با این حال «حمیدرضا کفاش» معاون فرهنگی وزارت آموزش و پرورش بر این
باور است که فشارهای اقتصادی، فقر فرهنگی، عدم آگاهی والدین از اصول صحیح
تربیت و برنامهریزی، نگرانی از آینده نامعلوم موجب بروز خشونت در بین
دانشآموزان میشود. او همچنین میگوید مدرسه امنترین جای ممکن برای
دانشآموزان است تا جایی که بر اساس آمارهای این معاونت مشاوران مدارس
توانستهاند در بسیاری موارد، خشونت ها وحتی اقدام به خودکشی دانشآموزان
را خنثی کنند.
در میان خبرهای حوزه آموزش و پرورش، خبرهایی هستند که مستقیم به مسأله
خشونت در محیط مدرسه بر میگردد. خبرهایی که از تنبیه دانشآموزان تا
خودکشی را در بر میگیرد و هر یک به نحوی پای مدرسه را به میان میکشد.
بفرمایید مدارس چقدرزمینه ساز این خشونتها هستند؟
از همین ابتدا باید به عنوان یک معلم عرض کنم که برای مدیران آموزش و
پرورش وجود هر گونه ناهنجاریهای رفتاری در بین دانشآموزان ناراحتکننده
است. یعنی وقتی ما میشنویم حادثهای در مدرسه اتفاق افتاده است شوکه
میشویم، چراکه انتظار وقوع چنین ناهنجاری هایی را در مدارس نداریم و حتی
وقوع یک ناهنجاری اخلاقی هم برای ما زیاد است. اما باید کاری کنیم که این
اتفاقات در بین دانشآموزان به حداقل برسد. با این حال باید دقت کنیم که
این موضوعات را از مسائل سیاسی تفکیک کنیم چرا که برخی افراد از این
موضوعات بهرهبرداری سیاسی میکنند. رسانهها باید بدانند که قضایای
اجتماعی، اخلاقی و دانشآموزی را دستخوش جریانات سیاسی نکنند. من در
رسانهها، تیترها و عناوینی را میبینم که رویکردهای تربیتی و فرهنگی در آن
وجود ندارد بلکه بیشتربه تسویه حسابهای سیاسی شباهت دارند.
ما باید در
بررسیهای اجتماعی خود دقت کنیم که خارج از فضای سیاسی و برچسب زدن به
شخصیتها موضوع را تحلیل کنیم تا بتوانیم راهکاری برای مسأله پیدا کنیم این
اتفاق کمتر در رسانههای ما میافتد. علاوه بر آن باید دقت کنیم که یک
جریان اجتماعی یک ساله یا دو ساله به وجود نمیآید یعنی اگر خشونت یا
خودکشی در مدارس آمارش بالا میرود، نمیتوانیم عملکرد دو ماه پیش مدیران
آموزش و پرورش را بررسی کنیم و بگوییم پس دولت مقصر این رفتار است یا
بگوییم همه این اتفاقات در دولت تدبیر و امید به وجود آمده است. پدیدههای
اجتماعی، پدیدههای فرا بخشی هستند و عوامل بسیاری در آن نقش دارد.
برای
این موضوع مثالی میزنم؛ شما دقت کنید در نماز جمعه تهران جمعی از خانمهای
محجبه شرکت میکنند، اگر مسئول یک دستگاه دولتی بگوید این نوع پوشش
خانمها محصول فعالیت من است همه موضعگیری میکنند و میگویند که آن مدیر
اشتباه میکند چرا که حجاب و عفاف محصول فعالیت همه دستگاهها اعم از
خانواده، مدرسه، صدا و سیما، رسانهها و از همه مهمتر اعتقادات شخصی افراد
است که هر کدام سهمی در به وجود آوردن آن دارند.
یعنی شما میگویید در ناهنجاریهای رفتاری عوامل خارج از مدرسه بیشتر از عوامل داخل مدرسه نقش دارد؟
بله دقیقاً. عوامل متعددی دست به دست هم میدهند تا وضعیت فرد در مدرسه بهتر یا بدتر شود.
