کد خبر: ۱۰۴۵۵۴
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۹ - ۲۸ فروردين ۱۳۹۵ - 2016April 16
شفا آنلاین>اجتماعی>اشتباهاتی که برای مقابله با کودک‌تان انجام می‌دهید ممکن است کنترل او را برای‌تان سخت‌تر کند.
به گزارش شفا آنلاین، برای شمایی که سال‌ها از روزهای کودکی فاصله گرفته‌اید، فهمیدن اینکه در ذهن فرزندتان چه می‌گذرد، کار آسانی نیست. تنها کاری که این روزها از دست شما برمی‌آید، این است که خودتان را جای کودک‌تان بگذارید و باتوجه به آنچه در ذهن خودتان می‌گذرد روشی برای مقابله با او انتخاب کنید یا همان‌طور که در گذشته با شما رفتار شده، با او هم برخورد کنید.

اما روانشناسان کودک معتقدند الگوهای کهنه تربیتی برای خود ما هزار و یک مشکل ایجاد کرده و دلیلی ندارد که همیشه همان‌طور که خودمان قربانی اشتباهات والدین‌مان شده‌ایم، فرزندان را هم قربانی این روش‌های حل مسئله که به ارث برده‌ایم، کنیم. از طرف دیگر آنها فکر می‌کنند ساختار ذهنی کودکان آنقدر با ما بزرگ‌تر‌ها متفاوت است که روش‌های انتخابی‌مان همیشه نمی‌تواند نتیجه‌ای که انتظار داریم را به‌همراه بیاورد.

با خواندن این مطلب می‌توانید اشتباهاتی که هر روز برای مقابله با کودک‌تان انجام می‌دهید را بشناسید و از عواقبی که با انجام دادن‌شان برای خودتان و او ایجاد می‌کنید باخبر شوید. اما نگران نباشید! ما به شما راه‌های جایگزینی را پیشنهاد می‌دهیم تا هم به هدف‌تان برسید و هم مشکلات دیگری را برای خودتان و کوچولوی‌تان ایجاد نکنید.

دو دو تا چهارتاهای پدر و مادری

اشتباه اول: دروغ مصلحتی می‌گویید؟

خانم «ش» وقتی از گریه‌های هر روزه کودکش قبل از رفتن به مهد کلافه شد، در خانه بغلی مهدکودک را به دخترش نشان داد و گفت اینجا را می‌بینی؟ اینجا خانه آقای پلیس است و بچه‌هایی که گریه می‌کنند را در آن نگه می‌دارند. اگر هنوز می‌خواهی مهد نروی من مشکلی ندارم! می‌توانی به خانه آقای پلیس بروی! گریه‌های دختر کوچولو همان لحظه تمام شد و بغض جایش را گرفت. خانم «ش» از آن روز به بعد دخترک را در سکوت به مهد می‌برد تا اینکه مربی مهد یک روز ماجرا را از او پرسید و گفت دخترک تمام روز درمورد آقای پلیس همسایه صحبت می‌کند.

یک راه بهتر

کودک‌تان را از نمایش دادن احساساتش نترسانید. او با تمام وجود از اینکه از شما جدا شود و به مهد برود، ناراحت است و به‌خاطر همین گریه می‌کند. اما این سکه روی دیگری هم دارد. او باید نظم‌پذیر باشد، خودش را با شرایطش انطباق دهد و هر روز برای رفتن به مهد آماده شود. حالا چه‌کار باید بکنید؟ گفتن دروغ‌های مصلحتی آسان و بسیار وسوسه‌کننده است اما ما پیشنهاد دیگری داریم. پیشنهاد ما نشان دادن کمی همدلی و صادق بودن است. می‌توانید وقتی گریه‌های کودک‌تان را می‌بینید، به جای عصبانی شدن یا تهدید کردنش، بگویید «می‌دانم که امروز دلت نمی‌خواهد مهد بروی! من هم واقعا بعضی وقتا دوست ندارم سر کار بروم.

بعضی روزها دلم می‌خواهد در خانه بمانم، کمی استراحت کنم و بعد با تو به پارک بروم. اما آدم همیشه نمی‌تواند کارهایی که دوست دارد را بکند و گاهی باید با درنظر گرفتن شرایطی که برایش به‌وجود آمده، بپذیرد که راه دیگری ندارد و خودش را بیشتر عذاب ندهد. تو می‌توانی به مهد بروی و برنامه‌های خوبی که می‌خواستیم امروز صبح داشته باشیم را بعد از برگشتنم از سر کار انجام دهیم.» به این توصیه عمل کنید و به کودک‌تان نشان دهید درکش می‌کنید و متوجه ناراحتی‌اش هستید. او می‌تواند با کمک شما راه‌حل کنار آمدن بالغانه با چیزهایی که دوست ندارد را یاد بگیرد.

