کیوان و کاوه حالا نوجوان شدهاند ولی برخلاف آنچه تصور میکردم هر روز سر مسائل مختلف با هم بحث و دعوا میکنند، حتی بعضی اوقات کار به کتک کاری هم میکشد و به سختی باید آنها را از هم جدا کنم. خانه هر روز بیتشابه به میدان جنگ نیست، گاهی بهخاطر یک وسیله بازی مشترک، گاهی به دلیل لج و لجبازی و خلاصه هر اتفاق کوچکی میتواند جرقه شروع دعوا باشد. آرزو میکنم که هر چه زودتر پسرانم بتوانند با هم کنار بیایند و همه به آرامش برسیم؛ آیا راهی برای پایان دادن به این دعواهای هر روزه وجود دارد؟
رضا ولدخانی، روانشناس با اشاره به اینکه دوره نوجوانی از جهاتی مهم ترین و حساس ترین مرحله رشد انسان است، میگوید: از این دوره که تقریباً همزمان با دوره بلوغ جنسی است، با عناوینی مثل دوران طوفان زدگی و آشوب یاد شده است که همین نشان دهنده اوج اهمیت و حساسیت این دوره و نهایت لزوم توجه از جانب والدین و مسئولان تربیتی مدارس به نوجوان میباشد.
نظریه «اریکسون» این مرحله از رشد را دوره هویت در برابر سردرگمی مینامد. بر اساس این نظریه، نوجوان دراین دوران به دنبال یافتن هویت فردی و جایگاه خویش خواهد بود. فرد در این سنین یعنی حدود 12 تا 17 سالگی سرمست هیجانها و خودخواهیها و خود محوریها میباشد.
این خصوصیات، مشخصه طبیعی این مرحله از زندگی فرد است که
نباید به مقابله و برخورد با او اقدام کرد. بنابراین، کنار آمدن فردی با
این مشخصات با فردی مشابه خود چندان ساده به نظر نمیرسد. به گفته این
روانشناس، راهکارهایی وجود دارد که والدین با توجه به آنها، میتوانند به
نوجوانان خود کمک کنند تا با سلامت روانی بیشتر و روابط درون خانوادگی و
اجتماعی بهتر، این دوره را پشت سر بگذارند، بیشتر اوقات خانوادهها از
ناسازگاری فرزندان خود در دوران نوجوانی با یکدیگر گله دارند.
موضوعاتی که عامل بگومگوهای فرزندان با هم میشوند عموماً به دو دسته تقسیم میگردند، موضوعاتی واقعی، هرچند که از دید بزرگترها پیش پا افتاده و کم اهمیت باشد و موضوعات بهانهای، البته والدین میتوانند با هوشیاری و با الگوی عملی بودن برای فرزندان خود و همچنین رفع دو نوع عامل ذکر شده مشکلات و تنشهای بین فرزندان خود را به حداقل برسانند.
چگونه میتوان مشکلات بین فرزندان را به حداقل رساند؟
قبل از هر اقدامی، بدیهی است که در صورت وجود مشکلات روانی و خانوادگی در
خانه، ابتدا باید نسبت به رفع آن اقدام کرد. همچنین لازم است درخصوص
فرزندانمان این نکته را در نظر داشته باشیم که کم اهمیت بودن موضوع و عامل مشکل بین آنها از دید ما بزرگترها، دلیل کم
اهمیت بودن موضوع از دید آنها نیست و اینکه بهانه گیری، یکی از کارهای عادی
کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان است، پس بهجای یافتن علت اصلی به
تنبیه و سرکوب کودک و یا نوجوانمان نپردازیم.
ولدخانی برای رسیدگی به عوامل تنش زا از نوع اول یعنی موضوعات واقعی، چند راه را پیشنهاد میکند:
در ابتدا والدین میتوانند از روش «پیشگیری قبل از درمان» استفاده کنند.
