شفا آنلاین>اجتماعی>سلامت> چندین سال است که طرح پزشک خانواده به صورت پایلوت در دو استان مازندران و فارس اجرا میشود
شهرام یزدانی: جایگاه پزشک خانواده باید یک مقصد باشد نه کاروانسرایی در میانه راه به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید پزشک خانواده که یکی از اصلیترین نقشها را در نظام مراقبت
بهداشتی اولیه (PHC) دارد با اینکه در این مدت فراز و نشیبهای زیادی
داشته، نتوانسته آنطور که در جهان مطرح است، جایگاه خود را تعریف کند.
کمااینکه با وجود اجرای این طرح اتفاق مهمی در عرصه سلامت کشور اتفاق خواهد
افتاد اما مهمترین رکن اجرایی آن ، یعنی
پزشکان خانواده هنوز صلاحیتهای
لازم را کسب نکرده و نیازمند دورههایی است تا بتواند آنطور که انتظار
میرود، به نقش خود تحقق بخشد.
شهرام
یزدانی، برجستهترین استاد و نظریهپرداز ایرانی در حوزه آموزش پزشکی
ایران است. سپید در گفتوگویی با شهرام یزدانی، رئیس مرکز مطالعات و توسعه
آموزش پزشکی، به بررسی جایگاه پزشک خانواده میپردازد.
از نظر شما، در حال حاضر پزشک خانواده در کشور چه جایگاهی دارد؟ پزشک
خانواده در نظام مراقبتهای اولیه جای دارد. پزشک خانواده تنها پزشکی است
که جایگاهش در نظام مراقبتهای اولیه تعریف شدهاست، در حالی که باقی
پزشکان در سطوح ثانویه و ثالثیه مراقبتها هستند. میتوان گفت تفاوت پزشک
خانواده با سایر پزشکان نیز در همین نکته است. در حال حاضر متخصصهای
مختلفی وجود دارند اما تنها متخصص پزشک خانواده است که جایگاهش در نظام پی
اچ سی یا مراقبتهای اولیه است. به همین دلیل نقش خیلی خاصی دارد و ورودی
نظام سلامت دستچنین فردی است.
معمولا در دنیا زمانی که صحبت از نظام
مراقبتهای اولیه میشود منظور تیمی است که در جایگاه شهری و روستایی ترکیب
آن متفاوت است. اما چه در جایگاه شهری و چه روستایی، عضو ثابت این تیم،
پزشک خانواده است و مسئول این تیم هم اوست. پس جایگاه ایدهآل پزشک خانواده
به عنوان رهبر تیم مراقبتهای اولیه است.
در حال حاضر در کشور ما فردی به
عنوان متخصص پزشک خانواده نداریم، بلکه پزشک عمومی است که علیالقاعده تمام
دانش و مهارت برای انجام امور پزشک خانواده را کسب نکردهاند و مشکل دانش و
صلاحیت دارند اما به عنوان پزشک خانواده در نظام سلامت با آنها قرارداد
بسته میشود و اسم پزشک خانواده به آنها اطلاق میشود. اولین مسئلهای که
در این مورد به وجود میآید این است که به فردی که دانش و صلاحیت لازم را
ندارد و ما نیز برای او این شرایط را فراهم نکردیم برچسب پزشک خانواده
زدهایم.
با توجه به اینکه انتظار میرود پزشک خانواده با گذراندن دورههایی بتواند
آنچه را که توقع دارید، انجام دهد، برای افزایش صلاحیتهای این پزشکان چه
اقداماتی صورت گرفته است؟ در
حال حاضر دورهای را برای پزشکان عمومی با عنوان دانشنامه عالی بهداشت
(MPH) تعریف کردهایم. این دوره که 6 سال است برگزار میشود برای تربیت
پزشک خانواده طراحی شده است. در آن زمان به دلیل شرایطی که وجود داشت این
رشته تخصصی نشد در حالی که ما نیاز داریم پزشک خانواده تخصصی شود. این دوره
دوساله، عمدتا محتوای آموزش دورههای تخصص است که حدود 1100 نفر در این
دوره وارد شدهاند.
انتظار داریم با تکمیل این دوره، افرادی که این دوره را
گذراندهاند با گذراندن دو سال دیگر تخصص خود را گرفته و به آن چیزی که در
نظر داریم برسند؛ یعنی این فرد با صلاحیت کارکردی را که انتظار میرود،
داشته باشد. در حال حاضر زود است که انتظار داشته باشیم در مملکت شقالقمری
را از پزشک خانواده در نظام مراقبتهای اولیه ببینیم زیرا با وجود اینکه
جایگاه تعریف شده است اما توسعه صلاحیت کامل نشده و در دست اقدام است.
آموزش پزشک عمومی چه کمبودهایی دارد که نمیتواند به عنوان پزشک خانواده فعالیت کند؟ برای
اینکه یک پزشک عمومی، یک پزشک خانواده بشود نوع طبابت و مراقبتی که انجام
می دهد باید یکسری ویژگیها داشته باشد و یکسری تمایزها باید ایجاد شود.