در بحث خشونت چطور؟
باید از همین جا اعلام کنم که معاونت ما همه شاخصهای ناهنجاریهای اخلاقی
را در بین دانشآموزان دارد. اما اینکه ما سکوت میکنیم و آن را اعلام
نمیکنیم به این خاطر است که اجازه منتشر شدن برخی موارد را نداریم.
چرا؟ چه کسی از شما این اجازه را میگیرد؟ بهتر نیست خانوادهها در جریان اخبار و مسائل اجتماعی بین دانشآموزان باشند؟
به این علت که ما محرم اسرار دانشآموزان کشورهستیم و همین امانتداری دست و
بالمان را میبندد. باید بگویم تمام آمارها را ریز به ریز داریم و این را
میگویم که هیچ کدام از شاخصهای ناهنجاری دانشآموزان در دولت تدبیر و
امید رشد نداشته است این را با قاطعیت میگویم حتی در ارتباط با خودکشی هم
که هماکنون بحث روز برخی از رسانهها شده است باید بگویم که ما در سه سال
اخیر در بین دانشآموزان رشد که نداشتیم هیچ، بلکه نسبت معکوس بوده است.
این آمار درباره آنهایی است که هم اقدام به خودکشی کردند و هم موفق به
خودکشی شدند. کسانی هستند که میخواهند بزرگنمایی کنند و دولت تدبیر و امید
را زیر سؤال ببرند باید بگویم شاخصهای اخیر ما شیوع و رشد ناهنجاریهای
اخلاقی را نشان نمیدهد.
این خیلی خوب است که شما به عنوان یک مدیرحوزه تعلیم و تربیت اشاره
میکنید که ما شاخصهایمان نه تنها رشد نداشته بلکه کاهش هم داشته است. اما
این موضوع را قبول کنید که آموزش و پرورش در بحث ناهنجاریهای اجتماعی
دانشآموزان بسیار بسته عمل میکند و همین موجب شده تا خیلی از خانوادهها
ندانند که در برابر بحرانهای اجتماعی فرزندانشان چه واکنشی نشان دهند؟
سؤالی که شما میپرسید یک سؤال درست است. نگاه کنید آموزش و پرورش یک نهاد
فرهنگی است. نهادی است که محرم اسرار دانشآموزان کشور است. از خود شما
میپرسم فرض کنید در فامیل و بستگان شما دانشآموزی مشکل و معضل اخلاقی
پیدا کند و این مسأله را با معلمش در میان بگذارد، انتظار شما به عنوان یک
مادر یا پدر از آموزش و پرورش و آن معلم چیست؟ نخستین موضوعی که خود شما به
آن معلم میگویید این است که این معضل محرمانه باقی بماند و با آبروی این
دختر یا پسر دانشآموز بازی نشود. شرط مشاور و مربی در مدارس کشور محرم
اسرار بودن است.
شما هم بدانید وقتی 13 خودکشی در طول یک سال تحصیلی در رسانهها مطرح میشود مطمئن باشید آمار اقدام به خودکشیها بیشتر از این تعداد بوده اما مشاوران ما آن را خنثی کردهاند. این آمارها را نمیتوانیم اعلام کنیم. بر اساس آمارهای این معاونت صدها خودکشی دانشآموزی خنثی شده است و ما هم آن را در رسانهها اعلام نکردیم. ما فقط در برابر خانوادهها مسئولیم و وضعیت دانشآموزانشان را با آنها در میان میگذاریم. درباره این موضوع که میگویید ما بسته عمل میکنیم باید بگویم که وزارت آموزش و پرورش دستگاه قضایی و انتظامی نیست. حتی دستگاه قضا هم نام متهم را در هنگام بازجویی اعلام نمیکند.
منظورم این نیست که اسامی دانشآموزان را در اختیار رسانهها بگذارید. منظورم از بسته بودن این است که اصلاً صحبتی درباره آسیبهای مربوط به دانشآموزان نمیکنید. مثلاً گزارش میدانی ما نشان میدهد که مصرف سیگار و قلیان در بین دانشآموزان افزایش داشته است و حتی ستاد مبارزه با مواد مخدرهم درباره اعتیاد دانشآموزی آماری میدهد اما معاونت آسیبهای وزارت آموزش و پرورش این موضوع را رد میکند و میگوید دانشآموز معتاد یا سیگاری نداریم.
