بلقیس، سکینه و نرگس محمدی بههمراه زینب نجفی، عاطفه رحیمی و شکیبا ذاکری که هر شش نفر اصالتا افغانستانی هستند اما یا در ایران به دنیا آمدهاند یا بیشتر از ١٢ سال است که ساکن ایران هستند، در مدرسهای در گرمدره کرج تحصیل میکنند. مریم یگانه، معلم هنر آنها در مدرسه محل تحصیلشان، هنر آنها در خلق نقاشی را کشف کرد و در این مدت با هدایت و راهنمایی خود آنها را به سمت اجرای حرفهایتر و تکنیکیتر نقاشی کشانده است.
بیشتر از ٣٠ تابلو از کارهایشان روی دیوار سالن اصلی فرهنگسرای اندیشه به
نمایش گذاشته شده است. خانم نوروزی، کارشناس و مسئول این گالری در
فرهنگسرای اندیشه، درباره دلیل اختصاص این سالن به آثار این نقاشان نوجوان
به «شرق» میگوید: «برای ما اولویت و مؤلفه اصلی کیفیت و تکنیک اجراشده در
آثار بود، برهمیناساس با بررسی کارهای آنها متوجه کیفیت بالای این آثار
شدیم و به همین دلیل سالن اصلی را برای نمایش کارهای آنها اختصاص
دادهایم».
او همچنین ادامه میدهد: «به اعتقاد من نوع نگاه و شیوه اجرای این آثار با توجه به سنوسال و شرایط این دختران نوجوان واقعا تحسینبرانگیز است و میتوان از الان آیندهای روشن برای آنها متصور شد، البته به شرطی که کار را همچنان به شیوهای حرفهای و تخصصی و با هدایت درست ادامه دهند».
فرهنگسرای اندیشه به غیر از سالن اصلی که در طبقه همکف قرار دارد، چند
سالن کوچکتر هم دارد و شیوه و شرایط برپایی یک نمایشگاه در این سالن با
کیفیت و اهمیت آثار ارتباطی مستقیم دارد؛ این را مسئولان این فرهنگسرا
میگویند.
نمایشگاه روز گذشته و از ساعت چهار عصر کارش را شروع کرد و مخاطبان زیادی
برای دیدن آثار آمده بودند. مقایسه آثار این نقاشان جوان در نمایشگاه جدید
با کارهای این سه خواهر نوجوان در نمایشگاه قبلی حکایت از پختگی بیشتر، هم
در کیفیت ترکیب رنگ و رنگآمیزی و هم در اجرای خطوط دارد. کارهای این
نمایشگاه وقتی از نزدیک به آنها نگاه میکنید بهوضوح تأملبرانگیزتر و
سرشار از جزئیات هستند. ترکیب رنگها نیز تابلوها را از دور چشمنوازتر
کرده است.
این را مریم یگانه، معلمی که وظیفه راهنمایی این دختران نوجوان و همچنین تلاشها برای برپایی نمایشگاههای آنها را برعهده داشته است، نیز تأیید میکند، او در اینباره به «شرق» میگوید: در یکسال گذشته بهخصوص بعد از نمایشگاه سال قبل هر سه خواهر- بلقیس، سکینه و نرگس- بهمراتب جدیتر و مشتاقتر کار نقاشی را دنبال کردهاند، تلاششان برای بهترشدن و کیفیتبخشیدن به آثارشان بسیار بیشتر شده است و نگاهشان به هنر و اجرای اثر نیز خیلی متفاوت و بهتر شده است، حساسیتشان روی آثار نیز افزایش پیدا کرده، نشانه این حساسیت و تلاشها را هم در آثار این نمایشگاه میتوان دید. در کارهای جدید، آنها هم در اجرای خطها و هم جنس رنگآمیزی و تکنیکی پختهتر شدهاند، ترکیببندیها و قدرت دست و قدرت رنگآمیزی و ترکیب رنگشان نیز خیلی رشدیافتهتر شده است. سه دختر دیگر شکیبا، زینب و عاطفه هم که در این نمایشگاه به آنها اضافه شدهاند اگرچه هنوز به پختگی کامل نرسیدهاند اما به لحاظ کیفیت و نوع نگاه و اجرای آثار دستکمی از زمان شروعبهکار بلقیس و سکینه و نرگس ندارند».