اشتباه دوم: تهدید می‌کنید؟

می‌خواهید کاری کنید که فرزندتان هیچ‌وقت به حرف‌های شما گوش نکند؟ تهدید کنید اما عمل نکنید! می‌خواهید با شما لجبازی کند و هر وقت که می‌خواهد از شما انتقام بگیرد آن کار را تکرار کند؟ تهدیدش کنید! بچه‌های والدینی که بیش از اندازه از قوه قهریه استفاده می‌کنند و به خیال خودشان با اقتدار کودک‌شان را تربیت می‌کنند، کمتر از دیگر والدین به حرف آنها گوش می‌دهند. اینکه شما مدام با خشم و اخم و تهدید با رفتارهای بد کودک‌تان مقابله کنید، او را از انجام این کارها نمی‌ترساند بلکه انگیزه‌اش را برای اثبات اینکه از شما قوی‌تر است و می‌تواند حرف خودش را به کرسی بنشاند، بیشتر می‌کند.

یک راه بهتر

باور کنید اینکه شما آدم بده قصه باشید اصلا جالب نیست و عواقبی دارد که مقابله با آنها کار آسانی نیست. وقتی به کودک‌تان می‌گویید اگر بار دیگر کنترل تلویزیون را به زمین بکوبی هیچ‌وقت نمی‌گذارم به آن دست بزنی، می‌دانید کودک‌تان چه می‌شنود؟ «تا وقتی مامان سراغم بیاید و کنترل را بگیرد وقت دارم چند بار دیگر آن را به زمین بکوبم.» شاید به‌جای این تهدید کردن‌ها بهتر باشد کودک‌تان را با عواقب رفتارش کنترل کنید و بعد اگر چیزی تغییر نکرد، بدون تهدید کردنش او را متوقف کنید.

مثلا با آرامش بگویید «اگر کنترل را روی زمین بزنی خراب می‌شود و دیگر نمی‌توانی تلویزیون را برای دیدن برنامه کودک روشن کنی!» بعد هم آن را از او بگیرید و جایی که نمی‌تواند برش دارد بگذارید. البته قبل از چنین توصیه‌هایی به سن کودک‌تان و قدرت درکش توجه کنید. اگر کودک‌تان هنوز یکساله نشده، بعید است که چیزی از حرف‌های شما دستگیرش شود، پس کافی است او را با تکان دادن انگشت و گفتن نه متوجه نادرست بودن کارش کنید و بعد کنترل را از او بگیرید. به‌جای اینکه بعد از این اتفاق با دوباره دادن وسیله به او گریه‌هایش را ساکت کنید، او را سرگرم بازی یا کاری که دوست دارد، کنید.

اشتباه سوم: خودتان را کنار می‌کشید؟

تا به حال چند بار هنگام مقابله با رفتارهای بد کودک‌تان به او گفته‌اید «بذار بابات بیاد بهش می‌گم چکار می‌کنی!» شاید این راهکار کودک شما را بترساند و از ادامه دادن اشتباهش لااقل تا مدتی منصرفش کند، اما می‌دانید پشت این پیام چه حرف‌هایی پنهان شده؟ «من مادر بی‌عرضه‌ای هستم که خودم نمی‌توانم درست و غلط را به تو یاد دهم و پدرت مرد خشنی است که به محض آمدنش به دلایل بی‌شماری می‌تواند تو را تنبیه کند!» سال‌های سال والدین از ایده پدر خشمگین و مادر بی‌عرضه برای تربیت فرزندان‌شان استفاده می‌کردند اما باور کنید شما امروز می‌توانید راه‌های بهتری را برای کنترل رفتارهای کودک‌تان امتحان کنید.

یک راه بهتر

برای اینکه فرزندتان یکی از شما را آدم بده نداند و احساس نکند که میان والدینش درمورد تصمیم‌گیری‌ها اتفاق‌نظر نیست، باید هر دوی شما در مقابل او یک حرف را بزنید. مثلا اگه قرار است او را از کاری منع کنید، هر دو نفرتان باید «نه» را به او بگویید. از طرف دیگر برای اینکه کودک‌تان از یکی از شما فاصله نگیرد و احترام دیگری در نظرش خدشه‌دار نشود، باید به او نشان دهید که هر دوی شما امکان اجرای تصمیم‌های مشترک‌تان را دارید. اگر قرار است کودک‌تان به‌خاطر بدرفتاری‌اش 10دقیقه از تلویزیون دیدن محروم شود، نیازی نیست که پدر با آمدنش این دستور را ابلاغ کند و شما مظلومانه خود را کنار بکشید، می‌توانید خودتان در همان لحظه او را تنبیه کنید.

اشتباه چهارم: رشوه می‌دهید؟

دختر کوچولوی خانم الف علاقه‌ای به نوشتن تمرین‌های ریاضی‌اش نداشت اما هر شب که باید آنها را می‌نوشت، با خوردن یک بشقاب چیپس و پنیر که در مواقع دیگر برای حفظ سلامتش از خوردن آن محروم بود، کارش را تمام می‌کرد. خانم الف هم مشکلی با این اتفاق نداشت. برای او اینکه دخترش تکالیفش را به‌موقع و درست انجام دهد، مهم‌ترین چیز بود و فکر می‌کرد هفته‌ای دو، سه بشقاب چیپس و پنیر خوردن به رسیدن به چنین دستاوردی می‌ارزد.

