وی دوران متوسطه را در دبیرستان پهلوی سابق بروجرد با موفقیت گذراند. رتبه یکصد و هفتاد كنكور سراسری شد و رشته پزشکی دانشگاه تهران را انتخاب کرد؛ با وجود اينكه علاقه زیادی به رشته تخصص داخلي نداشت به دليل نمره خوب و اينكه رتبه دوم دانشگاه بود، همچنین تشويق مسئولين دانشگاه و اينكه بهترين دانشجو محسوب میشد به رشته داخلي گرایش پیدا کرد. دکتر خسرونیا در خلال سالهای 1358 تا1365 در استخدام وزارت بهداشت و از سال65 عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشکی بود.
اکنون حدود هفت سال است كه بازنشسته شده؛ حدود20 سال در جامعه پزشکان متخصص داخلي ایران عضوارشد است (رییس هیئت مدیره از سال76تاکنون). ایشان رییس انجمن درون بین دستگاه گوارش از 1381 تا کنون نیز بوده است. وی در سالهای 53و52 رئيس بيمارستان مريوان بود و ریاست درمانگاه تأمين اجتماعي خرمآباد در سالهای 53 و54 را بر عهده داشت. وی از سال 1358 در مراکز درمانی بوعلي و امام حسين مشغول فعاليت علمي، پژوهشی و درمانی بوده است. ایشان عضویت هیات مدیره نظام پزشکی تهران بزرگ و معاونت نظارت و برنامه ریزی نظام پزشکی تهران بزرگ را نیز در کارنامه کاری خود دارد.
دکتر خسرونیا که بارها از سوی سازمان نظام پزشکی و سازمان تامین اجتماعی به عنوان پزشک نمونه انتخاب شده است اکنون در سازمان نظام پزشکی، جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، برخی بيمارستان ها و مطب شخصی خود مشغول كار است .
وی از دورانهای قدیم میگوید، اینکه میخواست پزشك شود و فكر ميكرد كه این حرفه از نظر كمك به مردم بسیار مهم است. به اعتقاد وی متاسفانه امروزه پزشکی جنبه مادي پیدا کرده است ولی اساتيدي بوده اند كه هيچ ديد مالي و اقتصادي نداشتند؛ مرحوم دكتر کیهانی استاد آناتومی با همان كيف دوران دانشجويي فرانسه خود به تدریس مشغول بود و حتی اتومبيل هم نداشت؛ هدیه یک شركت دارويي به ايشان که ماشين بود را نیز قبول نكرد؛ با همان حقوق كم دانشگاه زندگي کرد و درگذشت. آن زمان اساتيد آنطور بودند و ما نیز خلق و خوي آن دوره را داريم . دکتر خسرونیا میگوید علاقه وی به پزشكي به آن دوران بازميگردد.
اودرگفتگوی اختصاصی باشفاآنلاین میگوید خوشبختانه من همان رتبهاي را کسب کردم كه دوست داشتم . از آن موقع مورد تشويق خانواده بودم .مشوق من پدر و مادرم بودند و بيشتر سعي ميكردم كه خودم درس بخوانم. گاهي اوقات پدرم حتی فراموش ميكرد كه من كلاس چندم هستم و با وجود اينكه در آن زمان كلاس كنكور نبود خودم درس خواندم . پدرم تاجر بازار بود، يك برادر داشتم كه به علت سرطان فوت كرد، دو خواهر دارم و دو دختر كه هر دو در كانادا مشغول تحصیل و زندگی هستند.
آقاي دكتر چرا براي تحصيل به خارج نرفتيد؟
اگر كسي بتواند در ايران درس بخواند و قبول شود، اینجا بهتر از جاهاي ديگر است. كساني كه ايران درس خوانده و فارغالتحصيل شدند و به اروپا و آمريكا رفتند پزشكانی موفق هستند و هنوز هم در پزشكي جزء بهترين پزشكان هستند؛ چون آموزش اينجا خيلي بهتر است. در آنجا امكان يادگيري علم به زبان ديگر بهتر است ولي در ايران به علت بيشتر بودن بيمار و بيمارستان و روند درمان شما ميتوانيد مريض را مداوا كنيد و تجربه بيشتري كسب كنيد.
