پروست
سخت تحت تأثير هانري برگسون، فيلسوف فرانسوي است، كه فرضيههايش درباره
زمان، درخور توجه قرار گرفت. همچنين آناتول فرانس، مونتسيكو و جان راسكين،
فيلسوف، منتقد هنري و مطرح انگليسي را ميستود.
پروست
جامعه پاريسي را كه از آن در آثار خود حرف ميزند، به تصوير ميكشد. رمان
«در جستوجوي زمان ازدسترفته» شكل سنتي ندارد اما او در اين رمان بلند با
طرحي هماهنگ تجربيات خود را برملا ميكند.
رمان
پروست به خاطر ساختاري كاملاً وابسته به حالات و احساسات، اثري مربوط به
گذشته و مرتبط با زماني ازدسترفته ميشود. در نظر او زمان ميگذرد و بار
ديگر بازميگردد.
پروست
معتقد است كه واقعيات تجربه بشري، بهخاطر آوردن و دوبارهسازي صحنههاي
دريادآمده نيست، بلكه در تسخير احساسات جسماني است. پروست از مدتها پيش
از مرگ، براي مردم فرانسه افسانهاي شده بود.
او به گفته خود، نميداند چرا يك فنجان چاي با تكهاي از كيك، احساس شادماني در او پديد ميآورد و وي را به احساساتي ناخودآگاه ميكشاند. اما در حقيقت اين فنجان چاي نيست كه چنين حالتي در او بهوجود ميآورد، بلكه حالتي است كه در او ايجاد ميشود و دررمان او جاي گرفته است.