یک راه بهتر

رشوه ‌دادن به بچه‌ها یکی از آسان‌ترین کارها برای کنترل رفتار آنهاست. والدین با کمک این رشوه‌ها می‌توانند هر زمان که رفتار کودک‌شان را دوست نداشتند، او را بدون گریه و دلخوری متوقف کنند. اما حاصل چنین روشی چیست؟ شما با انتخاب این راه چه پیامی را به کودک‌تان می‌دهید؟ درواقع به او می‌گویید «هر زمان که اشتباه کنی، یک جایزه خوب پیش من داری.»، «تو می‌توانی کارهایی که باید انجام بدهی را پشت گوش بندازی و برای انجام وظایفت با من معامله کنی!»، «هر وقت بستنی خواستی، می‌توانی گریه کنی و هر وقت خواستی پارک بروی می‌توانی ظرف‌های توی کابینت را بشکنی!

مطمئن باش من کارهای بد تو را بدون پاداش نمی‌گذارم!» حالا خودتان انتخاب کنید! هنوز هم حاضر هستید به کودک‌تان حق‌السکوت و رشوه بدهید؟ نگران این نیستید که در آینده نزدیک حق‌السکوت‌هایی را از شما طلب کند که فراهم کردن‌شان آسان نیست؟ نگران این نیستید که او را به کودکی لوس و وظیفه‌نشناس تبدیل کنید؟

اشتباه پنجم: بدرفتاری را آموزش می‌دهید؟

وقتی مامان پارسا می‌دید پسرکوچولویش کتاب‌ها را از کتابخانه بیرون می‌کشد و کاغذشان را پاره می‌کند یا اینکه می‌دید پسرک بازیگوش سراغ کابینت‌های آشپزخانه می‌رود و قاشق‌ها را بیرون می‌ریزد، پشت دستش می‌زد و با صدایی خشن می‌گفت «نه»! او تا مدت‌ها می‌توانست پسرکوچولویش را با این راه از انجام کارهایی که نباید انجام می‌داد باز دارد و واقعا در رسیدن به هدفش موفق بود. اما این زن نمی‌دانست این شیوه تربیتی چه عواقبی به‌دنبال خواهد داشت.

دو دو تا چهارتاهای پدر و مادری

یک راه بهتر

بچه‌ها دوربین‌های فیلمبرداری متحرکی هستند که همه حرف‌ها و حرکات ما را ضبط می‌کنند و حتی واکنش‌های ما را در شرایط حساس در حافظه‌شان نگه می‌دارند تا در اولین فرصت از آنها استفاده کنند. حاصل روش تاثیرگذار مادر پارسا، این بود که وقتی کودکش به مدرسه رفت، به محض اینکه بچه‌ها به وسایلش دست می‌زدند به آنها حمله می‌کرد، کتک‌شان می‌زد و با صدای خشن می‌گفت نه! شاید بهتر بود مادر پارسا به جای اینکه با رفتارش به او آموزش دهد داد زدن، اخم کردن و کتک زدن بهترین راه مبارزه با رفتارهایی است که دوست‌شان نداری، با آرامش اما اقتدار برای کنترل فرزندش تلاش می‌کرد.

اشتباه ششم: دیر تنبیه می‌کنید؟

وقتی مهتاب و پدرش توی ترافیک گیر افتاده بودند، دختر کوچولو آنقدر برای بیرون آمدن از صندلی ماشینش گریه کرد که پدر کلافه شد و به او گفت که بعد از رسیدن به خانه کارش را تلافی می‌کند. وقتی بعد از یک ساعت سخت و آزار دهنده آنها به خانه رسیدند، پدر با اخم او را بغل کرد و به خانه آورد و بعد هم باوجود اصرار دخترش، از اینکه مثل هر شب برایش وقت خواب قصه بخواند خودداری کرد.

یک راه بهتر

مثل هر پدری، پدر مهتاب هم حق داشت با تنبیه کردن دخترش به او یاد دهد که نباید چنین رفتارهای اشتباهی را انجام دهد. پس مشکل کجاست؟ واقعیت این است که بچه‌ها وقتی مدتی از رفتارشان می‌گذرد، نمی‌توانند تحلیل کنند که به چه علت تنبیه می‌شوند. آنها آنقدر اشتباهات‌شان را به خاطر نمی‌سپارند که بفهمند تنبیه چند ساعت یا چند روز بعد به چه علتی انجام شده است. اگر شما می‌خواهید به کودک‌تان یاد دهید که دفعه بعد نباید از مسیر اشتباه برود، باید با کمترین فاصله زمانی او را تنبیه کنید و بعد هم تا مدت‌ها اخم و بدخلقی را چاشنی رابطه‌تان نکنید. بچه‌ها باید بفهمند که اشتباه‌شان شما را عصبانی می‌کند اما چیزی از دوست‌داشتن‌تان کم‌نمی‌کند.سیب سبز

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: