آناكارنينا نخستين كسي نبود كه با انداختن خود زير چرخهاي قطار خودكشي كرد، چرا كه اين قهرمان مشهور رمان لئو تولستوي اصلا واقعي نيست. با وجود اين، داستان دراماتيك آناكارنينا و شهرت جهاني اين شخصيت كه به واسطه اقتباس چندين اثر سينمايي از آن در سالهاي مختلف بیشتر شده است، باعث ميشود خودكشي با قطار بسياري از آدمها را ياد آناكارنينا بيندازد. آنها حتي ممكن است با اين شخصيت خيالي همذاتپنداري كرده و براي او اشك بريزند. آناكارنينا براي بسياري از ايرانيان نيز شناخته شده است. نسلهاي قبل با خواندن رمان تولستوي اين زن را ميشناسند و بسياري از جوانان نيز با ديدن فيلمهايي كه بر اساس داستان آناكارنينا ساخته شده است با او آشنايي دارند. اين روزها كه خودكشي در مترو به گونهاي مد شده است شايد بيش از گذشته ياد آناكارنينا بيفتيم؛ حالا هر بار كه خبر ميرسد در يك ايستگاه مترو يك نفر خود را جلوی قطار انداخته است ديگر اگر اشكي از چشمانمان جاري شود، نه گريه براي آناكارنيناي تولستوي كه مرثيهخواني براي آناكارنيناهاي وطني است. از آنجا كه قطار هم مانند ساير مظاهر تكنولوژي ابتدا در جهان غرب چشم به جهان ميگشايد طبيعي است كه پيامدهاي خواسته و ناخواسته آن هم در اين جوامع زودتر سربرآورند. خودكشي در قطار را ميتوان از پيامدهاي زندگي در عصر صنعتي ناميد كه به مرور زمان در جوامع غربي رشدي باورنكردني پيدا كرده است، به حدي كه آنگونه كه آمارها گواهي ميدهند در كشور فرانسه سالانه حدود 60 شهروند با انداختن خود بر ريل مترو و راه آهن خودكشي ميكنند. با توجه به اينكه مترو عمري كوتاهتر از قطار دارد و اين عمر كوتاه در جامعه ما كوتاهتر از تجربه غربيش هم ميشود بايد گفت اين نوع از خودكشي كه در جامعه ما در يك دهه اخير سر برآورد و از آمار يكي دو مورد در سال به آمار 17 موردي رسيد و در حال حاضر هم با سرعتي باورنكردني در حال رشد است از پيامدهاي ناخواسته تكنولوژي مدرن در جامعه ايران است.
هر 40 ثانيه يك خودكشي در جهان
خودكشي يكي از 10 عامل اصلي مرگ و مير در دنياست. هر 40 ثانيه يك نفر جان خود را به اين دليل از دست ميدهد. آمار جهاني حاکی از خودكشي 11 تا 12 مورد در هر 100هزار نفر است. هر چند آمار خودكشي در كشور ما از سرانه جهاني آن پايينتر است و نرخ آن پنج تا شش مورد در هر 100هزار نفر است و هر چند نرخ خودكشي در جامعه ايران نصف سرانه جهاني است، اما اين آمار خودكشي هم با توجه به تغييراتي كه در آن روي داده است جاي نگراني دارد. خودكشي با روشهاي مختلفي صورت ميگيرد كه از قرص خوردن شروع ميشود و به روشهاي خشنتري مانند پرت كردن خود از ارتفاع و خودسوزي ميرسد. خودكشي با مترو هم در رده خودكشيهاي خشن قرار ميگيرد كه عمري كمتر از يك دهه در جامعه ايران دارد. الگوي خودكشي در نقاط مختلف كشور هم متفاوت است. از آنجايي كه استارت مترو در تهران زده شده است و در حال حاضر هم اكثر شهرهاي كشور از اين تكنولوژي محروم هستند، خودكشي در مترو سبك جديدي از خودكشي است كه ويژه پايتختنشينان است.