طرح خدمت در كردستان در سپاه بهداشت بودم و دو سال فعاليت كردم . در منطقه ای دوردست در سروآباد. دهي بود كه كيلومتر در كيلومتر من همسايهاي نداشتم، خودم بودم وسط بيابان. فقط قهوهخانهاي نزديك درمانگاه بود.
وضعيت در سال پنجاه خطرناك بود، چند معلم سربريده شده بودند و به علت مسائل سياسي، امنيت نبود. بيشتر برای مردم كار و خدمت ميكردم و مردم نیز حمايت ميكردند. بعد از مدتي رئيس بيمارستان مريوان شدم.
موقعي كه من به روستای سروآباد وارد شدم یک پزشكي و دو سرباز ديپلمه قبل از من آنجا كار ميكردند؛ ما غذا نداشتيم.آنقدر اوضاع بد بود كه فقط يك هفته نون و عدس خوردم. آب نداشتيم، سقف اتاق چكه ميكرد و سرد بود. برف حدود يك متر روي زمين نشسته بود و در چنین شرایطی مجبور به كار بودم. با مردم دوست شدم و بعد از مدتي وضعيت بهتر شد. روزهاي اول به دليل نا آشنايي با مردم و فرهنگ آنجا روزهاي سختي بود. اوايل حقوق ام بسيار كم بود و زندگي نميگذشت. ماهانه سيصد تومان بخور و نمير بود.ستوان يك بودم و سعي ميكردم كه بسازم. در اوايل مجرد و سپس متأهل شدم. همسرم نیز پرستار است و در آنجا مشغول خدمت و كمك بود.
آن زمان كه ما كار ميكرديم بسياری از پزشكان هندي، پاكستاني و ... بودند. البته حقوق بيشتري از ما ميگرفتند. احترام و عزت آنها هم بيشتر از ما بود. بعد از انقلاب به لطف خدا تعداد پزشكان افزایش یافت و كمبود پزشك جبران شد ولی قبل از انقلاب پزشک كم بود يا حاضر نبودند كه در نقاط دورافتاده كار كنند. مجبور بودیم از هند و پاكستان پزشك بياوریم ؛ به دلار پول ميگرفتند.
لطفا یک خاطره که به یاد شما مانده بگویید.
یکی از روزهای دوران طرح خدمت آمدند دنبالم که بروم بالاي سر يك مريض. با كيفي رفتم پاي كوه من حدود هجده كيلومتر را سوار بر الاغ طی کردم. وارد اتاقي شدم مثل طويله كه فقط يك گليم در اتاق بود، زیر چراغ فانوس زنی زايمان نصفه و نيمه كرده بود. سر بچه بيرون و بدن بچه داخل ... . آنجا بوي تعفن ميداد و مادر خونريزي شديد داشت. بچه را بيرون آوردم و مادر را نجات دادم این یکی از افتخارات و خاطرات من در آن دوران بود.
در زمان مسئوليتم در بيمارستان مريضي داشتم كه پاي او در مرز عراق روي مين منفجر شده بود. بدون اينكه در اين مورد تجربهاي داشته باشم، تا صبح پاي او را ترميم كردم و خونريزي او را بند آوردم.
آیا تخصص شما مرزي بين پزشكي عمومي و تخصصهاي مختلف ديگر است.
پزشكی داخلي در تمام دنيا، مادر طب شناخته ميشود. حرف اول و آخر را متخصص داخلی بايد در بيمارستان خصوصي و دولتي بزند. متخصص داخلي بايد okبدهد كه بيمار به اتاق عمل برود يا خير. تا سالهاي قبل (حدود 20 سال پيش) متخصصين داخلي بیشتر مورد احترام همه بودند ولي آهسته آهسته فوق تخصصها آمدند و تخصص داخلي بخش، بخش شد. فكر ميكردند اینطور بهتر است؛ هر كسي رشته خاص خودش را ادامه بدهد بهتر است.