ما جزو این جامعه هستیم و مسئولیت 13 میلیون دانشآموز و یک میلیون فرهنگی
را داریم به همین نسبت هم باید بپذیریم که ناهنجاری هم وجود دارد. به این
معنا که هر معضلی در جامعه باشد بخشی از آن هم در آموزش و پرورش ظهور پیدا
می کند. و اینکه ما بگوییم اصلاً وجود ندارد کاملاً حرفی غلط و غیر منطقی
است. آسیب در مدارس وجود دارد اما نکتهای که باید بگویم این است که
ناهنجاری رفتاری در جهان نسبت به جمعیت ، یک نرخ معقول واستاندارد دارد.
یعنی الان درباره آمار و میزان خودکشی درمیان جوانان ودانش آموزان از من
سؤال کنید که آیا حاد است؟ میگویم خیر، از خط قرمز عبور کرده است؟ باز هم
میگویم خیر. وضعیتمان آنطور که در رسانهها مطرح میشود بحرانی نیست.
البته همین تعداد محدود هم برای ما غیر قابل قبول ودل آزار است
امابراساس آمار واستانداردها ، دراین عرصه ما به هیچ وجه وضعیت حاد وبحرانی
نداریم.
درباره اعتیاد دانشآموزی چطور؟ آیا آمارهای شما وضعیت بحرانی را نشان میدهد؟
اگر ما مصرف سیگار را جزو اعتیاد محسوب کنیم آمار ما بالا میرود اما اگر
سیگار را حذف کنیم آمار ما پایین میآید. این را بگویم که این آمار در
مدرسه بشدت پایین است اما در بیرون از مدرسه آمار ما کمی متفاوت است. با
این حال ما پاسخگوی اتفاقاتی هستیم که در مدرسه میافتد و اعتقاد داریم که
در مدرسه کمترین خطا صورت میگیرد. چون بچهها با هم در ارتباط هستند و
مراقبت ویژهای از آنها میشود.
ما هم قبول داریم که مدرسه امنترین جا برای دانشآموزان است اما این را
هم باید پذیرفت که مسئولان مدرسه باید برای آسیبهایی که بیرون از مدرسه
است مهارتهای لازم را به دانشآموز آموزش دهند.
بله درست است. اما اینکه دیواری کوتاهتر از مدرسه پیدا نکنیم این خطا
است. چندین عامل دست به دست دانشآموز میدهد و او را درگیر بحران میکند.
پدر و مادر متوجه نیستند که اگر تنش در خانه بالا بگیرد بیشترین اثرش روی
کودکانشان است. پدیدههای اجتماعی، تک عاملی نیستند. بلکه چندین عامل بستر
ساز خودکشی دانشآموز میشود. اما اینکه ما مهارتهایی را در اختیار
دانشآموزان قرار دهیم کاملاً درست است برای این کار هم مشاور و معلم
پرورشی داریم. البته در این زمینه کمبودهایی هم وجود دارد و جزو اولویتهای
ما است که حتی در مدارس ابتدایی هم یک مشاور داشته باشیم. مدرک مشاور هم
حداقل لیسانس علوم تربیتی و روان شناسی باید باشد. هماکنون آموزش و پرورش
اولویت اولش تأمین معلم است. گرچه توانمندسازی معلمان و مربیان هم دو سالی
است که آغاز شده. همچنین آموزشهای ویژهای را در دورههای ضمن خدمت آغاز
کردهایم و دورههای آموزشی را به جد دنبال میکنیم. در این دورهها
میخواهیم به معلمان آموزش دهیم که مشکل دانشآموز را تشخیص و معالجه کنند.
آمارهای تشخیص معلمان در مدارس بسیار بالاست اما ما این مباحث را اعلام
نمیکنیم.