پيشينه خودكشي در متروی تهران
فرودين 84 نخستين باري بود كه متروی تهران خودكشي را به چشم خود ديد. ايستگاه اول، ايستگاه شهيد بهشتي بود كه دختري 18 ساله در آن دست به خودكشي زد. نخستين تجربه خودكشي در مترو آخرين آن نبود و فصلي تازه براي اين سبك از خودكشي باز شد كه در آن سال اول كمتر كسي فكرش را ميكرد كه كار به جايي برسد كه در يك ماه چهار مورد خودكشي در متروي تهران مشاهده شود. خودكشي در مترو در سالهاي بعد با آمارهاي كمتر از پنج مورد ادامه يافت، اما از سال 90 به بعد آمار خودكشي در مترو بالا رفت به حدي كه گفته ميشود در سال 91 به بيشتر از شش مورد و در سال 92 به حدود 12 مورد رسيده است. آنگونه كه از آمارهاي مسئولان برميآيد اين آمار افزايش هم داشته است، زيرا صحبت از سالانه حدود 17 تا 18 مورد خودكشي در مترو به ميان آمده است. اما ماجراي خودكشي در مترو در امسال فصلي تازه يافت كه با خودكشي ناموفق زن 24 ساله در ايستگاه امام علي(ع) در فروردين ماه آغاز شد. ماه پرحادثه امسال مترو، دي ماه بود كه چهار مورد خودكشي و اقدام به خودكشي در آن روي داد. 10 دي يك مرد ميانسال با ورود قطار به ايستگاه تهرانپارس جلوی قطار افتاد. هر چند كه خودكشي بودن اين مورد هنوز بهیقین معلوم نيست، اما دو روز بعد از اين حادثه يك مرد 50 ساله در ايستگاه صادقيه به قصد خودكشي خود را به روي ريل قطار انداخت هر چند كه از اين حادثه جان سالم به در برد، اما به گفته رسانهها اين حادثه با قطع دو پاي او همراه بود. پرونده خودكشي در دي با اين اقدام به خودكشي بسته نشد و در 27 ديماه خانمي 26 ساله همزمان با عبور قطار با ورود به ريل در ايستگاه مترو دروازه دولت، خودكشي كرد. پرونده خودكشي در دهمين ماه سال با اقدام به خودكشي در ايستگاه اكباتان كه يك نفر خود را روي ريل انداخت و توسط ماموران نجات داده شد، بسته شد. با استناد به آمارهاي رسانهاي شده خودكشي و اقدام به خودكشي در مترو ميتوان گفت كه خودكشي به سبك آناكارنينا در بين تهرانيها رواج یافته است و اين به هيچوجه خبري خوب نيست، زيرا اقدام به خودكشي در مترو حتي اگر موفقيتآميز باشد و قطار زندگي فرد از حركت بازايستد، اما اثر آن براي مدتهاي زيادي در جامعه باقي خواهد ماند. الگو شدن اين سبك از خودكشي، اثري كه بر روحيه افراد حاضر در صحنه ميگذارد و مشكلاتي كه در مترو ايجاد ميشود تنها گوشه كوچكي از روايتي هستند كه با يك مرگ تمام نميشود. خودكشي در مترو يكي از دلخراشترين روشهاي خودكشي است و در صورتي كه اين اقدام موفقيتآميز نباشد و فرد از آن جان سالم به در ببرد صدماتي كه فرد از نظر جسمي با آنها مواجه ميشود تا آخر عمر با او خواهند ماند. در حقيقت افرادي كه به زعم خودشان به ايستگاه آخر زندگي رسيدهاند با پرتاپ كردن خود جلوی قطار در حال حركت به تراژدي تلخي شكل ميدهند كه اثرات ناگوار آن تا مدتهاي مديدي در حافظه جامعه باقي ميماند.
