شفا آنلاین>سلامت>در حالی که هر روز بر شمار صندلی های دانشگاهی و تعداد مراکز آموزش عالی افزوده میشود، جوانان دانش آموخته به سمت باتلاق بیکاری هدایت می شوند.
به گزارش شفا آنلاین، انگار
نمیشود دانشگاه نرفت و از طرفی هم اگر کسی مدرک دانشگاهی نداشته
باشد، گویا بی سواد است. سالها است جوانان برای رفتن به دانشگاه با یکدیگر
رقابت می کنند و تقریبا همگی در هر رشتهای که پذیرفته شوند، وارد میشوند
و دو تا چند سال از عمرشان را پشت میزهای دانشگاهها میگذرانند. آنها
برای دریافت یک مدرک چند سال عمر به اضافه میلیونها تومان هزینه، صرف می
کنند.
شاید شما هم دیده باشید که عدهای بعد چند
صباحی درس خواندن در دانشگاهها اغلب یا راه به جایی نمی برند یا در آن
رشته هرگز کار نکرده و اصلا وارد بازار کار نمی شوند، درواقع این افراد
اجازه می دهند چند سال از عمر و هزینه ای که شده به راحتی به هدر برود!
عدهای گاهی با این نیت که نگویند فلانی دانشگاه نرفته و تحصیلات عالیه
ندارد قدم در راه علم و دانشگاه گذاشتهاند و نگاهشان به تحصیل، با بقیه
اندکی متفاوت است اما عدهای دیگر هم، آن چنان مقصر نیستند و با تلاشهای
خود نتوانستند در پیداکردن شغلی مناسب راه به جایی ببرند.
دکترا خانه نشین شدند
براساس
آمار وزارت کار در سال 1384 تعداد دومیلیون و 115هزار نفر دارای تحصیلات
فوقدیپلم و لیسانس بودند که بعد از فراغت از تحصیل به جای فعالیت در بازار
کار، همچنان در صف بیکاران هستند. این تعداد در سال 1393 به میزان پنج
میلیون و 212 هزار نفر تنها در این دو گروه فارغالتحصیل افزایش یافته
است.
مطابق این گزارش، تعداد 601 هزار نفر
با مدرک فوقلیسانس و دکتری حرفهای و تخصصی، غیرفعال هستند. اگر تعداد
افراد بیکار دارای مدرک بالاتر از فوقلیسانس را به 601 هزار بیکار
(فوقلیسانس و دکتری حرفهای و تخصصی) اضافه کنیم، حدود 730 هزار نفر دکتری
خانهنشین داریم.
راه تحصیل باز است اما راه بازارکار نه!
محمود
حریرچی استاد دانشگاه و جامعهشناس درباره بیکاری افراد تحصیل کرده، بیان
کرد: متاسفانه به دلیل نبود شغل، بسیاری از فارغ التحصیلان مجبور میشوند
به شغلهایی پناه ببرند که مرتبط با رشته تحصیلیشان نیست، از طرف دیگر از
آنجایی که نتوانستیم برای افراد جامعه شغل ایجاد کنیم راه دانشگاه را برای
آنها باز گذاشتهایم.
او نیز معتقد است که اکثر
پسران برای تاخیر در سربازی و اکثر افراد برای کسب شرایط مناسب تر از نظر
ازدواج، اقدام به ادامه تحصیل میکنند.
فرار از بیکاری به قیمت دکتر مهندس شدن
این
استاد دانشگاه با اشاره به جو ایجاد شده در جامعه نسبت به تحصیلات
میگوید: افراد گمان میکنند تحت تاثیر عناوین دکتر، مهندس، دانشگاهی و...
هم میتوانند از بیکاری فرار کنند و هم دارای مرتبه اجتماعی شوند؛ در صورتی
که از مرتبه اجتماعی فردی که دارای مدرک تحصیلی بالایی بوده اما بیکار
است، کم میشود. فرهنگ ما به سمتس سوق داده شده است که فکر می کنیم روابط
اجتماعی ما تنها با تحصیلات عالیه تکمیل می شود اما باید بدانیم که علم و
دانش مکمل روابط اجتماعی انسانها است.
حریرچی
بر این نکته تاکید میکند که تحصیلات بالاتر توقعات شغلی را بالاتر میبرد
و ادامه میدهد: فردی که حاضر است با مدرک دیپلم مشغول به کاری شود،
نمیپذیرد که با مدرک لیسانس همان کار را انجام دهد. از طرف دیگر افراد
تحصیلکرده گمان میکنند که باید پشت میز نشینند و شرح وظایف مشخص داشته
باشند یعنی حتی خلاقیت و کارآفرینی بین افراد وجود ندارد.
تب مدرکگرایی 40 درجه شده
درجه
تب ادامه تحصیل به ویژه در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری رو به افزایش
است. به طوری که سال ها است افراد، دیگر به مدرک کارشناسی رضایت نمی دهند و
حتی بدون اینکه مدرک تحصیلی شان در یافتن شغل یا افزایش حقوقشان تاثیری
داشته باشد، در جهت ادامه تحصیل گام بر می دارند.
