کد خبر: ۸۱۴۹۸
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۴ - ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - 2015October 14
شفا آنلاین>جامعه پزشکی>شما يکي از پزشکان معالج حضرت امام و از پزشکان مورد اعتماد نظام هستيد، چرا هيچ وقت وزير نشديد؟

به گزارش شفا آنلاین،من هميشه کارهاي دانشگاهي و آموزشي را دوشت داشتم . دانشگاه هميشه برايم در اولويت بود و دوست داشتم بيشتر روي آموزش و تحقيقات متمرکز شوم. هيچ وقت دوست نداشتم از محيط دانشگاه خارج شوم.

هم وزارت به من پيشنهاد شد و هم معاونت وزير، ولي من هميشه دوست داشتم در محيط دانشگاه و تحقيقات بمانم. هميشه فکر مي‌کردم که به اين محيط‌ها تعلق دارم.

ولي مي‌توانستيد در کنار تدريس و دانشگاه، وارد حوزه سياست هم بشويد. به نظر مي‌رسد توجيه قابل‌قبولي نيست. شما اين توانايي را داشتيد؟

واقعيتش اين است که من اين توانايي را نداشتم، سياست يک اصول و رموز خاصي دارد که در شخصيت و توانايي من نبود. من آدم صريحي هستم و هر صحبتي را براساس آن چيزي که مي‌بينم به زبان مي آورم و واقعا نمي‌توانم با يک‌سري ملاحظات و سياست‌ها حرف بزنم.

يکي از نقايص من اين است که خيلي قدرت تسامح و تطابق با يک سري مسايل را ندارم، چيزهايي که ساختار سياست است.

يک بعد ديگر دوري من از حوزه سياست، شايد به يک سري اعتقادات قلبي و مذهبي هم برمي‌گردد، چيزهايي که اجرايش در دنياي سياست خيلي سخت است. وقتي به اصول امام علي(ع) در سياست فکر مي‌کنم، مي‌بينم من نمي‌توانم.

يعني کساني که وارد سياست مي شوند اين حدو مرزهاي اخلاقي و ديني را حفظ نمي‌کنند؟

نه اصلا. قطعا آنها ابعاد شخصيتي و روحي و توانايي هاي بيشتري دارند. من اين توانايي را ندارم .

آقاي دکتر، گفتن اينکه من توانايي اين کار را نداشتم، خودش به نوعي شجاعت است. خيلي از مديران ما با وجودي که مي‌دانند شايد توانايي نداشته باشند ولي بازهم ‌ منصب‌هاي حساس اجرايي را قبول مي‌کنند.

شاکله هر انساني با ديگري فرق دارد و هر کسي بايد براساس آن شاکله وجوديش مسئوليت قبول کند.

من هميشه معتقد بودم که هر کسي بايد سر جاي واقعي خودش باشد. هرکسي بايد تعريف دقيق و واقع‌بينانه‌اي از خودش داشته باشد و بر اساس علاقه و توانايي‌هايش تصميم بگيرد، اگر هرکسي در جايگاه واقعي خودش قرار بگيرد، خيلي از مشکلات حل مي‌شود. هميشه معتقد بودم که در پژوهش و تحقيق مي‌توانم کار کنم و موفق باشم و هيچ وقت کار اجرايي قبول نکردم که از اين حوزه جدا نشوم.

حالا از اين راهي که انتخاب کرديد راضي هستيد؟

بله.کاملا. من مرد سياست و کارهاي اجرايي نبودم. بايد در دانشگاه و تحقيقات مي‌ماندم. البته من به‌شدت معتقدم تمام زندگي من لطف خدا بود. خداوند براي من موقعيت‌هايي را ايجاد کرد که شايد به دليل خود من نبوده است و من هميشه روي اين جمله تاکيد دارم که هذا من فضل ربي.

اگر سيستم قبلي بود من به هيچ وجه برنمي‌گشتم، وقتي مي‌ديدم جامعه به سمت تبعيض مي‌رود و اثري از علم و دين و ديانت وجود ندارد برايم مهم نبود. ولي بعد از انقلاب با دل و جان برگشتم و واقعا قصدم خدمت بود. به نظر من پزشکي فقط معاينه و درمان نيست، مسائل اجتماعي، پيشگيري و آموزش و از همه مهم‌تر، پژوهش در اولويت است و من هميشه پژوهش را دوست داشتم. پزشکي از نظر من فراتر از يک درمان است.

شما نقش ثاثيرگذار و سهم زيادي در تربيت وآموزش دانشجويان پزشکي بعد از انقلاب داشتيد، در حال‌حاضر که دانشجويان ديروز بدنه اصلي جامعه پزشکان امروز شدند، به اخلاق حاکم بر جامعه پزشکي چه نمره‌اي مي‌دهيد؟

نمره خوبي نمي‌دهم. به طور ميانگين فکر مي‌کنم نمره 15 بدهم.

ما متاسفانه دچار چالش‌هاي زيادي در اين زمينه هستيم. در مجموع اين را درنظر داشته باشيد که پزشکان جزيي از بدنه جامعه هستند و ويژگي‌هاي کلي جامعه بين اين قشر هم وجود دارد. وقتي کل جامعه دچار مادي‌گرايي و مصرف‌زدگي شده است، پزشکان هم مبتلا به اين قضايا هستند، به خصوص اينکه ما هيچ‌وقت پزشکان را انتخاب وگزينش اخلاقي نکرديم و هميشه فقط نمره علمي، عامل اصلي انتخاب ما براي پزشکي بوده و اين نقطه ضعف ما شد.

اين انتخاب و گزينش هميشه وجود داشته، هنوز در انگلستان فقط بچه‌هاي خانواده‌هاي خاص و لرد‌ها و طبقات بالاي جامعه اجازه ورود به رشته پزشکي را دارند و حتي در ايران خودمان هم اين انتخاب وجود داشته، مثلا ابوعلي‌سينا شاگردانش را براي طبابت انتخاب مي‌کرده و صرفا نمره و اطلاعات علمي نبايد تنها ملاک باشد. ما متاسفانه تنها ملاک انتخاب‌مان صرفا نمره علمي است و هيچ حساسيتي روي مسائل اخلاقي و صلاحيت‌هاي فکري دانشجويان نداريم و به نظر من از همين‌جا صدمه مي‌خوريم. ما در حال حاضر نمره خوبي در بحث اخلاق نداريم. متاسفانه مسائل مادي در پزشکي دخالت زيادي پيدا کرده است و از طرفي نتوانستيم رفاه اکثريت پزشکان را تامين کنيم و سختي‌هايي هم در مباحث اجباري آموزشي به آنها تحميل مي‌کنيم. در تمام دنيا رابطه مالي بين پزشک و بيماروجود ندارد که متاسفانه در ايران همه اين مسائل وجود دارد.

پزشکي مثل رشته‌هاي ديگر نيست، طرف حساب ما انسان‌ها هستند، پس يک پزشک بايد در کنار دانش، بينش و نگرش درست و متعالي داشته باشد. همان چيزي که ما در طب قديم خودمان داشتيم که هم طبيب بودند و هم حکيم و به صرف همين حکيم‌بودن ما ابوعلي‌سينا‌ها داشتيم.

هرچند ما اساتيد خيلي‌خوبي داريم ولي ساختار ما بايد تعريف شود، من معتقدم بايد در انتخاب دانشجويان غير از مسايل علمي به ملاک‌هاي اخلاقي هم توجه کرد. ما نمي‌توانيم يک دانشجويي را که 18 سال با يک سيستم اخلاقي و ديني بزرگ شده را جذب کنيم و بعد توقع باشيم که او پزشکي شود که فراتر از اخلاق جامعه باشد، اين‌ها همه در شکل‌گيري اين مبحث مهم است. معنويت و اخلاق بايد انتخاب شود.

شما که اين قدرت اجرايي را داشتيد چرا هيچ وقت اين انتخاب‌ها عملي نشد؟

من هميشه دوست داشتم در انتخاب دانشجويان پزشکي ملاک‌هاي اخلاقي و معنوي در نظر گرفته شود، يک زماني که رييس دانشگاه بودم يک طرحي در ذهنم بود و با مرحوم آيت‌الله‌مهدوي‌کني هم صحبت کردم که ما دانشجويان‌مان را ازبين فارغ‌التحصيلان دانشگاه امام‌صادق(ع) انتخاب کنيم، ليسانس‌هاي آنها را پزشک کنيم، همان پزشک حکيم که داشتيم. مثلا همين ابوعلي‌سينا اول يک فقيه بوده و بعد طبيب.

ولي ما هميشه ملاک انتخاب‌هاي‌مان فقط گزينش علمي است، اين نقص در انتخاب تمام رشته‌هاي ما وجود دارد، کسي که مي‌خواهد رشته مهندسي بخواند بايد يک حداقل‌هايي در توانايي‌هاي حرکتي داشته باشد، ولي ما در هيچ رشته‌اي به اين چيزها توجه نمي کنيم که واقعا جا دارد شوراي عالي انقلاب فرهنگي به اين نياز توجه کند.سپید

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: