این دبیرستان نزدیک منزل پدر مرحوم شریعتی (استاد محمد تقی شریعتی) و منزل و مسجد آیتالله خامنهای بود. به همین دلیل اغلب دبیران و دانش آموزان، از جمله دکتر شریعتی علاقهمند به مباحث و گفتارهای آیت الله خامنهای بودند و در جلسات ایشان شرکت میکردند و بالعکس.
در آن فضا و آن حال و هوا، مرحوم بازرگانی قبل از این که دبیر ادبیات باشد، به واقع معلم اخلاق دانش آموزان بود و سهم مهمی در سرمایه اجتماعی و معنوی آینده شاگردانش داشت و دارد. شاگردانی که بسیاریشان طی سالهای متمادی در خدمت انقلاب بودند و برخی نیز اینک در مراکز مهم مشغول خدمت هستند.
استاد ارجمند مرحوم بازرگانی، قریب ۶۰ سال بعدازظهر هر جمعه دانش آموزان و علاقهمندان به امور خیر را دور هم جمع میکرد و به بیمارستانهای مسلولین و معلولین مشهد میبرد. کار ما در آن بعدازظهرهای ماندگار، کمک به نظافت و مرتب کردن شرایط زیستی و جسمی بیماران بود.
در ساعات پایانی روز جمعه و به هنگام غروب آفتاب، همه ما را رو به قبله میایستاند و با صدایی خوش، آیات پایانی سوره آل عمران را میخواند و همیشه تلاوت وحی را با این دعا شروع می کرد که: «ربّنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار»
استاد با اینکه بازنشسته شده بود اما بساط کار خیرش همچنان پابرجا بود؛ همانگونه که اعتقاد داشت، کار خیر را پایانی نیست. در پرورشگاه مرتضوی اتاقی داشت و برنامه بعدازظهرهای جمعه هم برقرار.
استاد بازرگانی به واقع بازرگان چیره دستی بود؛ میدانست با چه کسی و چگونه داد و ستد کند. فقط با خدایش معامله کرد؛ معاملهای که ضرر را در آن راهی نیست.
مرحوم بازرگانی یکی از بهترین، خالصترین و نابترین بندگان خداوند متعال بود. بندهای که تنها برای خالقش کار کرد و هیچ گاه اعمالش آلوده به سیاست زدگی به معنای امروزینش نشد. در عین حال، همواره به جمهوری اسلامی و حفظ دستاوردهای انقلاب اعتقاد داشت؛ و برای سربلندی نظام برآمده از خون شهدا، که آرمانش ایمان و اخلاق بود، دعا میکرد.
جای استاد در میان شاگردان و علاقمندانش خالی است. راهش اما پیش رو ...»