برای مثال میگویم از کلمه عمومی شروع کنیم، یعنی خدمتی که ارائه میدهد
عمومی است و بدون در نظر گرفتن سن و جنس و مشکل، پزشک فرد را معاینه
میکند. چنان که میبینید، در کشور ما سن جمعیت رو به بالا رفتن است، آیا
پزشک عمومی طب سالمندان را میخواند؟
خیر پزشک عمومی این دوره را
نمیگذراند. ویژگی دومی که برای پزشکی خانواده قائل هستیم این است که باید
خدمت فراگیر او باشد یعنی از آموزشهای سلامت و پیشگیری بتواند کل طیف خدمت
را در سطح پی اچ سی ازجمله تشخیص زودرس، غربالگری، تشخیص، درمان و
بازتوانی را ارائه بدهد. یک پزشک عمومی نه پیشگیری، نه آموزش سلامت، نه
غربالگری و نه بازتوانی را آموزش نمیبینید. درنتیجه پزشک عمومی نمیتواند
خدمات را به صورت فراگیر ارائه دهد. ازسوی دیگر، پزشک خانواده خدمات را
باید به صورت هماهنگ شده ارائه دهد و رهبر تیم سلامت باشد.
حالا نگاه کنید
که آیا ما به پزشک عمومی رهبری تیم سلامت یا مهارتهای رهبری را یاد
میدهیم؟ خیر ما یک کارگروهی ساده یا حتی مدیریت یک جلسه را به آنها آموزش
نمیدهیم. بماند که سطوح مدیریتی پیشرفتهتری از جمله حمایت طلبی، رفع
مناقشات و مشارکتجویی و غیره وجود دارد و ما هیچکدام از مهارتها را برای
آنها ایجاد نمیکنیم. مواردی که یک پزشک خانواده باید بتواند انجام دهد در
برنامه آموزشی سنتی پزشک عمومی محقق نشده است.
اگر پزشک خانواده بتواند بازتوانی را انجام دهد، چه تفاوتی با یک متخصص طب فیزیکی دارد؟ متخصص
طب فیزیکی در سطح ثانویه و ثالثیه خدمات خود را ارائه میدهد. پزشک
خانواده باید خدمات شایع در سطح پی اچ سی را ارائه بدهد.
آیا ما میتوانیم تمامی پروسیجرها و آزمایشها را به پزشک خانواده محول کنیم؟ یک
قاعده کلی در سطح جهان برای پزشک خانواده وجود دارد و این قاعده کلی مشخص
میکند که کار پزشک خانواده بسیار دینامیک است. پزشک خانواده میتواند هر
خدمت و پروسیجر شایع و متداولی را در جامعه ارائه دهد. اگر امروز در جامعه
مثلا آندوسکوپی خیلی شایع است؛ آن را در سبد پزشک خانواده میگذارند.
هرآنچه که شایع است باید در سطح پی اچ سی انجام شود. در نتیجه خدمات و
پروسیجرهای شایع در سبد خدمات پزشک خانواده قرار میگیرد.
ضرورت ایجاد رشته تخصصی پزشکی خانواده چیست؟ ما
معتقدیم قسمت عمدهای از خدمات نظام سلامت به واسطه کارکرد نظام
مراقبتهای اولیه رخ میدهد.
90 درصد اثربخشی نظام سلامت در پیاچسی است، و تنها 10 درصد سایر
متخصصین، بیمارستانها و غیره هستند. این آمار را نظام دیدهبان نظامهای
سلامت اروپایی جمعآوری کرده است. تصور کنید که بیشتر مراقبتهای سلامت
مردم در سطح پی اچ سی رقم میخورد اما پزشکی که در این جایگاه میخواهد
قرار بگیرد و تیم پی اچ سی را هدایت میکند، از احترام اجتماعی برخوردار
نیست.
جایگاه علمی نیز ندارد زیرا نمیتواند هیئت علمی دانشگاه شود، درآمد
زیادی نیز کسب نمیکند، در نتیجه اگر میخواهند جایگاه اجتماعی برای پزشک
خانواده ایجاد شود باید جایگاه آکادمیک داشته باشد و بتواند آینده علمی خود
را در اینجا ببیند یا اگر بخواهد درآمد داشته باشد، باید به او تخصص
بدهیم. تخصصی که به همراه آن پروسیجری را هم همراه دارد. پس عملا این
الزامات باعث میشود که در دنیا پزشک خانواده به سوی تخصص حرکت کند. در
دنیا بحث پزشک خانواده به عنوان یک متخصص بیش از اینکه بحث آموزشی باشد،
بحث اجتماعی است.
آنها به دنبال این بودند که بهترین افراد در دورههای
پزشکی با انتخاب خود نه به دلیل اینکه از سایر تخصصها جا ماندهاند؛ پزشکی
خانواده را انتخاب کنند. جایگاه پزشک خانواده به تعبیر عمومی باید یک مقصد
باشد نه کاروانسرایی که در میانه راه وجود دارد. برای تحقق آن باید
جذابیتهای اجتماعی، مالی و آکادمیک ایجاد کنند که هرسه آن در تخصص معنا
پیدا میکند.