گویا دیگر باران و برف هم زورش به ما نمیرسد. وقتی ما، تاکید میکنم ما، برنامهای جامع و اساسی برای پاک کردن شهر از آلودگیهایی که به دست خودمان ایجاد میکنیم، نداریم، از طبیعت چه انتظاری داریم؟!
یکی از تجربههای موفق دنیا، شهر مکزیکوسیتی است که در دهه 1990 یکی از آلودهترین شهرهای جهان بود اما نه تنها با اجرای یک برنامه جامع موسوم به proAire توانست ظرف حدود ده سال، مساله را حل کند بلکه در سال ۲۰۱۳ جایزه پاکترین شهر دنیا را هم از آن خود کرد.
این تجربه را بگذارید کنار نامه اخیر خبرنگاران محترم حوزه سلامت به مسوولان در باره آلودگی هوا واقعا چرا ما نمیتوانیم این دغدغهها را از سر راه جامعه برداریم؟!
تا وقتی یک مدیریت جامع، متمرکز و تصمیمگیر با در اختیار داشتن تمام ابزارهای لازم برای مبارزه با آلودگیهوا تثبیت نشود، تا وقتی آلودگی هوا را هم دستاویز رقابتهای سیاسی میکنیم، تا وقتی اعتماد و مشارکت مردم را پایه و اساس برنامه مبارزه با آلودگیهوا قرار ندهیم، اوضاع همین است.
مشکلاتی مثل آلودگیهوا، مشکل همه ما و مشکل بزرگی است. اما مشکل اصلی، به گمان من، عادت مسوولان به انداختن توپ در زمین دیگران است. نوعی آلودگی در رفتار جمعی و مدیریتی ما آنهم که نیازمند درمان فوری است. دردی که هم مردم خوب لمس کردهاند و هم نخبگان جامعه.
برای درمان دردهای مشترک، باید از خود شروع کنیم. و زمزمه کنیم که ... این درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمیشود.