براساس پیشبینی برخی مدلهای اقلیمی در 50 سال آینده متوسط بارندگی کشورمان ازحدود 250 میلیمتردرسال به 220 میلیمترکاهش خواهد یافت واین موضوع لزوم توجه جدی به برنامه ریزی اصولی درمدیریت منابع آبی کشور را نشان میدهد. بدیهی است درصورت نبود مدیریت صحیح منابع آبی کشور، وقوع بارشهای مناسب و ترسالیها نیز تأثیر چندانی بر کم آبی و خشکسالیها نخواهد داشت.
موضوع مدیریت خشکسالی، نیازمند سرمایهگذاریهای کلان در ارائه راهکارهای
متنوعی ازگزینههای تولید، عرضه، حفظ ومصرف درست آب است تا کشور بتواند
برای مقابله باچنین وضعیتهای دشواری آماده باشد.
بحران آب درایران تحت تأثیرچهارعامل عمده است: کشاورزی ناکارآمد، مدیریت
بد درسایه عطش توسعه، رشدجمعیت و تغییرات اقلیمی. یکی ازدلایل مهم کاهش
سرانه آب تجدیدشونده کشوردرقرن گذشته رشدسریع جمعیت بوده است.
جمعیت ایران طی هشت دهه،ازحدود ۸ میلیون نفردرسال۱۳۰۰ به ۷۸ میلیون نفرتا
پایان سال ۱۳۹۲ رسیده است. براین اساس میزان سرانه آب تجدیدپذیرساﻻنه کشور
ازمیزان حدود۱۳ هزار مترمکعب درسال ۱۳۰۰ به حدود هزار و۴۰۰ مترمکعب درسال
۱۳۹۲ کاهش یافته است.
کل منابع آب تجدیدپذیرایران به ۱۳۰ میلیاردمترمکعب بالغ میشود. درسال
۱۳۸۶ ازکل منابع آب تجدید شونده کشور حدود 5/89 میلیارد مترمکعب جهت مصارف
بخشهای کشاورزی، صنعت ومعدن وخانگی برداشتشده است که حدود ۸۳
میلیاردمترمکعب آن (۹۳ درصد) به بخش کشاورزی، ۵/۵ میلیاردمترمکعب (۶ درصد)
به بخش خانگی ومابقی به بخش صنعت ونیازهای متفرقه دیگراختصاص داشته است.
درحالیکه تنها11درصدمساحت ایران زیرکشت میرود، بیش از90درصد مصرف آب
مربوط به کشاورزی است این درحالی است که تنها 10 درصد تولید ناخالص ملی
کشور از راه کشاورزی به دست میآید و ۱۷ درصد نیروی کارکشوردراین بخش مشغول
هستند.
کشاورزی معیشتی بی توجهی به الگوی صحیح کشت و موضوع آب مجازی از نقاط عمده ضعف بخش کشاورزی هستند.
سرعت استفاده ازمنابع آب زیرزمینی درایران درقیاس با استانداردهای جهانی
سه برابربیشتر تخمین زده میشود. این برداشت بیرویه عامل خشکیدن و فرونشست
بسیاری ازدشتهای ایران است.
همچنین طبق برخی گزارشها ۴۰ درصد ازشبکه آب کشورفرسوده اعلام شده و۱۳ درصد ازکل هدررفت آب ایران به موجب همین فرسودگی رخ میدهد.
باتوجه به میزان منابع آب وسرانه مصرف،ایران درگروه کشورهای مواجه
باکمبودفیزیکی آب قراردارد. این گروه شامل کشورهایی است که درسال ۲۰۲۵
باکمبودفیزیکی آب مواجه هستند.
این بدان معناست که حتی با باﻻترین راندمان وبهرهوری ممکن درمصرف آب،برای تأمین نیازهایشان آب کافی دراختیارنخواهندداشت.
یک تحقیق مستقل ۱۰ نفر ازمتخصصان ایرانی حوزه مدیریت منابع آب نشان میدهد
که دلیل اصلی کاهش ۸۰ درصدی حجم آب دریاچه ارومیه طی چهاردهه اخیر،
فعالیتهای انسانی وتوسعه سازهای بیرویه دراین حوضه آبریز بوده
وتأثیرخشکسالی وتغییرات آب وهوایی درمنطقه درحدی نبوده که بتواند تغییرات
سطحی وحجمی اینچنینی دردریاچه ایجاد کند.
درنتیجه این پژوهش احیای فیزیکی دریاچه ارومیه ممکن دانسته شده اماچنین
فرایندی رامشروط به یک خواست سراسری سیاسی واقتصادی دانسته است که طی
سالهای طولانی به نتیجه خواهد رسید.
در پایان و بر اساس آنچه بیان شد باید گفت مدیریت و مهار خشکسالیها نباید
تنها مختص به سالهای کم بارش شود و با توجه به حجم عظیم برداشتها از
آبهای زیرزمینی و سطحی کشور موفقیت در این امر نیازمند یک برنامه جامع است
که مؤلفههای اصلی آن اراده سیاسی دولت و مشارکت مردم هستند.ایران
خلیل آقاجانلوکارشناس ارشد آبخیزداری