شفا آنلاین>اجتماعی>حوادث> انگار سال 95 را میتوانیم سال خودکشیهای پرسروصدا بنامیم. سالی که هر هفتهاش با یک خودکشی آغاز و به انتها رسید تا جایی که مسئولان و کارشناسان مربوطه نسبت به اپیدمی شدن خودکشی هشدار دادند.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید خودکشی ازجمله موضوعاتی است که
همواره روانشناسان و جامعه شناسان نسبت به آن اظهارنظر میکنند و همین
اظهارنظرها نیز بر تبعات خودکشیها بر جامعه میافزاید. چراکه به اعتقاد
کارشناسان خودکشی فعلی است که براثر کشمکشهای درونی در فرد به وقوع
میپیوندد و علوم روانشناختی بسیاری از این پدیدهها را علاوه بر معلول
اختلالات روانی در افراد ناشی از وقایع و رفتارهای روز جامعه میدانند.
اما
هر چه هست روزبهروز برشمار خودکشیهایی که با فریادهای بلند در کوچه و
خیابان و گاه ایستگاههای مترو به وقوع میپیوندند افزوده میشود و هیچ
فرقی بین زن یا مرد بودن افراد نیز به چشم نمیخورد. گویی مدلهای
شناختهشده خودکشی نیز تغییر کرده و برخلاف شاخصهای ثابتشده زنان جامعه
ایران نیز همچون مردان پریدن و انداختن خود به روی ریلهای قطار را انجام
میدهند.
تهران رکورد دار خودکشی در ملاعام با
آغاز موج خودکشیهای درملاعام کلانشهر تهران، پای اظهارنظرهای جدیدی به
موضوع خودکشی بازشده است. چراکه برخلاف عقیده بسیاری از مردم که آمار
خودکشی افراد در ایران به نسبت میانگین جهانی نگرانکننده نیست، اما
آمارهای سازمان پزشکی قانونی نشان میدهد که در استانهای محروم خودکشی
بیشتر از استانهای دیگر است و اما در این میان پایتخت رکورددار خودکشیها
است. بهطوریکه آمارهایی که در سال گذشته منتشر شد نشان داد که نرخ خودکشی
در ایلام بیشتر از ۵۰ نفر از هر ۱۰۰هزار نفر است، درحالیکه این رقم در
جهان ۱۱ نفر است.
آمار های مربوط به سال ۲۰۱۲ نیز حاکی از آن است که از هر
۱۰۰ هزار ایرانی ۲/۵ درصد خودکشی میکنند که این نسبت بسیار کمتر از کشوری
مانند کرهجنوبی است که در آن از هر ۱۰۰هزار نفر ۴۴ مورد خودکشی میکنند.
اما خودکشیهای که اخیراً درملاعام اتفاق افتاده، علاوه بر مسئولان نگرانی
بسیاری از صاحبنظران در حوزههای مختلف را نیز در پی داشته است.
زیرا طی
بررسیهای انجامشده مشخصشده بسیاری از افرادی که دست به خودکشی میزنند
از بیماریهای روانی حادی رنج نمیبرند و این فشارهای اجتماعی، اقتصادی و
گاهی روانی است که آنها را ناچار به خودکشی میکند. نکته حائز اهمیت دیگر
این است که این افراد با خودکشی درملاعام سعی دارند دیگران را در جریان
مشکلات خود قرار دهند و بسیاری از آنان به دلیل آنکه هیچ راهی پیش روی خود
نمیبینند تنها باانگیزه مطرحشدن این موضوع بهعنوان دغدغه اجتماعی و
انجام اقداماتی برای رفع آن اقدام به انجام این عمل میکنند.
خودکشی را جدی بگیریم «برخلاف
آنکه بسیاری از مردم نام خودکشی نمایشی روی خودکشیهای اخیر گذاشتهاند و
معتقدند این خودکشیها جنبه نمایشی دارد و افراد صرفاً برای جلبتوجه این
کار را انجام میدهند، اما با نگاهی به نتایج این خودکشیها و موفقیت تمامی
آنها باید بپذیریم که این رفتارها تنها «اقدام به خودکشی» نبوده است.»
این اظهارنظر بخشی از تاکیدهای مجید ابهری، استاد علم روانشناسی نسبت
بهضرورت توجه جامعه به این خودکشیها است.