یک چارت وجود دارد و آن این است که در مدارس باید مددکار اجتماعی وجود
داشته باشد اما آیا واقعاً ما در مدارسمان مددکار داریم و در سوی دیگر
اینکه کمبود مشاور داریم یک بحث است و البته بحث جدیتر این است که ما در
مدارسمان متولی برای بحث آسیبهای اجتماعی نداریم؟ مشاورهها هم که بیشتر
کار برنامهریزی تحصیلی را انجام میدهند؟
عنوان مشاور در مدرسه تربیتی، تحصیلی و شغلی است. این یعنی وظیفه اصلی
مشاور تربیتی نیست. یکی از وظایف مشاوران رصد کردن آزمون، تست وهدایت
تحصیلی دانشآموزان است و بخش دیگر کارش تربیت و مشاوره دانشآموزان است.
آنها تستهای شخصیتی انجام میدهند و حداقل در هر پایه چند تست را انجام
میدهند. مثلاً به معلمان میگویند که در کلاسشان چند دانشآموز در معرض
آسیب وجود دارد و آنها چگونه با این دانشآموزان رفتار کنند.
این اتفاق الان میافتد؟
بله. متأسفانه نمیتوانم در رسانهها اعلام کنم اما مدرسهای داریم که پدر
و مادر بیش از 50 دانشآموزش معتاد هستند. اما این موضوع را مشاور به
معلمها میگوید.
بحث دیگری که مطرح میشود این است که خیلی از دانشآموزان اعتمادی به معلم
پرورشی یا مشاور ندارند. این هم به این علت است که دانشآموز از ترس
برخوردهای تنبیهی یا توبیخ مشاور خیلی از مباحث را مطرح نمیکند؟
بله این موضوع در مدارس ما وجود دارد، برای همین طرح همیار مشاور را در
مدارس اجرایی میکنیم. البته موضوعی که مطرح کردید بستگی به شخصیت مربی و
معلم دارد. همه ما در دوران تحصیل معلمان و مشاورانی را سراغ داریم که
کاملاً با بچهها رفیق بودند. البته عکس این موضوع هم وجود دارد. عموماً
جهتگیری آموزش و پرورش این است که مشاوران را بخوبی در دانشگاه آماده کند.
البته در مواقعی هم معلم و مربی نمیتوانند با دانشآموزان ارتباط برقرار
کنند. مشکل ما هم همین مواقع است. بر اساس همین موضوع از چند سال قبل طرح
همیار مشاور را در مدارس آغاز کردیم. در این طرح میخواهیم دانشآموزانی را
شناسایی کنیم که در بین دیگر دانشآموزان ستاره هستند و دانشآموزان آنها
را به لحاظ ادب، اخلاق و رازداری قبول دارند. مشاور در مدرسه این
دانشآموزان را مشاور شناسایی میکند و از آنها میخواهد تا به کمک مشاور
بیایند تا دانشآموزانی که در معرض خطر هستند را به مشاور ارجاع دهند.
این طرح موجب بدبینی بین دانشآموزان نمیشود؟
نه به هیچ عنوان. این دانشآموزان آموزش میبینند. مثلاً در حادثه
کرمانشاه دانشآموز با یکی از همکلاسیهایش حرف زده بود که میخواهد خودش
را بکشد اگر این دانشآموز مهارت لازم را داشت اقدام دوستش را به مشاور
اطلاع میداد و ما میتوانستیم جلوی این موضوع را بگیریم.
در کنار این موضوعات مهارتهای زندگی بسیار مهم است که گویا کمتر توجهی به آن میشود؟
بله ما این درس را به دانشآموزان میدهیم.
چه کسانی این درس را میدهند؟
معلمان پرورشی و مشاوران.
این انتقاد به معلمان پرورشی وارد است که تخصص لازم در زمینه آسیبها ندارند؟
اصلاً اینگونه نیست. خیلی وقتها بچهها زیر دست مربیان پرورشی اصلاح میشوند. ما در حال توانمند کردن معلمان پرورشی هستیم.
نگاه سلبی به آسیبها در مدارس
حسن موسوی چلک / رئیس انجمن مددکاری اجتماعی
هنوز هم برای بسیاری از خانوادهها مدرسه امنترین مکان برای
دانشآموزان است. مسئولان تعلیم و تربیت بخوبی میدانند که همین مکان امن
میتواند تأثیر شگرفی در زمینه کاهش آسیبهای اجتماعی داشته باشد، با این
حال باید تأکید کرد که شرایط کشور درحوزه آسیبهای اجتماعی به گونهای است
که از همه ظرفیتها و فرصتها باید برای افزایش سواد اجتماعی و پیشگیری از
آسیبهای اجتماعی استفاده کرد. بدون شک یکی از بهترین ظرفیتها آموزش و
پرورش است، توجه به این موضوع در سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و
پرورش کشور که از سوی رهبر معظم انقلاب دهم اردیبهشت ماه سال 92 ابلاغ شده
نیز آمده است، به گونهای که در یکی از این سیاستها به «ارتقای سلامت
جسمی و روحی معلمان و دانشآموزان و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی» تأکید
شده است.
در جلسات مختلف با مسئولان کشوری بارها تأکید شد که مدارس بهترین مکان برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی هستند و بدون شک به علت اعتمادی که مردم به محیط مدرسه بهعنوان یکی از سالمترین محیطها دارند، میتوان بخوبی مهارتهای اجتماعی را به دانشآموزان آموزش داد. میتوان اقدامات مهمی در زمینه پیشگیری از آسیبها در مدارس داشت اما متأسفانه مسئولان توجهی به این موضوع ندارند و حتی اقدامات وزارتخانه در این زمینه فراگیر نیست و تا زمانی که روند فعلی ادامه دارد وضعیت آسیبهای اجتماعی در مدارس به همین شکل باقی خواهد ماند و ما نخواهیم توانست نسلی خلاق و سالم تربیت کنیم. ناگفته نماند در دولت یازدهم در مقایسه با دولت قبل نگاه به موضوع آسیبها بهتر شده است. اما باید پذیرفت به خاطر نبود مشاور توانمند و مددکار اجتماعی در مدارس آسیبهای اجتماعی در بین دانشآموزان افزایش پیدا کرده است.
پژوهشها نشان میدهد تمام کشورهای دنیا به این نتیجه رسیدهاند که حضور
مددکار در مدرسه یک نیاز است اما در همه استخدامهای آموزش و پرورش طی
سالهای گذشته حتی یک مددکار نیز جذب نشده است در حالی که مددکار
میتواند ارتباط خوبی بین دانشآموز، خانواده و مدرسه برقرار کند.
آموزش و پرورش باور ندارد که برخی از مشاوران سواد لازم را برای مشاوره
دادن به دانشآموزان ندارند و حتی در برخی موارد دانشآموزان از مشاورانشان
میترسند. به همین دلیل عدم ارتباط درست با مشاور در مدرسه موجب شده که در
مدارس آسیبهای اجتماعی رشد دو چندانی داشته باشند.
نکته دیگر اینکه وقوع برخی از حوادث یا آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد و خودکشی دانشآموزان را نباید بهطور کامل متوجه آموزش و پرورش دانست، زیرا دانشآموزی که اقدام به خودکشی میکند تمام تأثیر را از آموزش و پرورش نمیگیرد.
با این حال آنچه که تاکنون در مدارس مغفول مانده است فراگیری
جامعیت، کفایت و استمرار برنامههای اجتماعی است این به معنای آن نیست که
کاری در مدارس انجام نشده است اما باید گفت که محیط آموزش و پرورش برای
استفاده از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد بسته است.به عبارتی فضای آموزشی
کشور باید این امکان را برای تشکلها و نهادهای مدنی به ویژه انجیاوهای
متخصص و صاحب تجربه فراهم کند تا از توان کارشناسی و تجربیات به دست آمده
آنها برای مهار و پیشگیری آسیبها استفاده کرد. نکته آخر اینکه درهای
مدارس نباید به روی دانشآموزانی که گرفتار آسیبهای اجتماعی شدند بسته
بماند چرا که وقوع این اتفاق موجب خواهد شد تا دانشآموزان در مسیر
انحرافات و بزههای اجتماعی قرار بگیرند.ایران