بدین صورت که از به وجود آمدن موضوعات و عوامل تنش زا بین فرزندان جلوگیری
کنید تا دیگر نیازی به رفع آن نباشد. بهطور مثال اگر قرار است فرزندان از
یک وسیله بازی بهطور مشترک استفاده کنند و نمیتوانند بر سر نحوه
استفاده از آن توافق کنند، در صورت حذف عامل تنش که در اینجا استفاده
اشتراکی از یک وسیله میباشد و تبدیل آن به استفاده زمان بندی شده،
موضوع مسبب تنش حذف شده و از ایجاد درگیری بین آنها جلوگیری خواهد
شد، البته به شرطی که فرزندان به هر دلیلی شیطنت پیشه نکرده و قانون
زمان بندی را پذیرفته و رعایت کنند، مطمئن باشید که با نوبتی کردن استفاده
از وسیله بازی مشکلتان تا اندازه زیادی رفع خواهد
شد.
ولدخانی با تأکید بر اینکه نباید در هنگام دعوا حالت جانبداری از هیچکدام
از فرزندانتان بگیرید، توصیه میکند: در صورتیکه از مرحله پیشگیری گذشته و
تنش بین فرزندان بهوجود آمده است، به عنوان والدین از قضاوت و احتمالاً
طرفداری از یکی از طرفین دعوا بپرهیزید و با توصیف و توضیح موضوع،
اجازه دهید تا طرفین خودشان به نتیجهگیری و سازش دست یابند؛ در اینصورت
ضمن ایفای خوب نقش فرزندپروری خود، از برچسب جانبداری نیز مبرا خواهید بود.
در صورت بالا گرفتن دعوا، پس از توضیح و تفهیم اینکه رفتار صحیح چه بوده و فرزندان چگونه عمل کردهاند و همچنین بدون اشاره صریح و بدون قضاوت نسبت به هیچکدام از طرفین، اگر قرار به تنبیه یا محرومیت شد، هر دو طرف دعوا با توضیح اینکه حق با چه کسی بوده، تنبیه یا محروم شوند تا معلوم شود که جدا از اینکه حق با کیست، اصل دعوا از نظر ما مذموم است و کلاً باید دعوا و درگیری در خانه وجود نداشته باشد.
این روانشناس درباره رسیدگی به عوامل و موضوعات بهانهای که پایه و اساس دعوا را یک بهانه از طرف یکی از نوجوانان ایجاد میکند معتقد است: والدین میتوانند با یافتن علت اصلی بهانه را از دست فرزند که معمولاً یکی از فرزندان است، خارج کرده و ریشه و علت اصلی مشکل را حل کنند، یکی از علل مهم واقعی که بهصورت بهانهای از جانب فرزند ابراز میگردد، احساس وجود تبعیض بین آنها از سوی والدین میباشد. در صورتیکه رفتار هر کدام از والدین که باعث ایجاد چنین احساسی در یکی از فرزندان شده اصلاح شود، عملاً علت اصلی مشکل بین فرزندان و در نتیجه عامل بهانهای از بین رفته و اقدام اصلی برای حل مسأله صورت گرفته است و در نهایت مشکل خود به خود حل خواهد شد.
به توصیه ولدخانی، چنانچه تشخیص دادیم که درگیریهای فرزندی نسبت به فرزند
دیگر علت واقعی نداشته و دلیلش بهانهای بیش نبوده، مثلاً همین احساس
تبعیض که در بالا گفته شد، بهترین کاری که به عنوان والدینی آگاه میتوانید
انجام دهید، این است که بهصورت کاملاً غیرمستقیم یعنی بدون
اینکه فرزندتان در جریان قرار گیرد، در جهت رفع این حس از فرزند، با
روشهای مربوطه اقدام کنید تا جایی که به فرزندتان ثابت شود بین او و
دیگری هیچ تفاوتی قائل نمیشوید، در نتیجه با رفع علت واقعی، خود به
خود فرزندتان دست از بهانهگیری کشیده و مسأله مرتفع میگردد.
رضا ولدخانی روانشناس