تخصص قلب، روماتولوژي و ... هم همينطور. فكر ميكنم به آموزش لطمه وارد شده است. ما قبلا در بيمارستان جنرال درس خوانده بوديم و آموزش دیده بوديم. بيمارستاني كه متخصص داخلي تربيت ميكرد حالا فوق تخصص تربيت ميكند. توجهي به پزشك داخلي و جراح عمومي نمیشد.دانش را خودشان بايد ياد بگيرند بدین ترتیب مشكلات آهسته احساس شد و براي متخصصان داخلي به وجود آمد.
گردهمايي هم داشتيم و تلاش کردیم، كمي وضعيت در چند سال اخير بهتر شد ولي متأسفانه امروزه متخصص داخلی اگر در شهرستاني كار ميكند كه فوق تخصصي وجود ندارد به عنوان "آچار فرانسه" از ايشان استفاده ميكنند. آندوسكوپي میکند و مراقبتهای ویژه نیز انجام میدهد و ... .
ولی همین فرد به مجرد اينكه در شهرهاي بزرگ كار كند جلوي فعاليت او گرفته ميشود چون آندوسكوپي و برونكوسكوپي و ... جزء كريكولويوم آموزشي نبوده ولی خوشبختانه فعلا نوشته شده ولی گفته میشود متخصص داخلی حق انجام پروسیجر ندارد و باید توسط فوق تخصص انجام گیرد . در سطح ايران حتي تهران صد نفر متخصص داخلي نميتوانيد پيدا كنيد. وقتي بيمار با يك دفترچه وارد مطب متخصص داخلی ميشود مشاهده میکنیم که به بيمارستان و پزشکان فوقتخصصي متعددی مراجعه کرده و در بسیاری از برگهاي دفترچهاش نسخه نوشته شده است؛ چون این بیمار به افراد فراوانی مراجعه و سپس به متخصص داخلي رسیده است. در موارد بسیار زیادی دیده شده که متخصص داخلي با معاينه كامل، كار بيمار را راه انداخته و درمان مینماید.
زمانهای قدیم فقط متخصص داخلي تربیت ميكردند. اساتيد فقط راجع به رشته داخلي صحبت ميكردند ولي الان بیشترین انرژی برای آموزش و تربیت فوق تخصصها و فلوها صرف میشود بگونه ای که دانشجويان عادي برخی مباحث رامتوجه نميشوند رزيدنت نیز متوجه بحثهاي فوق تخصصي نميشود.
مشکلات باید به كمك وزارت بهداشت و درمان حل شود. اعتقاد دارم آنچه كه آموزش ميبينيم بايد به مرحله عمل درآيد. وقتي ما نتوانيم كار كنيم، فايدهاي ندارد. پارسال در كنگره جهاني پزشكان داخلي با وزير صحبت كرديم. وی قول دادند كه مسئله را حل كنند ولي چند تن از همكاران ما كه جزو معاونان هستند و دل خوشي از متخصصان داخلي ندارند اجازه ندادند كه اين كار پيشرفت كند. ما ميگويیم آنچه كه آموزش ميبينيم بايد بتوانيم استفاده كنيم و اگر دانشگاه اجازه داد كه متخصص داخلی ميتواند اين كار را انجام دهد چه ممانعتی وجود دارد. اگر ما بتوانيم به بیماران كمك كنيم و در زمینه هایی که درس خواندیم اقدام کنیم، مسلماً علاقمندان بيشتري به این رشته جذب میشوند.
ولي متأسفانه اكثر افراد كه براي تخصص داخلي ميآيند از نظر علمي پايه قوي ندارند.
اکنون بخش مهم مشكلات پزشكي به نظر شما مربوط به چیست؟
باید پزشك خانواده را خوب تربيت كنيم. بیمار اول بايد به پزشك خانواده مراجعه کند كه تشخيص دهد نیاز به جراح دارد یا متخصص ... .
در تمام دنيا فوقتخصص جهت كارهاي پژوهشي و تحقيقاتي تربیت ميشود نه برای درمان. ولي اكثر مطبهاي فوقتخصص ها شلوغ اند و حتی گاهی روزانه صد مريض ميبينند؛ دیگر فرصتی براي تحقيق نميماند. آموزشي كه فوقتخصص می بیند برای انجام پژوهش و تحقیقات است ولی در ایران وقت آنها صرف ويزيت ودیدن بيماران ميشود.
