شفا آنلاین>اجتماعی>حدود 2 سال پیش بود. یک روز سرد دی ماه، آتشی که از ساختمان 5 طبقه در خیابان جمهوری نبش ابوریحان، شعله میکشید، توجه عابران را جلب کرد.
به گزارش
شفا آنلاین،
اما
بیشتر از آنکه شعلهها نگاهها را به سمت خود بکشاند، تصویر دو زن آویزان
از ساختمان و سقوط آنها بود که شوک برانگیز شد؛ تصویری که در حافظه
گوشیهای تلفن همراه ناظران ضبط شد و دست به دست گشت. فیلمی تأثرانگیز و
قابل تأمل. عمق حادثه زیاد بود. نیروهای آتش نشانی که در حال امدادرسانی
بودند، نتوانستند برای دو زن آویزان از ساختمان کاری کنند و جانشان را نجات
دهند.
عنوان شد که نردبان هیدرولیکی هنگام امدادرسانی باز نشده است. چندی
بعد از این ماجرا، وبسایتی به نام «پیام نو» مدارکی را افشا کرد که نشان
میداد
نهادهای مدیریت شهری تهران بیش از یک سال است از انجام خدمات
تعمیرات و نگهداری تجهیزات آتشنشانی تهران توسط «ایویکو ماگیروس» شرکت
تأمینکننده تجهیزات ایمنی آتشنشانی، سرباز زدهاست و این در حالی بود که
ایویکو ماگیروس بارها بابت این قضیه هشدار داده بود.
این مسأله توجه افکار
عمومی و البته مسئولان را به سوی خود معطوف کرد. دکتر حسن روحانی، رئیس
جمهوری در نامهای به وزیر کشور دستور داد تا این حادثه پیگیری و به آن
رسیدگی شود. احمد مسجدجامعی رئیس وقت شورای اسلامی شهر تهران نیز دستور
پیگیری دلیل حادثه را داد. همچنین مجلس شورای اسلامی کمیتهای ۳ نفره متشکل
از سید مهدی هاشمی، مهرداد بذرپاش و علیرضا محجوب را مسئول بررسی حادثه
کرد. سازمان آتش نشانی تهران در تاریخ دوم بهمن 92 یعنی 3 روز پس از حادثه
گزارشی را از بررسی حادثه به شهرداری تهران اعلام کرد که در رسانهها نیز
منتشر شد.
در این گزارش به باز نشدن نردبان هیدرولیکی اشارهای نشده بود.
با این وجود یک سال و نیم پس از حادثه، فاطمه دانشور عضو شورای شهر تهران
اعلام کرد که بر اساس نظر کارشناسی دادگاه، سازمان آتشنشانی تهران
بابت حادثه آتشسوزی، مقصرشناخته شده که علت آن نداشتن مهارت کاربر در
استفاده از تجهیزات بوده است. سازمان بازرسی شهرداری تهران البته در گزارشی
«عدم عملیاتی شدن نردبان اول و شلوغی و ازدحام صحنه حادثه» را مقصر کشته
شدن دو کارگر زن در آتشسوزی خیابان جمهوری عنوان کرد.
خانواده متوفیان اما گزارش سازمان بازرسی شهرداری را یکطرفه خواندند و به
مواردی از جمله نداشتن تشک نجات اشاره کردند که در صورت وجود، میتوانست
جان دو زن را نجات دهد.
نبود تجهیزات لازم و فرسوده بودن تجهیزات موجود، همان مسألهای است که
امدادرسانی را با چالش مواجه میکند؛ آن هم در شهری مثل تهران که وجود
تأسیسات و تشکیلات گوناگون از یک سو و افزایش جمعیت شهری از سوی دیگر دست
به دست هم دادند تا در کنار بافت شهری بعضاً نامناسب، بستر وقوع حوادثی از
این دست باشد.
تولیدیهای کوچک و نا امن
تراکم تولیدیها در محدوده خیابان جمهوری، یعنی همان جایی که حادثه
آتشسوزی اتفاق افتاد، میتواند زنگ خطر حوادث بعدی باشد؛ تولیدی هایی که
در بیشتر موارد از بهره مندی از کوچکترین تمهیدات ایمنی محرومند.
فهمیدنش زیاد سخت نیست. کافی است یکی از راه پلههای نبش جمهوری را بگیرید
و سر از یکی از صدها تولیدی پوشاک درآورید که در این منطقه به فعالیت
مشغولند.
بالا رفتن از پلهها زیاد راحت نیست. طاقههای پارچه را از همان پایین چیدهاند. سلفون کشیده و کیپ هم.
