مشکلاتی برای انسان شده است.
پژوهشگران در این مطالعات دریافتند انسان ها به صورت غریزی اعتقاد دارند ، بیماری یک نوع بدشانسی محسوب شده در حالی که بیکاری را ناشی از اهمال خود فرد دانسته و آن را نکوهش می کنند.
در این مطالعات ، تیمی از روان شناسان ؛ جامعه شناسان و متخصصان حوزه علوم سیاسی با استفاده از تکنیک های ویژه برای کشف شهود ضمنی انسان ها، تفاوت های اساسی نهفته در نگرش افراد را نسبت به مزایای بیکاری و مراقبت های بهداشتی بررسی کردند. به باور پژوهشگران ، این تفاوت در نگرش نسبت به افراد بیکار و بیمار در روند تکامل انسان رخ داده است. در حقیقت موضوع بیکاری به صورت فعلی آن یک امر جدید محسوب شده و از دوران صنعتی شدن به بعد مشاهده می شود و در زمان پیش از صنعتی شدن ، افراد به راحتی قادر به یافتن و انجام کاری متناسب با توانائی های خود بودند اما موضوع بیماری ، امری متفاوت بوده و از ابتدای خلقت انسان، همراه با وی وجود داشته و سبب بروز مشکلاتی برای انسان شده است.
میشل بنگ پترسن یکی از اعضای این تیم تحقیقاتی در رابطه با یافته های ناشی از این پژوهش گفت: برای میلیون ها سال بشر در مواجهه با تصادف های منجر به بیماری مانند شکستگی استخوان یا ابتلا به عفونت ها نیازمند یاری بوده و عموما خود وی در این امر نقشی نداشته است. این موضوع سبب می شود که به صورت ناخودآگاه در ضمیر انسان در طول تکامل چند میلیون ساله وی، بیماران به عنوان افراد نیازمند به توجه و کمک شناخته شده و عموما این موضوع به صورت ناخودآگاه در ذهن ما رخ می دهد.
پژوهشگران برای درک بهتر این موضوع به بررسی جوامع مختلفی با فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت پرداخته و به این ترتیب مردم ایالات متحده آمریکا، دانمارک و ژاپن مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج به دست آمده در همه جا یکسان بوده و مشخص شد انسان ها فارغ از نژاد و ملیت و فرهنگ ، در ضمیر ناخوداگاه خود نسبت به بیماران احساس همذات پنداری کرده و آن ها را مستحق کمک می دانند.