وزارتخانه نیزميتواند رسيدگي كند ولي الان بيشتر روي درمان سرمايهگذاري ميشود تا روي تحقيقات و بهداشت. انشاءالله در سالهاي آينده بتوانند كاري كنند. امروزه حتي درمانگاه ها، پزشكان را به صورت تمام وقت و ارزان به کار میگیرد که خود موجب فلج شدن فعالیت بقیه پزشکان میشود.
نظام ارجاع واقعا هنوز به آن صورت نيست که بیمار به يك پزشك عمومي مراجعه کند او نیز بیمار را به متخصص داخلي معرفی کند!!
بايد محيط را به گونهاي آماده كنيم كه متخصص داخلي علاقهمند به كارخود باشد، يعني تعداد بیمار و درآمد مناسبي نیز داشته باشد.
مثلاً من درس ميخوانم و متخصص داخلي ميشوم و همكارم به تخصص قلب ميپردازد ما چهار سال هر دو درس خوانديم درآمد او سي برابر متخصص داخلي است. با يك آنژيوگرافي پول زيادي ميگيرد و درآمد او چندين برابر متخصص داخلی است. من نميگويم آنها زياد ميگيرند و ما درآمد كمتري داريم... . این مساله حتي در مورد آنهايي كه فوق تخصص ندارند و در رشته ای خودشان را فيكس كردند نیز مطرح است. پس این افراد نیزديگر متخصص داخلي نيستند. اگر وزارتخانه و نظامپزشكي به فكر درآمد پزشك داخلي باشند؛ درآمد كافي ، وافي و خوب باشد وضع رشته داخلي خوب خواهد شد ولي با وضع موجود به قهقهرا ميرويم و متخصص داخلي كم ميشود و ضرر آن متوجه مردم است.
ما پنجهزار نفر عضو داریم که دوهزار نفر فعال و سه هزار نفر عضو به طور غير فعال و افتخاري داریم که در كنگرهها شركت ميكنند مجله ميگيرند ولی ارتباط زيادي با ما ندارند.
به نظر من بیمار بايد از يك پزشك خانواده به متخصص داخلي ارجاع بشود چون این کار هم هزينهها و هم كار بيمهها و بيمارستانهاي دولتي را کم میکند به خاطر ضعف سیستم ارجاع، مراجعه به بيمارستان دولتي زياد داشتيم ولي درصدی ازهمين مراجعات بايد به پزشك متخصص ارجاع بشود.
متخصص داخلي ميتواند هر اقدامی برای تشخیص و درمان بیمار انجام بدهد. آندوسكوپي و بيوپسي، كبد، نوار قلب، اکو، سونوگرافی ميتواند انجام دهد ولی كار جراحي نميتواند انجام دهد. اقدامات اولیه مربوط به امراض گوارش، قلب، روماتولوژي، خون ، غدد و داخلي اعصاب انجام دهد، سپس اگر لازم باشد به فوق تخصص معرفي كند. ما نُه رشته فوقتخصصي داريم و يك رشته داخلي. يعني نه رشته فوق تخصصي در داخل رشته تخصص داخلي هست كه غدد، اعصاب، قلب، ريه، عفوني، خون، گوارش، و ... .
بامتخصص داخلي بايد همانند كشورهاي اروپايي و آمريكايي رفتار شود. وقتی كتاب آمريكايي را رفرانس قرار ميدهيم همان تعرفه را نیزبايد در مورد متخصص پياده كنيم. چنانچه در مورد متخصصان چشم و بيهوشي و جراحی اجراء كرديم ولی در مورد داخلي سر و ته قضيه را زديم.
حق ویزیت الان در مطب سي هزارتومان است. نظام پزشكي و وزارتخانه رقم سی و پنج هزار تومان را تأييد كردند ولی در هيأت دولت رد شد. ما پيشبيني ميكنيم در سال 95 ده درصد اضافه شود كه فايدهاي هم ندارد و واقعی نیست.