به نظرتان در این مدت کار کدامیک از دختران به نسبت دیگران رشد بهتر و
بیشتری داشته؛ این را از خانم یگانه، معلمشان، میپرسم و بدونمکث پاسخ
میدهد: «به نظرم در این یکسال سکینه به لحاظ رشد، خیلی خوب و قابلتوجه
بود، نگاهش آرتیستیتر شده است و فضاهای ذهنی و مدرن جالبی را خلق میکند،
قدرت دستش نیز بیشتر شده».
بلقیس، خواهر بزرگتر سکینه، نیز که شنونده این سؤال و جواب است، همین بحث
را اینطور ادامه میدهد: «هیچکس نمیفهمد سکینه چه چیزی توی ذهنش
میگذرد، اول شاید فکر کنی اثر در نهایت مثلا فلان شکل شود، اما در ادامه
میبینی مسیر خیلی عوض شده و چیز متفاوت و غیرقابلانتظاری خلق کرده است».
به سکینه که آنسوی سالن، تازه گفتوگویش با خبرنگار دیگری که برای ضبط یک
گزارش ویدئویی آمده تمام شده، گفتم که معلمت میگوید در این یکسال کارت
خیلی بهتر شده، نظر خودت چیست و این پاسخ اوست: «خودم هم حس میکنم کارهایم
بهتر شده است، چون با عناصر بیشتری مثل عناصر خطی آشنا شدهام و البته
زحمت بیشتری هم کشیدهام». او درباره اینکه نمایشگاه قبلی چه تأثیری روی
زندگی و نگاهت به زندگی گذاشت نیز چنین پاسخ داد: «قبلا حداقل راه زندگیام
اینقدر مشخص نبود و آنقدرها امید نداشتم که نقاشی را بهعنوان راه آینده
زندگیام انتخاب کنم، یعنی از اول فکر نمیکردم بتوانم نقاش شوم، ولی حالا
برنامه این شده که در آینده به صورت حرفهای نقاش شوم، در دانشگاه هم رشته
هنر بخوانم، ایده خودم این است که آیندهام ٧٠، ٨٠ درصدش بشود هنر و
نقاشی، بقیه را هم به بقیه امور زندگی اختصاص بدهم». این را میگوید و
لبخند میزند.
نرگس، دیگر خواهر این خانواده، نیز درباره تغییر نگاه خانواده به هنر و
نقاشی آنها به «شرق» میگوید: «حمایت و نگاه مثبتشان به کار ما بیشتر و
بهتر شده است، قبل از نمایشگاه اول خیلی امیدی نداشتند که البته به نظرم
طبیعی هم بود، اما بازتابها و موفقیت نمایشگاه قبلی باعث شد نگاه آنها عوض
شود، الان هم وقتی حالمان گرفته است بقیه خانواده پیشنهاد میدهند نقاشی
بکشیم چون میدانند با کارکردن روی نقاشی حالمان بهتر میشود». او همچنین
ادامه میدهد: «در این مدت یکی، دوبار برایمان اتفاق افتاده که کسانی توی
خیابان ما را شناخته و به همدیگر نشان دادهاند که اینها همان سه خواهر
نقاش هستند، این نگاهها برایمان جالب و خوشایند است، اینکه با هنر و
نقاشیمان شناخته شویم».
بلقیس خواهر بزرگتر آنهاست، او هم چنین نظری دارد، وقتی از او میپرسم،
تصورت از آینده چیست، یعنی ١٠ یا ٢٠ سال آینده خودت و زندگیات را چطور در
ذهنت تصور میکنی، ميگويد: «من دوست دارم نقاشی بشود آیندهام، به برپایی
نمایشگاه در کشورهای دیگر فکر میکنم، یا دوست دارم نمایشگاه در کشور
خودمان، افغانستان، برپا کنیم، فکر کنم اثرات مثبت زیادی خواهد داشت».
