علت این بیماری اختلال در سیستم ایمنی و فعال شدن آن علیه غلاف میلین در اعصاب محیطی است. توضیح آن که وجود غلاف میلین باعث انتقال پیامهای عصبی با سرعت بالا میشود و تخریب آن، سرعت هدایت عصبی را به شدت کاهش میدهد. در دوسوم موارد، این سندرم به دنبال عفونتهای تنفسی یا گوارشی ایجاد میشود.گاهی قبل از شروع آن سابقه تزریق واکسن یا جراحی وجود دارد.
علائم اولیه اغلب حسی بوده و شامل گزگز و مورمورشدن اندامها بهویژه پاها و احساس درد میشود. بهتدریج و بیشتر در عرض چند روز علائم ضعف عضلانی ظاهر میشوند و معمولا به صورت صعودی از پاها به سمت دستها، گردن و صورت میروند. بسته بهشدت ضعف ممکن است از ضعف خفیف تا مشکل در راه رفتن و در نهایت فلج کامل متفاوت باشند. معمولا بیاختیاری ادرار و مدفوع در این بیماری بارز نیست. درگیری سیستم عصبی خودکار به صورت تپش قلب و نوسانات ریتم قلب و فشارخون دیده میشوند که بالقوه بسیار خطرناک است.
از عوارض خطرناک دیگر این بیماری، درگیری عضلات تنفسی است که باید از این بیماران در بخش مراقبتهای ویژه و با دستگاه تهویه مصنوعی مراقبت شود.
معمولا بیماری طی دو تا چهار هفته پیشرفت میکند، سپس در حالت ثابت میمانند و بعد علائم، شروع میکنند بهبود یابند. بیشتر این بیماران به صورت قابل توجهی بهبود مییابند، ولی در درصد اندکی درجاتی از ضعف یا اختلال حسی باقی میماند. اگرچه این بیماری سیر رو به بهبود داشته، ولی در بیشتر موارد برای تسریع این روند به درمانهای اختصاصی نیاز است. این درمانها بهویژه در بیمارانی که فلج عضلات تنفسی دارند، قادر به راه رفتن نیستند یا اختلال بلع دارند مورد نیاز است.
این درمانها عبارتند از تعویض پلاسمای خون یا پلاسمافرز و تزریق داخل وریدی ایمونوگلوبولین یا آیویآیجی.
همان طور که اشاره شد در بیماران با درگیری تنفس ممکن است به گذاشتن لوله تراشه و استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی نیاز باشد. همچنین بیماران با اختلالات تنفسی شدید باید در بخش مراقبتهای ویژه بستری و عملکرد قلب و تنفس آنها با دقت تحت نظر باشد. در نهایت حدود 75 درصد این بیماران بهبود کامل، 20 درصد بهبود نسبی مییابند و متاسفانه 5 درصد نیز فوت میشوند.