موانع موجود در پیشرفت اهداف چیست؟
در واقع مردم به طرف فوقتخصص ميروند البته وسايل ارتباط جمعي بايد مردم را تفهيم كنند كه متخصص و تخصص داخلي چيست ولي وقتي كه خود وزارتخانه "ساب اسپشياليتي" یا "تحت تخصص" را به فوق تخصص ترجمه ميكند و حتي فرهنگستان نیز اهتمامی ندارد و همه خود از اين لغت استفاده ميكنند و زياد مايل به دخالت در اين كار نيستند، بی شک چالش بوجود می آید .
ما هر سال كنگره ای در موضوعات تخصصی وفوقتخصصی پزشکی با حضور اساتيد متخصص و سخنرانان ایرانی و گاهي كشورهاي خارجي در ارديبهشت ماه داريم .در این کنگره که امسال بیست و هفتمین دوره است و 14تا17 اردیبهشت در مرکز همایشهای رازی برپا میشود، آخرین دستاوردها را به اطلاع پزشكان همکارميرسانيم . مايل هستيم پزشكان فعال در شهرستان که شرکت کننده در این همایش هستند با دستاوردي بازگردند كه به نفع مردم نیزخواهد بود. مطمئن هستيم كه اگر در كنگره مسائل اخلاقي و صنفي در كنار مسائل علمي مطرح شود بازخورد آن بهتر است و اگرمشكلاتي كه با پزشكی قانوني داريم نیز به صورت ( (case report در آنجا مطرح ومرور شود، پزشكان با مشارکت و پرسش و پاسخ به مطالب ارزنده و کاربردی دسترسی میابند. ما بيش از 1500 شركتكننده و حدود 200 نفر سخنران در این همایش داریم واين بیست و هفتمین كنگره است که حدود 18 امتياز بازآموزی دارد.
چرا برخی متخصصان در زمينههاي مختلف بیمار راارجاع ميدهد به سایر متخصصان؟
معمولاً يك جراح كسر شأنش ميشود كه بگويد من متخصص داخلي هستم يك دارو هم بدهد و ارجاع به كس ديگری بدهد؛ اما يك متخصص داخلي هم يك پزشك عمومي است و هم متخصص البته اين خوب است كه اگر چيزي را نمیداند به كس ديگر بسپارد.
شما در نظام پزشکی مسئولیت مهمی دارید.مهمترین نکته در خصوص رابطه پزشک و بیمار رعایت چه نکاتی است؟
متاسفانه عده ای از پزشكان به قوانين آشنايي ندارند و تبليغات و آگهيهاي نا مناسب ميدهند و كارهايي انجام ميدهند كه نبايد انجام دهند. مثلاًجراحيهاي سنگين را در مطب انجام ميدهند كه عمده شكايتها راجع به همينهاست و عمده پروندهها همين است و متأسفانه دراكثر شكايتها یک همكار پشت اين شكايت است يا بیمار توسط همكار پزشک تحريك شده و با ساپورت يكي از همكاران یا پرسنل بيمارستان (پرستار و بهيار) اقدام به شكايت ميكند. ما اگر اخلاق پزشكي را رعايت كنيم اين اتفاقات كمتر رخ میدهد. كسي كه پدر يا مادر و يا يكي از نزديكانش تحت درمان ما قرار میگیرد باید دانست بيمار نیاز به احترام دارد. اگر بيمار فوت کرد نیز به جاي آنكه بگوييم : هرجا كه ميخواهي برو شكايت كن و ... چنین الفاظ بی مهری بکار ببریم بهتر است در غم اش شريك باشيم و در مراسمهايشان شركت كنيم. بيشتر شكايتها در مورد اخلاق و رفتاراست تا درمان و مسائل پزشكي.
خطوط قرمز پزشکان چیست؟
پزشكان بايد سعي كنند در اموري كه دانش و تخصص ندارند فعالیت نکنند و بايد چيزي را كه آموختند انجام دهند. اگر من فراتر از آنچه كه آموختم كار كنم خطاست. ممكن است اقدامات درمانی یا اعمال جراحی متعددی انجام دهم كه در حيطه كاري من نيست و كسي هم متوجه نشود ولي اگر در یک مورد خطا و قصور انجام شد و گیر افتادم بايد جوابگو باشم. درست است كه ميگويند قانون گفته من ميتوانم جهت درمان و پزشکی هر كاري كه ميخواهم انجام دهم به شرط اينكه تبحر داشته باشم... . ولی اگر اتفاقی افتاد مسئولیت آن با پزشک است.
