اين كار شكارچيان و دلالان علاوه بر اينكه در كاهش جمعيت گونههاي مختلف پرندگان و به خطر انداختن نوع آنها تاثيرگذار است، موجب نابودي طبيعت و ايجاد كانونهاي گرد وغبار نيز شده است، زيرا شكارچيان براي صيد به كندن بوتهها و درختچههايي كه سازمان جنگلها براي جلوگيري از بيابان زايي كاشته است، اقدام ميكنند. بنابراين با چيدن مدام اين بوته و درختچههاي دستكاشت بياباني، كانونهاي جديدي از ريزگرد در برخي مناطق بياباني كشور ايجاد شده است. براي مديريت وضعيت شكار در كشور سازمان حفاظت از محيط زيست سه سال پيش مساله ممنوعيت شكار چهارپايان و پرندگان را مطرح كرده است. اين اقدام سازمان حفاظت محيط زيست به دليل ايجاد حساسيت در زيستگاهها نسبت به شكار و تخريب زيستگاهها در سالهاي گذشته با استقبال از سوي مردم محلي روبهرو بوده است. مردم از اين اقدام سازمان حفاظت از محيط زيست به شكل مطلوب استقبال كردند و به نسبت اين رفتار سازماني منجر به پذيرش جوامع بومي و محلي در كشور همراه بود. بنابراين مردم بومي ممنوعيت شكار در زيستگاهها را پذيرفته بودند. با اين رويكرد مدعي عدم وقوع هيچگونه شكار در اين مدت نيستيم، بلكه در برخي مواقع شكار نيز رخ داده است، اما به لحاظ رواني يك جو و حساسيت خاصي نسبت به حفاظت از پرندگان از سوي دوستداران طبيعت ايجاد شده بود. در اين شرايط مردم به شكل خودجوش در صورت مشاهده هرگونه اقدام مبني بر قانونشكني با يگانهاي محيط زيست تماس ميگرفتند و به نوعي خود را با اهداف سازمان هماهنگ كرده بودند. در چنين شرايطي مردم معتقد بود كه به هيچ عنوان سازمان محيط زيست در صدور مجوزهاي شكار دخل و تصرفي ندارد، اما امسال بنابر صدور مجوز از سوي سازمان محيط زيست باورهاي مردم دچار چالش شد و به نسبت قباحت شكار نيز در بين مردم شكسته شد.
وقتي مناطق ميدان تير ميشوند
در اين شرايط به دليل اينكه سازمان حفاظت محيط زيست در همه استانها از لحاظ نيروي انساني، امكانات و بضاعت توانايي كنترل مناطق را ندارد و چون نظارت كافي روي مجوزهاي صدور پروانه شكار وجود ندارد به نسبت عده زيادي نيز از وضعيت صدور پروانه شكار سوءاستفاده كرده و به شكار ميپردازند. در چنين شرايطي جوامع بومي و محلي از اين رفتار سازمان محيط زيست غافلگير شدند. اغلب افراد بومي بازخورد اين عمل سازمان محيط زيست را تبديل مناطق به ميدان تير برشمردند. بنابراين هماكنون در ايام تعطيل در سايه مجوزهاي ارائه شده ديگر شكارچيها نيز از اين موقعيت سوءاستفاده كرده و اقدام به شكار پرندگان ميكنند. در مناطق شمالي كشور شكار پرندگان به عنوان يك معيشت محسوب ميشود. در واقع هماكنون شكار در اين مناطق بيشتر از ظرفيت مجاز است. هماكنون تعداد مجوزهاي صادر شده خيلي بيشتر از ظرفيت مناطق است و در چنين شرايطي سوداگري و مافياي شكار نيز شكل گرفته و كنترل اين شرايط از سازمان محيط زيست خارج شده است. با توجه به كاهش شديد تعداد پرندگان بومي و مهاجر در كشور ديگر شكار را نميتوان به عنوان يك معيشت برشمرد، بلكه بايد سياستهاي سازمان محيط زيست به سمت پرنده نگري و استفاده از ظرفيتهاي اكوتوريستي و گردشگري به ويژه در خطه شمال پيش رود. سالانه حدود 26 ميليون سفر به استانهاي شمالي كشور انجام ميشود. در چنين شرايطي اگر بتوان به ساماندهي پرندهنگري و استفاده از ظرفيتهاي طبيعي منطقه با افزايش مهارتهاي فني در حوزه گردشگري پرداخت به نسبت ميتوان ظرفيتهاي گردشگري را جايگزين امرار معارش از طريق شكار كرد.
پيشرفت اكوتوريسم در كشور
هم طرفداران محيط زيست و هم فعالان حوزه گردشگري يك شعار را تحت عنوان اينكه گردشگري ميتواند به ارتقاي درآمد بپردازد، مطرح ميكنند. اما در چنين شرايطي وقتي ميزان درآمد و وضعيت اقتصادي مردم سه استان شمالي كشور را با ديگر استانهاي كشور مقايسه كنيد خواهيد ديد كه اين استانها به دليل عدم برخورداري از زيرساختهاي مناسب به نسبت چندان درآمدي از صنعت توريسيم ندارند. اين امر گواه آن است كه مسئولان و دستاندركاران نتوانستهاند از ظرفيتهاي گردشگري كشور بهره ببرند. در واقع سرمايهگذاري فقط شامل ساخت و ساز چند هتل و مهمانسرا نميشود، بلكه زماني گردشگري به عنوان فرصت به پايداري سرزمين ميانجامد كه جوامع گردشگري و بومي كشور در اين عرصه با اهداف سازمان همراه شوند. متاسفانه تاكنون دولت در بخشهاي گردشگري و ديگر بخشها نتوانسته جوامع محلي و گردشگري را به شكل مستقيم وارد عمل كرده و به اين ترتيب به ارتقاي معيشت آنها بپردازد. با اين تفاسير و اقدامات نابجا گردشگري به غير از تخريب محيط زيست و طبيعت پيامد ديگري در كشور به همراه نداشته است.
آغاز فرهنگ شكار از كي؟
رونق شكارچيگري در كشور ريشه فرهنگي ندارد، بلكه بيشتر به دليل سوداگري و مافيا شاهد اين عمل در مناطق گوناگون كشور به ويژه مناطق شمالي هستيم. براي مثال اگر وضعيت شكار را در مناطق شمالي كشور و منطقه زاگرس را مورد بررسي قرار دهيد خواهيد ديد كه تقريبا پيشه تاريخي مردم بومي اين خطه وابسته به شكار بوده است و زندگي و معيشت آنها نيز از طريق شكار تامين شده است. در اين زمينه اگر بحث فرهنگي مطرح باشد به نسبت بايد الان هم در مناطق زاگرس نرخ شكار از فراواني گستردهاي برخوردار باشد، اما هماكنون در اين منطقه به هيچ عنوان شكار يك پيشه ارثي و فرهنگي در بين مردم تلقي نميشود. در شمال كشور تا وقتي يك پرنده با قيمت 120 هزار تومان به فروش ميرسد به نسبت مافيا نيز از اين آشفتهبازار كسب سود ميكند و شكار همچنان پررونق خواهد بود. بر اساس آمارهاي رسمي سالانه حدود دو و نيم ميليون پرنده در شمال كشور شكار ميشود. اين امر را نميتوان از بعد فرهنگي و شكار به دليل امرار معاش برشمرد، آن هم به اين دليل كه سود ناچيزي از شكار نصيب جامعه محلي ميشود و در اين شرايط مافياي شكار صاحب منافع كلان هستند. اين نارسايي نشاندهنده مخالفت در مواجهه با قانون، دستگاههاي نظارتي و جوامع محلي است.آرمان
هومان خاكپور/ كارشناس محيط زيست