بازی کودکان مبتلا به اوتیسم دارای جنبهای یکنواخت و تکرار شونده است که
به نظر میرسد هیچ منظوری را برآورده نمیسازد. بیشتر این بچهها خود را با
اشیای بیجان سرگرم میکنند و از اشیایی که به دور خودشان میچرخند لذت
میبرند و با بچههای دیگر بازی نمیکنند. سبک بازی کردن این کودکان با
افرادی که چنین اختلالی ندارند، متفاوت است. این تفاوتها را راجرز
اینگونه دستهبندی کرده است:
1- آنها تمایل بیشتری به تکرار یک کار نسبت به همسالانشان دارند.
2- زمان خود را بیش از حد معمول با اسباب بازی و انجام کاری یکسان میگذرانند. گویی آنها از دیگر کودکان دیرتر خسته میشوند.
3- بازیهای آنها معمولاً نسبت به همسالانشان بسیار ساده است. از انجام
بازیهای ساده با اسباب بازیها بیشتر لذت میبرند و معمولاً کارهای قدیمی
را تکرار میکنند و انگار مهارتهای جدیدی کسب نمیکنند.
4- ممکن است آنها با اشیا به صورت غیرمعمول بازی کنند.
5- تمایل کمتری به بازیهای تقلیدی نسبت به همسالانشان دارند و گویی این بازیها را متوجه نمیشوند.
6- زمانی که با اسباب بازی هایشان به تنهایی بازی میکنند، راضی ترند.
آنها نسبت به همسالانشان تمایل کمتری به راه دادن والدین، خواهر و برادر
و... در بازیهایشان دارند.
تمام این تفاوتها در نوع بازی یک کودک مبتلا به اوتیسم، اهمیت این
مسأله را بیشتر میکند که والدین این کودکان باید بدانند بازی را از کجا و
چطور با کودکشان آغاز کنند، چرا که ممکن است کودک علاقه و توجهی به اسباب
بازیهایی که دارد، نشان ندهد یا اینکه به شکل معمولی که دیگر کودکان از آن
اسباب بازیها استفاده میکنند، با آنها رفتار نکند. برای مثال ممکن است
این کودک علاقه بالایی داشته باشد با یک تکه نخ بازی کند یا اینکه از
رشتههای کنار قالی خوشش بیاید و ساعتها مشغول بازی با آنها باشد. برای
ورود به بازی این کودک باید والدین علاقههای کودک را مد نظر قرار دهند و
همبازی شدن را از جایی آغاز کنند که کودک به آن اسباب بازی یا شیء مورد
نظرش علاقه دارد، حتی اگر شیء عجیب و غیرمعمول باشد. در این صورت میتوان
کمکم اشیای دیگر و اسباب بازیهای متنوعی را نیز وارد کرد که توجه کودک را
جلب کنند و همزمان با ورود این اشیا میتوان اطلاعات جزئی در موردشان به
کودک ارائه داد.
در این صورت همزمان با بازی کردن و ایجاد فضایی که مورد
علاقه کودک باشد، میتوان آموزشهای لازم را نیز به کودک ارائه داد.
از طرفی این کودکان نیازمند این هستند که با آنها بازیهای حسی- حرکتی
شود، بازیهایی که بدن در آن بیشتر درگیر باشد، حتی باید گاهی با او کشتی
گرفت، اورا قلقلک داد یا اینکه بازی بپر بپر را با او انجام داد، زیرا این
کودکان همچون تمام کودکان دیگر علاوه بر نیاز به آموزش، نیازمند گذراندن
دوران کودکی هستند و چنین رفتاری علاوه بر ایجاد فضای نشاط آور، کودک را به
فعالیتهای بدنی وادار میکند که موجب هماهنگی اندامها و تسلط بهتر فرد
روی اندامهای خود میشود.
با آوردن مثالی میتوان موارد ذکر شده را ملموستر کرد، فرض کنید کودک به آبمیوهگیری علاقه زیادی نشان میدهد و دوست دارد ساعات زیادی را به تماشا یا بازی کردن با آن بگذراند. در این نقطه با شناسایی علاقه کودک میتوان به دنیای بازی او ورود کرد. میتوان در طی این همبازی شدن، رابطه علی معلولی فشار دادن دکمه و روشن شدن را به او آموزش داد، به مرور انواع میوهها را به او شناساند. همچنین میتوان اسامی مزهها و مفهومشان را نیز به کودک آموزش داد و او را آزمود که در صورت پاسخ دهی مطلوب پاداشی دریافت کند. در چنین فضایی (بودن در فضای دلخواه و لذت بخش) بیآنکه علاقه کودک را سرکوب کرده باشیم، به مراتب شانس یادگیری کودک را افزایش دادهایم و مانع رفتارهای کودکانه او نیز نشدهایم.ایران
مسعود ریاحی عضو انجمن اوتیسم ایران