بعضي اوقات پزشکان دوره هاي بازآموزي چند روزه ميبيند و تصور ميكنند تبحر دارند مثلاً ميروند يك دوره ميبينند و بيني عمل ميكنند ... . بی شک برای آن بيني که ناقص و كج و كوله ميشود بايد ديه بدهند. پزشك عمومي با وضع درآمدي كه دارد دادن ديههاي 10- 20 میليوني و يا خيلي بيشتر برايش سخت خواهد بود و به تنگنا ميرسد.
گاهی پزشکان تبليغاتي ميكند و راجع به خود چيزهايي مينويسد كه در آن حد نيستند؛ بذین ترتیب مشكلاتي براي خود و اطرافيانشان به وجود ميآورند.
شما در نظام پزشکی چه برخوردي ميكنيد؟
ما اول سعي ميكنيم با نصيحت مشكل را حل كنيم، توبيخ كتبي و درج در پرونده كنيم و اگر نشد سه ماه مطب را ميبنديم . ممكن است به راه راست هدايت نشوند و مجبور شويم به گونهاي ديگر عمل كنيم.
در حال حاضر نگراني شما چيست؟
بيشتر نگراني ما براي پزشكان عمومي است و ما ميدانيم كه اكثراً بيگناه گرفتار ميشوند به علت عدم آشنايي با قانون مشكلاتي به وجود ميآيد كه هم خودشان گرفتار ميشوند و هم خانوادههايشان.ما اميدواريم در كنگرههايي كه برای پزشكان عمومي برگزار می شود ، مسائل حقوقي و مشكلات را بازگو كنيم تا انشاءالله اين مشكلات پيش نيايد.
مثالي از دخالتهايي که در امور پزشکی شده بفرمایید.
بيماري مراجعه ميكند به پزشك عمومي بيني او مشكل دارد.وی بدون ارجاع به متخصص، متأسفانه خودش عمل را انجام ميدهد اين كار خطاست مثل ليپوساكشن که كار يك فوق تخصص است و حتي جراح عمومي هم نبايد انجام دهد. تا زماني كه اتفاقي نيفتاده مشکلی نیست ولي به محض اينكه اتفاقي بيفتد بايد جوابگو باشد. پزشك عمومی و يا جراح عمومي ليپوساكشن ميكند بيني عمل ميكند پلک عمل ميكند ... اينها همه عارضه دار است اما فوق تخصص ميتواند بگويد كه اين عارضه طبيعي است، من دوره آن را گذراندهام و مشكلي هم برايش به وجود نميآيد ولي پزشكي كه درس اين كار را نخوانده باشد برايش مشكل پيش ميآيد.
در مورد پزشكان عمومي قانوني هست كه پزشك ميتواند هر كاري انجام دهد؟
اين قانون قدیمی است و ميگويد پزشك ميتواند برای درمان بیمار خود هر كاري انجام دهد به شرط اينكه مشكلي پيش نيايد و تبحر انجام آن را داشته باشد. ولي اکنون که در هر رشته يك متخصص و يك فوق تخصص وجود دارد قانون اين را قبول نميكند كه من (يك پزشك عمومي) بيايم هر كاري كه تخصص آن را ندارم انجام دهم تا زمانی که خطايي ايجاد شود. الان همه آگاهي دارند، پزشكي قانوني و نظام پزشكي براي همين به وجود آمده كه به من پزشك تفهيم كند كه بايد در همان مسيري كه دانش آموخته ام كار كنم بيشتر از آن نميتوانم كار كنم. پزشک عمومی از لحاظ جراحی ميتواند بخيه بزند، ختنه كند ولي جراحي شكم و معده نباید انجام دهد؛ اگر اين كار را بكند دخالت غير در امور جراحي است و اگر خداي نكرده گرفتار شود بايد جوابگو باشد.