از آنها میپرسم آیا در این مدت کارهای هنرمندان و نقاشان مطرح ایرانی را
دیدهاید، بلقیس به این سؤال پاسخ میدهد: «از کارهای خانم ایران درودی
تعریف زیادی شنیدهام اما هنوز فرصت نشده ببینم، ولی خیلی دوست دارم روزی
بتوانم کارهایشان را ببینم. خودم خیلی دوست دارم هر نمایشگاهی که در تهران
برگزار میشود را ببینم، ولی خب نه به لحاظ مالی و نه به لحاظ شرایط و دوری
محل زندگی ما از تهران، این فرصت پیش نمیآید که بتوانیم برویم و آثار
دیگر هنرمندان را ببینیم».
عاطفه رحیمی از نقاشانی است که تازه به آنها پیوسته، چندتا از آثارش در
نمایشگاه به نمایش درآمده، او درباره تجربهاش در این مسیر اینطور توضیح
میدهد: « از خیلی وقت پیش به نقاشی علاقه داشتم و کار میکردم اما از طریق
پیشنهاد معلممان کارم شروع شد، اما چون آشنایی نداشتم نمیدانستم باید
چهکار کنم و قدم اول را مثلا چطور بردارم، با نقاشی آشنایی خاصی نداشتم و
بهدنبال یادگیریاش هم نمیرفتم، فقط نقاشی میکردم، این آشنایی به
نقاشیام شکل داد، البته وقتی پیشنهاد داد تعجب کردم که یعنی من آنقدر
بلدم که معلمم به من پیشنهاد داده است؟ برایم عجیب بود». این بخش دیگری از
حرفهای اوست: «کار نقاشی برای من یک اضطراب و استرس خاصی دارد وقتی در حال
اجرای اثر هستم نگرانی از انجام کار دارم. از او میپرسم این استرس ناشی
از چیست، آیا از این است که کارهایت مورد قبول معلمتان قرار نگیرد یا
اینکه خودت از اثر راضی باشی»، جواب میدهد: «حقیقت اینکه در وهله اول خودم
باید از کار راضی باشم یعنی بارها شده کاری را اجرا و حتی رنگ هم کردهام
اما از نتیجه راضی نبوده و آن را پاره کردهام.
زینب نجفی و شکیبا ذاکری نیز چند اثر چشمگیر و قابلتحسین در این نمایشگاه
دارند، معلمشان یکی از آثار زینب را نشان میدهد و میگوید این کار او
واقعا قابلتحسین و حرفهای است، پدر زینب مثل پدر دختران دیگر شغلش آزاد
است و در ایران کارگری میکند، زینب خودش در ایران به دنیا آمده است و مثل
دختران دیگر، الان در گرمدره زندگی میکند و همانجا مدرسه میرود. درباره
حمایتهای خانواده از او میپرسم، میگوید: «پدر و مادر تشویق خاصی
نمیکنند، ولی خواهر بزرگترم که خودش خیاطی میکند همیشه حمایتم میکند،
کارهایم را میبیند و نظر میدهد، فکر میکنم اگر بخواهم به صورت جدی نقاشی
را ادامه بدهم، پدر و مادرم را مطمئن نیستم حمایت کنند اما خواهرم را
مطمئن هستم دوست دارد نقاشی را به صورت حرفهای ادامه بدهم».
این نمایشگاه با ٣٠ تابلویی که از این نقاشان جوان روی دیوار رفته است، نهفقط از این لحاظ که آنها سه دختر نوجوان افغانستانی و مهاجر ساکن ایران هستند قابلتوجه است، بلکه به لحاظ تکنیک و کیفیت آثار قابلتوجه و مثالزدنی است.
کارهای این هنرمندان در این نمایشگاه بین ٣٠٠ تا ٥٠٠ هزار تومان نرخگذاری شده و یکی از کارها نیز که اثر مشترک سه خواهر است، یک میلیون و ٢٠٠ هزارتومان قیمتگذاری شده، خرید این آثار برای مخاطب غیر از آنکه افزودن یک اثر هنری زیبا و ارزشمند محسوب میشود، در حقیقت حمایت از هنرمندانی است که هنوز هم برای خرید مدادرنگی و کاغذهای موردنیازشان با مشکلات مالی زیادی مواجه هستند و حمایت از نقاشانی است که به گواه آثارشان آینده درخشانی پیشرو دارند.شرق
لطفا جواب سوالم رو به ایمیل آدرسی که نوشتم بفرستید.
با تشکر از شما
حسن صفری