شفا آنلاین>>سلامت> جایگاه جراحی عمومی در کشور مسئلهای بوده که در چند سال اخیر با دغدغههای بسیاری روبهرو بوده است.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید ، فعالان این حوزه برخلاف فوقتخصصهای دیگر
خواستههایی دارند که به آن رسیدگی یا توجه کافی نشده و در نتیجه به
نارضایتی برخی از فعالان این قشر منجر شده است. این خواستهها از کمیسیون
پزشکی، وزارت بهداشت، وزارت علوم و حتی مردم جامعه است. در این گزارش به
وضعیت جراحان عمومی در سیستم سلامت کشور و جایگاه آنها پرداخته شده که در
ادامه میخوانید.
حضور جراحان عمومی ضروری است منوچهر
دوایی، پیشکسوت جامعه جراحان در
رابطه با
جایگاه جراحان عمومی در کشور گفت: «جراحی عمومی مادر همه
زیرشاخههای دیگر جراحیهای تخصصی است و از دل این رشته، شاخههای
فوقتخصصی دیگر مانند جراحیهای لاپاروسکوپی و سرطان و غیره بیرون میآید.»
دوایی بر این است که نیاز به جراحی به مرور زمان کمتر میشود. وی در ادامه
توضیح داد: «هر چه علم پیشرفت کند، نیازش به جراحهای عمومی نه تنها کمتر
که بیشتر هم خواهد شد، بنابراین در آینده میتوان گفت حضور پررنگ جراحان
عمومی در عرصه سلامت و درمان ضروری است.»
دوایی انتظار خود را از
سازمانهای مسئول حمایت از خواستههای جراجان عمومی و امنیت شغلی آنها
دانست و در ادامه گفت: «به همین خاطر است که سازمانهای مسئول باید حامی
منافع این قشر پزشکی باشند تا آنها بتوانند وظیفه خود را بدون حاشیههای
حرفهای و با آرامش انجام دهند. در حال حاضر این رشته مورد توجه بسیاری از
سازمانهای مسئول قرار گرفته اما همچنان از جنبههایی در غفلت است که
امیدواریم بتوان این موضوع را برطرف کرد.»
آموزش پزشکی به وزارت علوم سپرده شود پرویز
دریایی، دبیر انجمن علمی جراحان عمومی ایران در رابطه با مسئله آموزش
پزشکی گفت، بهتر است بخش آموزش پزشکی به وزارت علوم سپرده
شود. وی در این باره توضیح داد: «در گذشته وزارت علوم آموزش پزشکی را به
عهده داشت و هیچ مشکلی هم در این زمینه وجود نداشت.
آموزش به صورت مشخص به
وزارت علوم بازمیگردد و وزارت بهداشت مسئولیت رسیدگی به وضعیت سلامت و
درمان مردم را دارد. در این زمنه بسیاری مخالفت میکنند و علت مخالفت خود
را موانع و مشکلات بر سر راه تغییر میدانند. اما مسئله اینجاست که اینها
همگی اشکالتراشی است. چرا که همانطور که دانشگاه ایران به سرعت جدا و
ادغام شد، این موضوع نیز به سرعت تغییر میکند. توانایی انجام این کار وجود
دارد.»
دریایی علت را از آنجا میداند که به عقیده وی، باید بیش از پیش به
مسئله آموزش پزشکی رسیدگی شود. وی گفت: «اگر نگاهی به
پروندههای شکایات مربوط به پزشکان بیندازید، میتوان دید مشکل اصلی از بخش
آموزش است و بسیاری از سهلانگاریها در این بخش و نبود برنامه آموزشی
مناسب باعث بروز خطاهای پزشکی شده است.»
به
عقیده دریایی، تخصصها نیز مشکلات دیگری بر سر راه جراحان عمومی هستند. وی
توضیح داد: «فلسفه کلی فوق تخصصیها به این صورت بود که برخی از جراحان
عمومی، اعمال جراحی بیشتری را در یک بخش انجام میدادند و به این ترتیب
دورههای آموزشی خاصی تدوین شد تا بتواند به جراحانی که در آن حوزه خاص
میخواهند فعالیت کنند، آموزش دهد. این آموزش تخصصی در ایران فوقتخصص
نامیده میشود که شاید نام مناسبی برای این درجه علمی نباشد. چرا که
فوقتخصص به نظر بالاتر از یک متخصص به نظر میآید. این در حالی است که یک
فوقتخصص تنها در رشته تخصصی خود عمیقتر شده است و لزوماً بالاتر قرار
گرفته نمیشود.