فضا پر از ترس و شلوغي شده بود
پرسنل يكي از ايستگاههاي مترو كه اين اواخر يك مورد خودكشي در آن روي داده بود درباره ازدحام، نگراني و دلهرهاي كه بعد از اين حادثه در ايستگاه برقرار شده بود ميگويد: بعد از خودكشي آن فرد ترس و شلوغي زيادي به ايستگاه حاكم شده بود، ما تمام تلاشمان كمك به فردي بود كه آن زير افتاده بود. معمولا مردم در اين شرايط برخوردهاي متفاوتي دارند، چند نفري غش كردند، عدهاي تحمل ديدن حادثه را نداشتند و خود را از آنجا دور كردند اما عدهاي ديگر نزديك ميشدند و ميخواستند بدانند چه خبر است. پرسنل ايستگاه در همين حين يك خواهش از مردم دارند: زماني كه يك حادثه روي ميدهد مردم تلاش كنند خود را از آنجا دور كنند و اجازه بدهند كه مسئولان امدادرساني به انجام امور مربوطه بپردازند، معمولا در اين شرايط هر كسي تلاش ميكند خود را متخصص نشان دهد و نظري بدهد و اين باعث به هم ريختن فضا و اختلال در امدادرساني ميشود.
سبك جديد خودكشي خشن
يك روانشناس با بيان اينكه تعداد زيادي از خودكشيها به دليل جلبتوجه ديگران است، ميگويد: افراد با اقدام به خودكشي تلاش ميكنند كه توجه اطرافيانشان را به سوي خود جلب كنند اما خطري كه اين مساله دارد احتمال عدم بازگشتي است كه زندگي فرد را تهديد ميكند. در عين حال اين اقدام در صورتي كه موفقيتآميز نباشد عواقبي هم دارد كه هميشه با فرد باقي خواهد ماند. بهروز بيرشك با بيان اينكه نميتوان مساله خودكشي را به صورت سطحي مورد مطالعه قرار دارد، ميافزايد: در مطالعه خودكشي بايد عوامل زمينهسازي كه منجر به اين تصميم ميشوند را در كنار ويژگيهاي شخصيتي افراد مورد بررسي قرار داد. او ادامه ميدهد: با بررسي درست دلايلي كه منجر به خودكشي ميشوند ميتوان از بسياري از موارد پيشگيري كرد. براي نمونه براي افرادي كه به افسردگي حاد مبتلا هستند و احتمال اقدام به خودكشي در آنها بالاست ميتوان دارو تجويز كرد. اقدامات نمايشي و جلبتوجه عامل بسياري از اقدام به خودكشيها هستند به حدي كه بسياري از افراد بعد از خودكشي احساس ندامت و پشيماني دارند. او با اشاره به اينكه بعضي از انواع خودكشي هم صورتهاي جديتر و خشنتري از خودكشي هستند تصريح ميكند: خودسوزي، خودكشي با اسلحه و خودكشي در مترو را ميتوان در مقوله خودكشيهاي خشن دستهبندي كرد. زماني كه فرد احساسي خوبي نداشته باشد و احساس امنيت و تعلق نكند، ياس وجودش را دربرميگيرد و به همين دليل افكار خودكشي در او زياد ميشود. آنوقت از بين بردن خودش را تنها چاره ميداند. بيرشك درباره خودكشي در مترو ميگويد: خودكشي در مترو الگويي از خودكشي است كه در يك مكان گسترش پيدا ميكند و از مساله شديدتري حكايت دارد. در اين نوع خودكشي بايد شخصيت فردي كه به اين كار اقدام كرده است مورد بررسي قرار گيرد هر چند كه معمولا بازتاب رسانهاي اين نوع خودكشي باعث شده كه به عنوان يك وسيله به آن نگاه شود. اين شيوه يكي از شيوههاي خودكشي خشن است. در اين نوع از خودكشي، ياس، پوچي و نااميدي به حدي زيادي است كه فرد به اين اقدام خشن كه احتمال زنده ماندن در آن كم است اقدام ميكند و از سوي ديگر بازتاب رسانهاي اين نوع خودكشي در الگو شدن آن نقش زيادي داشته است.آرمان