پایان دادن به زندگیهایی که
توجه به آنها انگار در لابهلای پیامکها و گردشهای شبانه مردم و مسئولان
در شبکههای اجتماعی نادیده گرفته میشود. وی با طرح این سوال که چرا
افراد تصمیم میگیرند پیش چشم دیگران و در مکانهای عمومی اینکارهای
خشونتآمیز را انجام دهند به سپید میگوید: «درست است که اعمال اینچنینی
همواره احساسات مردم را جریحهدار کرده و بسیاری از آنها پس از دیدن این
اتفاق دچار شوک روحی بزرگی میشوند که تا مدتها زندگی آنها را تحت تاثیر
خود قرار میدهد، اما نباید فراموش کنیم که تکرار این صحنهها منجر به عادی
شدن اینگونه اتفاقات در جامعه میشود.» وی تاکید میکند که در این میان
نقش رسانهها بیشازپیش سنگینتر است و بهتر است که تصویر و خبرهایی
ازایندست را بهقولمعروف در بوق و کرنا نکنند تا عادیسازی یا الگوبرداری
در متن جامعه اتفاق نیفتد.»
مرگ خودخواسته و عواقب آن برای جامعه یک
استاد دیگر علم روانشناسی نیز درباره ضرورت توجه جامعه به آمارهای خودکشی
درملاعام به سپید میگوید: «خودکشی یکی از پدیدههای مذموم و رایج در همه
فرهنگهاست و مربوط به زمان حال نیست. بهطوریکه این پدیده از زمانهای
قدیم نیز وجود داشته و ریشه در شرایط زندگی فرد دارد.» منصوره صحرائی مقدم
با یادآوری اینکه نوع دیگری از خودکشی نیز مرسوم است که در ظاهر به دلیل
کمک به دیگران انجام میشود، میافزاید: «در بسیاری از مواقع فردی که قصد
خودکشی دارد در راستای تحقق اهداف خود، عدهای دیگر را نیز میکشد.
مرحلهای
که پس از رواج خودکشی فردی، در جامعه شکل میگیرد. از همین رو است که توجه
مسئولان به ممانعت از بروز خودکشیها درملاعام بیشازپیش مهم است.» وی با
تاکید بر اینکه آنچه در خودکشیها بیشتر ناراحتکننده است، خودکشیهایی
است که از روی ناتوانی و درماندگی صورت میگیرد، او یادآوری میکند:
«خودکشی را میتوان یکی از کنشهای بالقوه افسردگی دانست. در اکثر مواقع
وقتی از خودکشی صحبت میکنیم این تصور به وجود میآید که فرد به بلاهای
زیادی دچار شده و کاملاً امید خود را ازدستداده و درنهایت دست به این کار
زده است.
در بسیاری از موارد نیز خودکشی وسیلهای است برای کمک خواستن.
درواقع اینگونه خودکشیها درملاعام معمولاً باهدف مرگ انجام نمیشود و فرد
سعی میکند از طریق این اقدام توجه دیگران را جلب کند.»
سقوط از سر فشارهای زندگی و جامعه «درست
است که خودکشی بهخودیخود عملی خشن است و ناشی از خشمی است که در فرد
وجود دارد و او خواهان ابراز آن است، اما نباید فراموش کنیم فرد به این
دلیل درملاعام این کار را انجام میدهد که هم بهنوعی دیده شود و هم از این
طریق پیامی از سر عجز و ناتوانی و نیاز به کمک را به اعضای جامعه برساند.»
این مهم را بهروز بیرشک، عضو هیئتمدیره انجمن روانشناسی ایران در حالی
عنوان میکند که معتقد است: «در چند مورد خودکشی که در هفتههای اخیر گزارش
شد پخش شدن اطلاعاتی که درباره خودکشی این افراد بود نشان میداد که این
افراد بیشتر خواهان این بودهاند که فشارهای اقتصادی و اجتماعی که بر آنها
تحمیلشده را برجسته کنند و در معرض دید عموم قرار دهند.» وی درباره
زمینههای اجتماعی و روانی که فرد را وادار به چنین اقدامی میکند نیز
میگوید: «این اقدامات میتواند ترکیبی از مشکلات روانی و اجتماعی باشد.
به
بسیاری از این افراد نمیتوان برچسب بیمار روانی زد، اما این افراد در
برابر فشاری که وجود دارد واکنشهای انفجاری از خود نشان میدهند و
نمیتوانند منطقی درباره آن معضلات فکر کنند.
مسلماً موج مشکلات اجتماعی
است که این افراد را به سمت خودکشی میبرد، قطعاً هم نمیتوان گفت که این
افراد دارای شخصیتی کامل هستند. اما نکته مهم آن است این قبیل اقدامات
هیچگونه تاثیر مثبتی بر جامعه ندارد و بهجز اینکه افراد بسیاری را متاثر
کند و آزار دهد دردی از جامعه دوا نخواهد کرد.»