به
گفته دبیر انجمن جراحان عمومی این مشکلات ناشی از تخصص و فوقتخصص به قدری
ادامه پیدا کرده است که مانع فعالیت بسیاری از جراحان عمومی میشود.
دریایی میگوید: «جراحان فوقتخصص انجمن تشکیل میدهند و با راهاندازی
کلینیکهای فوقتخصصی بیماران بیشتری را جذب میکنند. کار به اینجا ختم
نمیشود و اگر یک جراح عمومی بخواهد همان جراحیهای تخصصی را انجام دهد، با
اعتراض این جراحان فوقتخصص مواجه میشود که امری غیرمنطقی است. چرا که یک
جراح همه اعمال جراحی را میتواند انجام دهد.»
جراحان عمومی به پزشک عمومی تبدیل شدهاند دریایی
معتقد است تمام این مشکلات از مسئله درآمد ناشی میشود. وی گفت: «تعرفه
جراحان بسیار پایین و هزینههای آنها بسیار بالا است. همین موضوع باعث
میشود هر جراح فوقتخصص تمام تلاش خود را انجام دهد تا بیمار بیشتری را
جذب کند. در این میان، جراحان پلاستیک بسیاری هستند که با تبلیغات گسترده
تمام جراحیهای پلاستیک را در انحصار خود درآوردهاند.»
در
این میان همه جراحان عمومی نیز پیشرفت را در گرفتن فوق تخصص میبینند و
همین میشود که روز به روز نقش جراحان عمومی در جامعه و در سیستم درمانی
کشور کمرنگتر میشود. جراحان عمومی در حال حاضر چیزی شبیه به پزشکان عمومی
هستند و آنطور که باید و شاید از ظرفیت و تواناییهای این گروه استفاده
نمیشود.»
این
در حالی است که به گفته دریایی، مهارت جراحان عمومی بسیار بیشتر است. وی
توضیح داد: «جراحان فوقتخصص مدت آموزشی نزدیک به 18 ماه را میگذرانند و
پس از آن تمام بیماران گروه تخصصی خود را مانند داخلی، پلاستیک، تیروئید،
هموروئید و سرطان را از آنِ خود میدانند. از سوی دیگر کمیسیون پزشکی کشور
نیز از جراحان عمومی حمایت چندانی نمیکنند. در یک پرونده خاص و یکسان اگر
یک فوقتخصص اشتباه و خطایی انجام دهد با بخشش مواجه میشود ولی اگر همان
اشتباه کار یک جراح عمومی باشد، با وی برخورد میشود. این در حالی است که
همه انواع جراحیها در حیطه وظایف جراحان عمومی قرار میگیرد. همین باعث
میشود یک جراح عمومی برای اینکه جایگاه مناسب خود را به عنوان یک جراح در
بین جامعه و باقی همکاران خود پیدا کند به اجبار به سمت فوقتخصص پیش
برود.»
تعداد زیاد فوقتخصصها برای جراحان عمومی مایوسکننده است دریایی
در ادامه در رابطه با مشکلات موجود جراحان و وضعیت حرفهای آنها گفت:
«امنیت شغلی و حرفهای جراحان عمومی در خطر است. چرا که مردم تحت تاثیر
تبلیغات مربوط به فوقتخصصها به آنها مراجعه میکنند و جراحان عمومی را
برای انجام جراحیهای بیماریهای خود مناسب نمیدانند. از سوی دیگر، جراحان
عمومی نیز چون از سمت کمیسیون و دستگاههای قانونگذار حمایت نمیشوند
جراحیهای با ریسک بالا را قبول نمیکنند. این موضوع جامعه جراحان عمومی و
جایگاه آنها را بسیار به خطر انداخته است. اصلیترین مشکل هم از بخش تعداد
زیاد جراحان فوقتخصص ناشی میشود که مایوسکننده است. همین باعث میشود در
نهایت جراحان عمومی فقط جراحیهای سرپایی و ساده را انجام دهند.»
