موهایش را با گلسرهای متفاوت تزئین میکند و شالهای رنگی به سر میاندازد که فقط وسط سرش را میپوشاند و... به هر زبانی با او صحبت کردهام، اما او حاضر به پذیرش حرفهای من نیست و کار خودش را انجام میدهد.
وقتی از او میپرسم «چرا به این صورت لباس میپوشد و آرایش غلیظ میکند؟»، تنها این جمله، پاسخ سوال من میشود که «مادرم، این طرز پوشش، مد شده است!»
فقط کافی است چرخی در شهر بزنید، با شماری از دختران نوجوان مواجه میشوید که با چهره و لباسی کاملا متفاوت همراه دوستان یا در کنار خانم محجبهای که مادرشان است، در مجامع و محافل عمومی حاضر میشوند.
شاید با مشاهده پوششهای مختلف، اولین چیزی که به ذهن شما خطور میکند این است که این فرد با چه انگیزه و با چه عقیدهای، این پوشش را انتخاب کرده و ظاهرش را میآراید؟
شاید با یک سوال کوچک بتوانید پاسخ خود را پیدا کنید. سمانه و رویا، دو دختر نوجوان 14 و 16 ساله به سوال «با چه معیاری نوع پوشش خود را انتخاب میکنید؟» پاسخ میدهند:
سمانه: من دوست دارم لباسی بپوشم که هم شیک باشد و هم شأن و شخصیتم را حفظ کند و غالبا در این انتخاب سعی میکنم اعتقادات خود و خانوادهام را لحاظ کنم.
بسیاری از دختران مثل سمانه، اعتقادها، هنجارها و عرف اجتماعی را اصل اساسی خریدشان میدانند، چراکه در جامعه ما عقیده، نقش بسزا و بسیار موثری در نوع پوشش دارد.
هر فرد باتوجه به اعتقادات خانوادهاش پرورش مییابد و غالبا همان عقاید را میپذیرد و فردی کمی پررنگتر یا کمرنگتر از اعضای خانوادهاش میشود، در این حالت میتوان گفت فرد فرم پوشش خود را به صورت کاملا جدی با عقایدش عجین میکند.
دوستان، دومین عامل تاثیرگذار بعد از خانواده هستند. یک دوست آنقدر تاثیرگذار است که میتواند باور فرد را نسبت به عقاید خانوادهاش تغییر دهد و تا جایی پیش ببرد که فرد در نقطهای کاملا متضاد با خانواده قرار گیرد.
معمولا چنین فردی در مقابل دوست تاثیرگذار منفعل میشود و در اکثر موارد مطیع بوده و دائما از او تبعیت میکند و اینجاست که بحث دقت در انتخاب دوست مطرح میشود که به دلیل وسعت این بحث، مجالی برای بیان آن در این نوشتار نیست.
محیط پیرامون فرد، سومین عاملی است که شخص را برمیانگیزاند تا با اطرافیانش همخوانی داشته باشد.
جستوجو و تمایل به همرنگی با دیگران، به دلایل مختلفی چون اهمیت دادن دیگران به فرد، دیده شدن و به حساب آمدن مرتبط است که گاه فرد برای رسیدن به این همخوانی، مجبور به پرداخت بهایی گزاف میشود.
اصل مهم دیگر، اعتقادات و باورهای شخصی است. افراد معدودی هستند که با اعتقادات خانواده به مخالفت برمیخیزند و فقط بر پایه باورهای شخصی خودشان که سر منشاء آن هر چیزی میتواند باشد، در جامعه حضور مییابند.
تغییر دادن این مدل از باورها بدون توجه به این جریان که چرا، چگونه و چطور در دسته عقاید شخصی فرد قرار گرفتهاید، بسیار سختتر از تغییر عقاید اکتسابی است.
بیتردید نفوذ در اعتقادات شخصی هر فردی بستگی به عمق پذیرش آن عقیده توسط فرد دارد، هرقدر ریشه این باورها سست و ضعیفتر باشد، عوامل مطرح شده در بالا سریعتر میتواند فرد را تحت تاثیر قرار داده و موجب تغییر و دگرگونی شود. پاسخ رویا اما متفاوتتر و نگاهش از زوایهای کاملا متفاوت با سمانه بود:
رویا: به روز بودن و درواقع روی مد بودن اولین و مهمترین معیار من در انتخاب لباس است؛ دوست دارم همیشه مارکپوش باشم، به همین دلیل همیشه پیش از انتخاب، مد روز را شناسایی میکنم و بعد به خرید میروم!
ملاک رویا و بسیاری از دختران جامعه برای انتخاب پوشش خاص خود، داشتن مد و بهروز بودن است. حال این سوال به ذهن متبادر میشود که «مد» چیست و از چه طریقی ایجاد میشود؟
به نوع خاصی از رفتار و ظاهر که در جامعه رایج میشود «مد» میگویند و متفاوت بودن علت اصلی بروز مد است.
غالبا اجناسی مد میشوند که از حالت معمول و عرف به دور هستند و معمولا فرد با استفاده از آنها احساس متفاوت بودن میکند و ازآنجا متفاوت بودن یکی از ویژگیهای ذاتی خانمها و ازجمله علاقهمندیهایشان محسوب میشود، به جرات میتوان گفت خانمها بیش از آقایان درگیر مد میشوند.
آیا من زیبا هستم؟
«آیا من دختر زیبایی هستم؟»، پرسشی است که منشأ اصلی گرایش دختران به مد و حضور به شکل و شمایلی خاص در اجتماع را موجب میشود.
زیبایی و احساس زیبا بودن به صورت کاملا غریزی و فطری در وجود هر انسانی بویژه خانمها به ودیعه گذاشته شده است.
همه بانوان به دنبال زیبایی هستند و با استفاده از ابزارهای مختلف و به طریق گوناگون تلاش میکنند خود را بهتر و زیباتر نشان دهند، به دیگر سخن، به دنبال تحقق واژه «دیده شدن و به چشم آمدن» هستند و دقیقا همین جاست که نقش مد و مدگرایی و تمایل به استفاده از آرایش و لباسهای متفاوت پررنگ میشود.
حال دختری را در نظر بگیرید که در برزخ نوجوانی گرفتار است و تغییرات نهچندان کامل جسمی و روانیاش، او را نه در جرگه بزرگسالان قرار میدهد و نه در جرگه کودکان، بیشک گاهی تنها راه فرار از نه اینجا بودن و نه آنجا نبودن، این است که فرد خود را به هر طریق ممکنی ولو حتی مصنوعی در جهتی پیش ببرد که بالاخره در آیندهای نزدیک باید در آن واقع شود، یعنی همان دنیای بزرگسالی!
پس آرایش غلیظ میکنند، لباس زنانه میپوشند، به سبک بانوان چند سال
بزرگتر از سنشان رفتار میکنند و سخن میگویند، تنها به این دلیل که
خانمتر و زیباتر به نظر آیند!جام جم آنلاین