ما بيشتر پروندههايمان در نظام پزشکی در رابطه با تبليغات سوء اي است كه پزشكان آگاهانه يا ناآگاهانه ميكنند . ما دلمان ميخواهد كه اين مسأله را بگونه ای سروسامان بدهيم به همین منظوريك گروه تشكيل داديم به نام كميته تبلیغات. البته تبليغات سوء كه در ماهواره و تلويزيون وجود دارد هرچقدر هم ما فعاليت كنيم مثل يك قطرهاي در دريا است و تبليغاتي كه در مجلههایی كه به در خانهها ميآيد و عنوانهاي جعلي كه بعضي از پزشكان مينويسند، مثلاً جراح يا فوقتخصص ... بايد جلوي اين كار را گرفت. اين اقدامات گولزننده است و پزشكان بايد تبليغات گمراهكننده ندهند و در همان رشته خود فعاليت كنند تا هم مردم به جامعه پزشكان احترام اوليه بگذارند و هم خودمان شبها راحت سر بر بالین بگذاريم.
با اين تعاریف متخصص داخلی يك طبيب حاذق است. مردم ميتوانند با هر دغدغهاي به شما مراجعه كنند؟
مردم بايد تابلوي پزشك را بخوانند و به آن پزشك مراجعه كنند. بدانند كه اين پزشك چيست؟ گاهي اوقات حتي تابلو را هم نميخوانند بعضيها فقط به خاطر ساختمان مراجعه ميكنند. من اگر مطبم را بدهم به يك جراح زنان، ميبينيد كه بدون توجه به تابلو برخی بیماران مراجعه ميكنند و اين است كه مشكل به وجود ميآيد.
مردم بايد با خيال راحت به پزشك مراجعه كنند رمز و راز زندگيشان را مطرح كنند خصوصيترين حرفها را بزنند، طبيب هم بايد رازدار باشد يعني اينكه به خاطر پول و مسائل مادي مريض را عصباني و ناراحت نكند و سعي كند كه با مردم مدارا كند. من باوردارم كه اگر پزشكي با مريض مدارا كند نه هيچ مشكلي براي خود و نه براي بيمار به وجود نميآيد. نه از لحاظ مادي و معنوي... . سر پول بعضي از مسائل ژست گرفتن از بالا به پايين نگاه كردن ممكن است كه پول بيشتري بدست بياوريم ولي زندگي راحتي نخواهيم داشت.
بيشتر بيماران به خاطر چه مشكلي به شما مراجعه ميكنند؟
بيماران من اکثرا داخلي و گوارش هستند.
لطفا يك روز كاري خودتون را تشريح كنيد.
بیشتر فعالیت من از زمانی که بازنشسته شده ام، صبحها در نظامپزشكي يا در پزشكي قانوني و يا وزارتخانه صرف میشود و چون دبيرستاد 1690 استان تهران نیزهستم در آنجا نیزاکثر وقتم گرفتار مسائل مربوطه است و بعدازظهرها در مطب به عنوان پزشك خدمت میکنم. البته اگر بيمارستان هم بيمار داشته باشم مراجعه ميكنم. الان هم در جامعه پزشکان متخصص داخلي ایران با همکاران دانشگاهها همكاری ميكنيم. هر پنجشنبه بازآموزي داريم و مشغول كار هستيم.گاهي اوقات سفر به كنگرههاي خارج کشور دارم؛ هر سال سه يا چهاربار ميروم تا مسائل مربوطه که در كنگرهها مطرح ميشود بیاموزم و گر چيزي هم ياد بگيريم در خدمت مردم خواهم بود.
به نظر من افراد پيشكسوت كه سن و سالي دارند باید دست پزشكان جوان را بگيرند. اين بزرگترين آرزوي من است. باید اگر پزشك جوانی در حال كاركردن است به جاي زیرآب زدن، كمك اش کرد . چون ديده ام برخی از افراد وقتی نسخه پزشكان جوان را میبینند، ميگويند چه کسی اينها را پزشك كرده ...؟! البتهما هم خودمان يك روزي جوان بوديم، روزگاري دست ما را گرفتند كه به اينجا رسيديم ما هم وظيفه داريم دست پزشكان جوان را بگيريم تا مورد اعتماد مردم قرار بگيرند. بر سر آنان نزنيم و از بالا به پايين نگاهشان نكنيم. اگر بخواهيم ديگران را قبول نكنيم و فقط خودمان را ببينيم كاری اشتباه است.