با
وجود اطلاع نسبی جامعه از وضعیت بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و اینکه
بازار فعلی کار کشور نیازی به بسیاری از رشته های تحصیلی (به دلیل تکمیل
بودن ظرفیت تا حداقل چندین سال) ندارد، باز هم بر ورود به دانشگاهها و
تحصیل در هر رشتهای اصرار ورزیده می شود و بدتر اینکه نه در دوران تحصیل و
نه در دوران انتظار برای ورود به بازار کار، قریب به اتفاق کارجویان فارغ
التحصیل، کمترین تلاشی برای تحقیق در بازار واقعی کار و کسب مهارت های لازم
آن از جمله تسلط به کار با کامپیوتر، آشنایی با زبان خارجی و کسب فنون
دیگر را انجام نمی دهند.
وقتی دانشجوی معماری در درمانگاه کار می کند
سعیده
رضایی فارغ التحصیل رشته معماری است که صندوقدار درمانگاه شده و وقتی به
صورت اتفاقی با او همکلام شدیم، گفت: برای تحصیل به شدت به رشته معماری
علاقهمند بودم و حاضر شدم چهار سال از عمرم را برای این رشته صرف کنم اما
متاسفانه بعد از فارغ التحصیلی متناسب با رشتهام شغلی را پیدا نکردم و در
چندین مورد هم سابقه کار می خواستند که چون من اول راه بودم نتوانستم مشغول
به کار شوم.
او می گوید: راهاندازی شرکتی
متناسب با رشته هم نیاز به یک سرمایه داشت که از عهده من و خانوادهام خارج
بود، از این رو تصمیم گرفتم کار دیگری را انتخاب کنم و به دلیل نزدیکی
درمانگاه به منزل در دو شیفت اینجا کار می کنم.
برخی رشته ها بازاری برای کار ندارند
یکی
از مهم ترین دلایلی که باعث به وجود آمدن بیکاری قشر تحصیل کرده شده، عدم
ارتباط صحیح و منطقی بین دانشگاه و بازار کار است تا جایی که هر یک از این
بخش ها به صورت کاملا جدا از دیگری کار می کند. دانشگاه ها امروز در
رشتههای گوناگونی بدون توجه به نیاز واقعی بازارکار، دانشجو تربیت می
کنند، اما بازار کار تنها به آن بخشی از فارغ التحصیلان توجه دارد که
بتواند نیاز واقعی خود به نیروی کار را برطرف کند.
باقی
ماندن این شرایط درباره اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی، ناتوانی
دانشگاهها یا بی توجهی دانشجویان به لزوم کسب مهارت های شغلی مورد نیاز
بازار کار، باعث شده تا همواره نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی که
انتظار می رود در وضعیت مناسبی باشد، بیش از سایر گروه ها و گاهی تا دو
برابر متوسط نرخ بیکاری کشور باشد.
گوشه چشمی به اشتغال فارغ التحصیلان
از
طرفی ناشناخته ماندن تواناییهای مهارت آموزی در مراکز فنی و حرفه ای و
از طرف دیگر کم توجهی دانشجویان به نیازهای واقعی بازار کار، علاوه
بر اینکه تعداد بیکاران فارغ التحصیل در رشته های گوناگون را افزایش داده
است، زمینه بی اعتمادی کارفرمایان به این گروهها را نیز دامن می زند!
مسعود
شفیعی رییس دانشگاه فنی و حرفهای با بیان اینکه اغلب فارغ التحصیلان این
دانشگاه کارآفرین بوده و بیش از 70 درصد این نیروها جذب بازار کار می شوند،
افزود: در بین دانشگاههای دولتی، مراکز تقاضامحور و مهارت محور نداریم؛
این در حالی است که دانشگاه فنی و حرفهای در وهله نخست گوشه چشمی به
بازارکار داشته و نیروهای خود را با توجه به نیاز بازار آموزش می دهد، از
این رو تنها دانشگاه مهارت محور ایران دانشگاه فنی و حرفهای است. همچنان
در تلاش هستیم نیروهایی را تربیت کنیم که در بازارکار شغلی را بیابند و
سربار جامعه نباشند.
ز گهواره تا گور دانش بجوی
بنابراین
در ایران همه فکر می کنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید مقاطع
تحصیلی را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند! کارکرد اصلی هم، نه دغدغه
توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است. این را
از اینجا میفهمیم که میبینیم برخی دوستانمان در دوره دکترا، درد دل
می کنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان می دهد که مقاله
خواندن، یک "درد" است نه "غذایی برای یک روح گرسنه علم"
اما
هر یک از ما، باید در درجه اول با شناسایی علایق و استعدادهای خود، زمینه
ای را که در نهایت تمایل به اشتغال و صرف انرژی خود در آن داریم، مشخص
نموده و سپس با تحقیقات لازم، بهترین و موثرترین روش برای کسب مهارت های
لازم در آن رشته را انتخاب کنیم. والدین با کسب اطلاعات کافی و بدون
تاثیرپذیری از جوهای غالب، می توانند کمک فراوانی به فرزندان جوان خود در
این باره کنند. این گونه می توانیم با صرف کمترین هزینه ها، بهترین نتایج
را کسب نموده و در نهایت، هر یک به سهم خود گامی در جهت توسعه و پیشرفت هر
چه بیشتر کشورمان برداریم.yjc