راه پله همینجوری هم باریک هست چه برسد به اینکه بیشتر از نصفش را
هم با طاقه پارچه و لایی چسب و باقی ابزار کار، بند آورده باشند. بالای
پلهها نرسیده، صدای قژ و قژ چرخها را میشود شنید. بالای پله دو شاخه
میشود. هر دو طرف تولیدی پوشاک هستند. مانتو دوزی. فرق چندانی با هم
ندارند. فضا دم کرده و شلوغ است. چرخها کیپ به کیپ هم هستند. پشت هرکدام،
کارگری مشغول کار است. خردههای پارچه روی زمین ریخته شده. یک گاز تک شعله
کوچک پشت سر یکی از کارگرهاست که کتری و قوری کهنه روی آن، بوی چای را در
فضا پخش میکند.
امیر، چرخکار است. 14 سال سابقه کار دارد. بیمه نیست. همه جا روزمزد کار
کرده. سه ماهی میشود که اینجا کار میکند. همانی است که گاز رومیزی
تک شعله را پشت سرش گذاشته. گاهی دستش را میگیرد نزدیک آن. هنوز زمستان
نیامده اما فضای داخل تولیدی سرد است. بخاری گازی کوچک کفاف فضا را
نمیدهد. بخاری از آن بیدودکش هاست. نامناسب برای فضای بسته. البته در
ورودی تولیدی معمولاً باز است، پس نمیشود فضا را چندان هم بسته به حساب
آورد. البته به غیر از شبها که در را میبندند. «شب دو تا از بچهها همین
جا میخوابند.
بچه شهرستانند. دوسر برد است. هم پول جا نمیدهند و هم مراقب
اینجا هستند.» امیر ادامه میدهد:« خیلی از تولیدیها همینجوری اند. چیز
عجیبی نیست. زمستان کمی سرد است. اینجا نمیشود خیلی بخاری روشن کرد. خطر
دارد. این همه وسیله اینجاست. همه هم قابل سوختن. با یک جرقه آتش میگیرد.»
وسایلی که در تولیدیهای پوشاک مورد استفاده قرار میگیرند قابل اشتعال
هستند با این وجود تنها چیزی که در این تولیدیها یافت نمیشود، ابزار
اطفای حریق است.
«کپسول آتش نشانی در تولیدیها یا اساساً وجود ندارد و یا
بدون کارایی و غیرقابل استفاده است. اگر هم وجود داشته باشد، متأسفانه
بیشتر جنبه تزئینی دارد و کارگران طرز استفاده از آن را بلد نیستند و برای
این کار آموزش ندیدهاند.»
این را رضا حسینی، کارشناس ایمنی و بهداشت کار میگوید. او ادامه میدهد:« لازم است تا این کارگاهها از وسایل گرمایشی
با ضریب ایمنی بالا استفاده کنند که آن هم در بسیاری از موارد رعایت
نمیشود و سامانه گرمایشی آنها اغلب بخاری گازسوز فاقد ایمنی است. از طرفی
با وجود مواد قابل اشتعال از جمله پارچه و سلفون در این مکان ها، امکان
حریق در آنها بالاست. همچنین این ساختمانها معمولاً، قدیمی و فاقد ابزار
ایمنی از جمله پلههای اضطراری هستند. حتی بیشترشان آسانسور هم ندارند و
اگر هم داشته باشند معمولاً خراب است و یا از آن به عنوان انبار استفاده
میشود. پلهها هم معمولاً با وسایل مختلف پر شده و با این شرایط، در اثر
بروز حادثه، کارگران بسختی میتوانند خودشان را از مهلکه نجات دهند.»
شهرداری به تنهایی قادر به ساماندهی ایمنی کارگاهها نیست
نظارت، نظارت و نظارت... این کلمه را به خاطر بسپارید. چه در بحث فرسودگی
ابزار آتش نشانی و چه ایمنی وضعیت تولیدیها و کارگاه ها، همین کلمه کلیدی
است که میتواند چاره ساز شود، به شرط آنکه در پی نظارت، رسیدگی هم صورت
گیرد.
حادثه خیابان جمهوری، زنگ خطری بود برای گوش به زنگ بودن. رحمتالله حافظی
رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران
میگوید:« بعد از اتفاق ناگوار آتش سوزی در تولیدی خیابان جمهوری، گزارش
هایی از آتش نشانی در کمیسیون سلامت شورای شهر ارائه شد مبنی بر اینکه
بازدیدهای متعددی از کارگاهها و تولیدیها از سوی کارشناسان صورت گرفته
است. نتیجه این بازدیدها نشان داد که بیش از 70 درصد کارگاهها بخصوص در
منطقه بازار تهران، فاقد استانداردهای ایمنی مناسب جهت محیط کار بودند و
این، نگران کننده بود.
