به گزارش شفا آنلاین، پیش از شروع کنفرانس هم مشخص بود که این بزرگترین رویداد مربوط به گرم شدن کره زمین، با توجه به اهمیت فوقالعادهای که برای مردم جهان دارد، حتی در بحبوحه جنگهای خاورمیانه و سرکوب داعش و حملات مرگبار آمریکا، به صدر اخبار جهان میآید. این یازدهمین نشست جهانی درباره آبوهوای زمین از زمان تصویب پروتکل کیوتو است که البته به اهداف تعیینشده خود نرسید.
کنفرانس فعلی برای اولین بار از زمان شروع فعالیت
کنفرانسهای مربوط به محیطزیست، در پی ایجاد موانع قانونی و توافقی جهانی
است تا بتوان در برابر پدیده پیشرونده گرم شدن زمین ایستاد. بسیاری از
صاحبنظران عقیده دارند که عدم تحقق اهداف کنفرانسهای قبلی به منافع سیاسی
جناحهای مختلف بازمیگردد که بهدلیل سود حاصل از صنایع آلودهکننده
موجود، تن به تغییرات به نفع محیطزیست نمیدادند و نیز نمیدهند، اما با
توجه به شدت گرفتن بحران گرم شدن زمین و وقوع بلایای طبیعی از جمله
خشکسالیها و سیلهایی که حیات بشر بر روی کره خاکی را به جد تهدید
میکنند، این بار جهان باید با نگاهی فراتر از منافع اقتصادی و جناحهای
سیاسی به دنبال راهحلی واقعی برای این مشکل باشد. همراه با برگزاری
کنفرانس، اجتماعات اعتراضآمیزی هم برگزار شد که روزنامه ایندیپندنت به
آنها پرداخته است.
این
هفته 196 هیئت نمایندگی از کشورهای جهان در پاریس گرد آمدند تا برای مقابله
با تغییرات آبوهوایی کره زمین چارچوب نوینی را تعریف کنند. برای آنکه این
اقدامات سریعتر و موثرتر پیش برده شوند، 2100 تجمع اعتراضآمیز در سراسر
جهان برپا شدند و 570 هزار نفر در این تجمعها شرکت کردند، اما میتوان با
خاطری مطمئن از همین حالا پیشبینی کرد که این تجمعها نمیتوانند تغییری
در مذاکرات کنفرانس پاریس یا گرایشهای درازمدت درباره گرم شدن کره زمین
به وجود آورند. چرا حضور بیش از نیم میلیون معترض نمیتواند چیزی را تغییر
دهد؟
مشکل دو جاست
اهداف
این نوع اعتراضها فشارهای سیاسی را در محاسبات خود به حساب نمیآورند. در
اغلب مذاکرات گسترده بینالمللی مانند مذاکرات آبوهوایی که در پاریس در
جریان است، بخش دشوار مذاکرات اغلب ماهها قبل انجام گرفته است و حضور
رهبران کشورهای مختلف و امضای نهایی مفاد قرارداد بیشتر جنبه نمادین دارد.
گذشته از آن مذاکرهکنندگان بیش از آنکه تحت فشار معترضان باشند، تحت فشار
دولتهای خود قرار دارند و نمیشود تصور کرد که اصولا این معترضان چه فشار
خاصی میتوانند بر مذاکرهکنندگان بیاورند.
مشکل
دوم آنکه روشهایی که از سوی معترضان در پیش گرفته میشوند، کارایی
ندارند. روشها باید با نگاه به هدف انتخاب شوند، وگرنه خستهکننده و
غیرجدی و نوعی سرگرمی به نظر میآیند. مثلا، وقتی پلیس خواست تظاهرکنندگان
را به عقب براند، آنان در میدان مرکزی هزاران کفش را باقی گذاشتند تا
نشاندهنده حضورشان باشد. البته کفشها سوژه خوبی برای عکاسان خبری شدند،
اما مشکل بتوان گفت که این کار چه اثری بر مذاکرهکنندگان گذاشت.
در
حقیقت، در تمام طول تظاهرات به نظر میرسید که تظاهرکنندگان بیشتر در پی
پر کردن اوقات فراغت خود هستند تا اینکه مزاحمتی برای سیاستمداران باشند.
شاید اگر فعالان محیطزیست میخواستند نظر دنیا را به موضوع تغییرات
آبوهوایی جلب کنند، این روشها موثر میبودند، اما موضوع گرم شدن زمین
مدتهاست که از مرحله اطلاعرسانی گذشته است.
اما چاره چیست؟
این
سوالی است که متاسفانه جواب سرراستی ندارد. شاید راههای دیگری باشد که با
توجه به محدود بودن منابع فعالان محیطزیست، بتوانند بهتر در خدمت اهداف
آنان قرار گیرند، از جمله آنکه مقاومتهای هدفداری در برابر زیربنای
سوختهای فسیلی جدید وجود دارد. 65 درصد از کل گازهای گلخانهای که زمین را
گرم میکنند، حاصل استفاده از سوختهای فسیلی هستند و اگر ما میخواهیم
جلو گرم شدن زمین را بگیریم، باید ساخت زیربنایی پایگاههای مربوط به
سوختهای فسیلی را متوقف کنیم. این یعنی مقاومت در برابر برپا کردن چاههای
جدید نفت، خطوط لوله جدید انتقال سوخت و استخراج نفت از زمین با روش
تزریق پرفشار. برای این کار، اینطور که فعالان محیطزیست دارند عمل
میکنند، مهارت اصلی تعامل با اصحاب رسانه نیست.
راه
دیگر آنکه، راههایی را بیابیم که تاسیسات زیربنایی موجودمان را به شکلی
همسو با محیطزیست درآوریم. مثلا، میشود صنایع خودروسازی را که محصولاتشان
14 درصد از گازهای گلخانهای را در سطح زمین منتشر میکند، تدریجا به شکلی
تغییر داد که تا حد ممکن اثرات تخریب محیطزیستی کمتری داشته باشند بدون
آنکه به نیروهای کار شاغل در این صنایع هم آسیبی وارد شود.
مساله
دیگر مهار الزام اقتصاد سرمایهداری به انباشت است. اقتصاد ما همواره میل
به تولید بیشتر دارد، اما این تولید بیشتر به جای آنکه منجر به کاهش ساعات
کاری بشود، به تولید بیشتر کالا انجامیده است. برای مثال، میزان تولید
آمریکاییها نسبت به سال 1950، 4 برابر شده است، اما به جای کم شدن ساعات
کار، حالا آمریکاییها نزدیک به 47 ساعت در هفته کار میکنند. اگر
میخواهیم تغییرات آبوهوا را متوقف کنیم، یکی از راههای آن کاهش ساعات
کار است. مطالعهای نشان داده است، اگر ساعتهای کار مردم آمریکا تا حد
ساعتهای کار مردم اروپا کاهش یابد، 20 درصد از میزان مصرف انرژی کم
میشود.
شاید اعمال این 3
روش کاهش گازهای گلخانهای- مقابله با مقاومتهای هدفدار، بازتعریف
زیرساختها و مبارزه با قانون تغییرناپذیر کار- بتواند بیش از برپا کردن
تظاهرات خیابانی برای نجات آینده زمین موثر باشد. Independent