نگاه قانون به جراحان نگاه درستی نیست بهزاد
رحمانی، رئیس انجمن جراحان عمومی کشور در رابطه با مخاطرات دیگر این قشر
حرفهای کشور از نگاه قانون و مصوبات قانونی پزشکی گفت و توضیح داد: «یک
پزشک هر قدم که در جهت درمان بیماران بردارد در پس ذهن خود میداند
کوچکترین خطایی دیه سیصد میلیونی را بر دوش دارد. این در حالی است که تعرفه
وی به 50 هزار تومان هم نمیرسد و هزینههای بسیار زیادی نیز از سمت مطب و
بیمارستان بر دوش وی سنگینی میکند. علاوه بر همه اینها، نگاه قانون به
جراحان نگاه درستی نیست.
اگر پزشک مرتکب خطایی شود با وی مانند یک مجرم
برخورد میشود. این در حالی است که پزشک قسم خورده است تا از بیماران خود
مراقبت کند و در جهت سلامتی آنان فعالیت داشته باشد. ولی مجرمین به عمد به
قصد آسیب به شخص رفتار میکنند. این دو با هم در تضاد است و نباید
مجازاتهایی مانند این در دستگاه قانونی کشور باشد. چرا که پزشک را از
انجام مراحل درمانی و جراحی میترساند و وی با هر مورد مشکوکی که مواجه شود
از درمان آن سر باز میزند.»
از
سوی دیگر، مسئله دیهها مطرح است. رحمانی در این رابطه
گفت: «فرض کنید فردی برای بیمار خود نزدیک به 10 میلیون تومان هزینه کرده
است و در نهایت بیمار این خانواده فوت میکند. این فرد زمانی که میداند
میتواند با شکایت از پزشک نزدیک به 300 میلیون تومان دیه بگیرد، به راحتی
دست به شکایت میزند. متاسفانه هستند بسیاری از سودجویانی که مردم را به
شکایت تشویق و تحریک میکنند. از سوی دیگر روند شکایت برای مردم بیهزینه و
آسان است و باعث میشود همه برای امتحان هم که شده پرونده پزشکی بیمار فوت
شده خود را به مراجع قانونی عرضه کنند.»
فقط 28 درصد شکایات پزشکی واقعی است رحمانی
در رابطه با پیامدهای این موضوع به سپید گفت: «یک پزشک و یک جراح، اعتبار
خود را بیش از همهچیز برای ادامه فعالیت حرفهای خود مهم میداند. اما
زمانی که گفته میشود یک پزشک برای مثال 10 بار به کمیسیون پزشکی رفته است،
به اعتبار حرفهای وی خدشه عمیقی وارد میشود. حالا کسی توجه نمیکند که
شاید هیچکدام از این موارد موردتایید قرارنگرفته باشد، ولی همه به خاطر
خواهند داشت که این پزشک یا جراح به کمیسیون احضار شده است.
آماری که در
یکی دو سال گذشته در کشور انجام شده بود نشان داده است که تنها 28 درصد
شکایات انجام گرفته از پزشکان و جراحان صحت دارد. خود این موضوع نشان
میدهد به محض اینکه بیماری فوت میکند یا به جراحی واکنش مناسب نشان
نمیدهد، خانواده وی تحریک میشوند تا پزشک را مقصر بداند و به تصور اینکه
وی در کار خود کوتاهی کرده است، به شکایت از جراح دست میزنند.»
رحمانی
در پاسخ به این پرسش که چه پیشنهادی برای رفع این مشکل دارد، گفت: «آسان
بودن روند شکایت از پزشک و افترا به فعالیت حرفهای یک شخص باعث همه این
مشکلات شده است. با تغییر روند شکایات پزشکی میتوان از بسیاری از این
شکایات غیرواقعی چشم پوشید. این کار علاوه بر اینکه به حفظ آبرو و اعتبار
پزشکان لطمه نمیزند، به صرفهجویی منابع دولتی و هزینه و وقت نیروی کاری
همه حرفهها کمک میکند.»