این مسأله خصوصاً در مورد تولیدیهای پوشاک و
تریکوبافی که باید استانداردهای خاص خود را داشته باشند مورد توجه است. از
جمله اینکه باید فضای کافی داشته باشند و همچنین از تهویه مناسب برخوردار
باشند تا پرزهایی که به مرور زمان از تریکو جدا میشود، به سیستم تنفسی
افراد آسیب نرساند.»
حافظی ادامه میدهد: «متأسفانه بیشتر کارفرماها برای اینکه هزینه خود را
به حداقل برسانند از فضاهای نامناسب و به اصطلاح زیرپلهای برای تولیدی
استفاده میکنند و تعداد نفرات به کار گرفته شده هم تناسبی با فضا ندارد و
معمولاً بیشتر از اندازه استاندارد است. به واسطه همین محدودیت فضا هم هست
که تولیدات معمولاً در مسیر عبور و دسترسی به فضای بیرون قرار داده میشوند
که هرکدام از این موارد به منزله یک تهدید محسوب
میشود.»
با این شرایط هر آن ممکن است بر اثر وقوع حادثهای مشابه، جان افراد شاغل
در تولیدیها به خطر افتد. اینجاست که باید پای نظارت به میان آید. حافظی
در این باره میگوید: «سازمان آتش نشانی وظیفه نظارت بر رعایت موارد ایمنی
کارگاهها و تولیدیها را بر عهده دارد و موظف است تا در صورت مشاهده موارد
غیرمنطبق با استانداردهای ایمنی، این مسأله را به صاحبان کارگاهها ابلاغ
کند تا به رفع نقایص بپردازند و در صورتی هم که کارگاه، قابلیت
اصلاح موارد ایمنی را ندارد، به نقل مکان آن به محلی دیگر اقدام کنند. طبق
مستنداتی هم که وجود دارد این اقدام از سوی آتش نشانی انجام گرفته اما به
نتیجه لازم نرسیده و لازم است تا قوه قضائیه و نیروی انتظامی در این کار
ورود پیدا کنند چون به نظر میرسد آتش نشانی و شهرداری به تنهایی قادر به
ساماندهی وضعیت ایمنی کارگاهها نیستند.
دلیلش هم گستردگی و تعداد بالای
کارگاهها و تولیدی هاست که نظارت شهرداری را با مشکل مواجه میکند،
بنابراین بهتر است ضرب الاجلی از سوی قوه قضائیه تعیین و توسط نیروی
انتظامی اجرا شود. البته قطعاً کسی موافق برخورد تند و رادیکالی نیست اما
مسأله حفظ ایمنی در اولویت قرار دارد.»
علاوه بر نظارت و رسیدگی به وضعیت ایمنی کارگاه ها، بحث نظارت بر تجهیزات
آتش نشانی هم به عنوان فاکتوری مهم در مواجهه با حوادث احتمالی همواره مطرح
است.
حافظی در این رابطه توضیح میدهد:« بعد از حادثه خیابان جمهوری و اشکال
فنی که در سیستم بالابر وجود داشت، جلسات متعددی برای ارزیابی کارشناسی در
شورای شهر برگزار شد و نهایتاً مصوبهای به تصویب رسید که بر اساس آن
تمهیدات لازم برای ارتقای سیستم تجهیزات، تعداد جایگاهها و آموزش پرسنل
آتش نشانی مشخص شد.
بر همین اساس طی برنامه پنجساله دوم شهر تهران، نسبت به
ارتقای تجهیزات اقدام خواهد شد. البته باید این نکته را مدنظر داشته باشیم
که واقعیت این است که رشد و توسعه شهر تهران در 20 سال گذشته چشمگیر بوده و
تجهیزات ایمنی و آتش نشانی، متناسب با آن ارتقا نیافته است و این، یک نقطه
ضعف برای آتش نشانی محسوب میشود که امیدواریم طی یکی دو سال آینده نسبت
به رفع این نواقص اقدام شود.»
تصویر دو زن آویزان از پنجره ساختمان دود گرفته را نمیشود راحت فراموش
کرد. چشم هایم را میبندم و تصور میکنم از طبقه پنجم ساختمان آویزان
شدهام. ترسیده ام. صداها در سرم گنگ میشود. دستها دیگر توان ندارند. یک
لحظه... و رها میشوم. بوی خون در مشامم میپیچد. کف خیابان خوابیدهام...ایران