لطفا در مورد بيماريهاي جديد صحبت كنيد شما فرد رسانهاي هستيد . در مورد اينگونه بيماريها اطلاعات خوبي داريد.خيلي صريح هستيد و همكاران هم خيلي قبولتون دارند. راجع به امراض جديد و نوپديد بیشتر صحبت كنيد.
متأسفانه چون رفتوآمد به كشورهاي خارجي آسان شده در نتیجه بيماريها به سرعت از كشوري به كشور ديگر منتقل ميشود. خيلي از بيماريهایی كه در كشورهاي ديگر است در كشور ما وجود ندارد و بعد از مدتي ميبينيد كه سرو كلهاش پيدا شده، مسافري ميآيد و بدون هيچ علامت و گذشتن از مرز با هواپيما وارد مملکت ميشود. پزشكان بايد با اين بيماريها آشنايي داشته باشند. وقتي در اينترنت و يا تلويزيون ميبينند كه در كشور همسايه ما فلان بيماري وجود دارد یا شیوع پیدا کرده است بايد در مورد آن بدانند و بخوانند علائمش را بشناسند تا اگر خداي ناكرده مريضي با همان علائم وارد مطب شد حداقل بتواند راهنمايياش كند. آشنايي با دانش روز بايد به وسيله كنگرهها و بازآموزيها و اينترنت باشد و درنتيجه فكر ميكنم كه بتوانيم خودمان را بهروز كنيم اگر ما به روز نشويم و از بيماريهاي جديد غافل بشويم، خداي نكرده امراض ميآيند و ما نميتوانيم تشخيص درست بدهيم، درمان اشتباه ميكنيم و متأسفانه بيمار دچار عوارض شده یا فوت ميكند و ما بايد جوابگو باشيم.
برای بيشتر بيماران شما كه براي گوارش ميآيند چه توصيهاي داريد؟
من توصيه ميكنم كه داروي سرخود نخورند، آنتيبيوتيك را بيموقع مصرف نكنند، مسكنها را زياد مصرف نكنند، دارو بدون تجويز پزشك استفاده نكنند، همكاران جوان ما زياد آنتيبيوتيك تجويز نكنند، كورتون زياد مصرف نشود.
متاسفانه در تمام دنيا معروف شده كه مردم ايران مسكن، كورتون و آنتيبيوتيك بيش از آمار دنيا مصرف ميكنند که اين مضر است. علت اصلي كبد چرب كه سرتاسر کشور عده فراوانی دچار آن هستند، استفاده از غذاهاي چرب، فستفود، داروهاي فراوان و رژيم غذايي غلط است. ما هم فرهنگ خودمان و هم فرهنگ غرب را گم كرده ايم.غذاهای نامناسب و ناسالم استفاده ميكنيم و نمیدانیم چه پیامدی دارد .
زنان کشورمان بيشتر به خاطر مشغله زياد و فعالیت کاری خارج از منزل، وقت برای غذا درست كردن ندارند و رو به غذاهاي فست فود ميآورند . متأسفانه ميبينيم که غذاهاي سنتي خودمان فراموش ميشود. استفاده از لبنيات و سبزيجات و ميوههاي تازه كمكم فراموش ميشود و مشکلات گوناگون و بيماريهاي غيرعفوني(غیر واگیر مانند: دیابت، فشار خون، سکته و سرطان) كه منجر به مرگ ميشود رواج پيدا ميكند.
اكثر بيماران امروزه به علت سوء تغذيه، كبد چرب و ترش كردن دچارمشکلات آن هستند و ناراحتيهاي روده بزرگ که شایع شده باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد... .
اگر رژيم غذايي مناسب، ورزش و حركت داشته باشيم از بسیاری بيماريها دور ميشويم و احتياج نداريم كه به پزشك مراجعه كنيم