کد خبر: ۸۱۰۸۲
تاریخ انتشار: ۰۳:۵۴ - ۲۰ مهر ۱۳۹۴ - 2015October 12
شفا آنلاین>سلامت>من عاشق سينما هستم و از نظر من سينما تجميع همه هنرها در يک هنر است. در سينما مي‌توانيد ترکيبي از ادبيات، عکاسي، موسيقي و ساير هنرها را ببينيد.

به گزارش شفا آنلاین، نگاه يک هنرمند واقعي است که مي‌تواند همه اين هنرها و مفاهيم ديگر را با هم درآميزد و اثري خاص را خلق کند که از همه هنرهاي ديگر مستقل است و هويت خود را دارد.

زماني که به تماشاي فيلمي مي‌نشينم دنيايي که برايم آشنا است و دنياي زندگي خودم را فراموش مي‌کنم و وارد دنيايي جديد مي‌شوم. اينجا من يک ناظر و تماشاگر و مسافر هستم و البته شايد يک شاهد، فيلم‌ها را با احساسم و با مغزم مي‌بينم .

به طور معمول در طي 90 يا100يا حتي 150 دقيقه تماشاي يک فيلم از جايم بلند نمي‌شوم و چيزي نمي خورم. گاهي بعضي فيلم‌ها براي روزها در ذهنم مي نشينند و نمي‌توانم از دنياي آنها خارج شوم. واقعيت اين است که بسياري از لحظاتي که احساس خوشبختي مي‌کنم، لحظاتي است که فيلم خيلي خوبي ديده‌ام و سرخوش و راضي هستم.

زماني که در سال 1988 تحصيل در رشته پزشکي را شروع کردم، فکر کردم که علاقه‌ام به سينما و ادبيات کمرنگ خواهد شد. فکر کردم ديگر زماني براي اين‌طور «تفريحات» نخواهم داشت. واقعيت هم اين است که از آن زمان تاکنون هميشه مشکل کمبود وقت داشته‌ام؛ اما همين حالا هم فيلم‌ها و کتاب‌ها پناهگاه و همدم من هستند و مرا از تلخي و خستگي و غم و فشار کار دور مي‌کنند. فيلم‌هايي مثل «سينما پاراديزو»، «روغن سن لورنزو»، «کار درست را انجام بده» و ده‌ها فيلم مثل اين‌ها، براي من حالت آرامبخش و مسکن دارند. واقعيت اين است که سينما به من آموخته تا چطور رنج و درد بيماران و اضطراب همراهانشان را کمي بهتر درک کنم و سعي کنم پزشک بهتري باشم.

در طي اين سال‌ها فيلم‌هايي بوده که به اصرار دوستان و همکارانم تماشا کرده‌ام و من هم قصد کردم که همين کار را بکنم و فيلم‌هايي را که فکر مي‌کنم هر دانشجوي پزشکي بايد آن‌ها را ببيند، معرفي مي‌کنم. اما من سليقه‌اي اين کار را نکردم و از شش نفر از دوستان و همکاران علاقه‌مند به سينما کمک خواستم.

در مرحله اول فهرستي شامل 148 فيلم را انتخاب کرديم سپس براي بيش از يکصد نفر از اساتيد دانشگاهي و پزشکان دانشگاه «ايلينويز» و «شيکاگو» و پزشکان شاغل در بيمارستان‌هاي ايالتي «آيوا» و«مينه‌سوتا» فهرست فيلم‌هاي انتخابي را فرستادم و اين سوالات را از آن‌ها پرسيدم: به نظر شما تماشاي کداميک از اين فيلم‌‌ها براي دانشجويي که تازه تحصيل در رشته پزشکي را آغاز کرده مفيد است؟

به نظر شما کدام از اين فيلم‌ها مي‌تواند به يک پزشک کمک کند تا عملکرد بهتري داشته باشد و کمتر اشتباه کند؟ کداميک از اين فيلم‌ها مي‌تواند به مردم در درک بهتر پزشکان و مسائل و مشکلات کاري‌شان کمک کند؟

در نهايت پس از جمع‌آوري نظرات و آرا بررسي‌ها انجام شد تا هشت فيلم برتر را بشناسيم.

اين‌ها فيلم‌هايي است که شايد از ديد ما کمک کند که دانشجويان پزشکي الگوهاي بهتري از يک پزشک خوب در ذهن داشته باشند يا وضعيت انسان‌هاي ديگر را بهتر درک کنند.

چند سال قبل همراه با دانشجويانم در رشته‌هاي ارتباط رسانه‌اي سلامت و نيز بهداشت و پيشگيري اجتماعي و برخي اساتيد ديگر و مديريت کتابخانه دانشگاه، طرحي مشابه را در مورد « کتاب‌هايي که يک پزشک حتما بايد بخواند» به انجام رسانديم که پس از پايان آن به شخصه ترغيب شدم خيلي از کتاب‌هاي آن فهرست را بخوانم و اين کار را هم کردم. حالا شايد اين بار نوبت شما باشد که با مرور فهرست ما تمايل پيدا کنيد فيلم‌هايي را که نديده‌ايد، تماشا کنيد.

1) دکتر

اين فيلم براساس کتاب « ذره‌اي از تجربيات پزشکي من» نوشته «اد رزنبام» در سال 1991 توسط «راندا هاينه» ساخته شد. در اين فيلم «ويليام هارت» نقش يک جراح مغرور را بازي مي‌کند که ناگهان درمي‌يابد به سرطان ريه مبتلا است. با شروع تجربه نگاه به پزشکان و بيمارستان‌ها و کلا حيطه پزشکي از چشم يک بيمار، و تجربه برخورد با يک بيمار سرطاني ديگر، او آرام آرام مي‌فهمد که پزشکي چيزي وراي نسخه‌نوشتن و انجام اقدامات تشخيصي يا درماني است.

«سينتيا اولسون» از بخش پوست بيمارستان هنپين: به نظرم اين فيلم دقيق‌ترين معيار براي درک عمومي از واژه‌هاي دکتر خوب و دکتر بد است.

«جو بلونسکي»، مدير آموزشي پزشکي خانواده در دانشگاه مينه‌سوتا: فيلم مفاهيمي بسيار مهم را مطرح مي‌کند که ما دوست داريم دانشجويان پزشکي به آن‌ها توجه کنند و در مورد آن‌ها حرف بزنند؛ مثل بيماري، درمان و شفايافتن و رابطه پزشک و بيمار و اينکه زندگي چيزي بيشتر از يک شغل و حرفه است. من بارها اين فيلم را براي دستياران به نمايش گذاشته‌ام.

«جاناتان پي برامن»، استاديار گروه ارتوپدي دانشگاه شيکاگو: اين فيلم يادآوري خيلي خوبي است در مورد اينکه هميشه بايد به بيماران احترام گذاشت... فقط کافي است پس از تماشاي اين فيلم، هر پزشکي به اين فکر کند که ديدن بيماري که در اتاق انتظار منتظر ويزيت است براي يک پزشک اضطرابي ايجاد نمي‌کند، اما شايد يکي از استرس‌زاترين مقاطع زندگي آن فرد باشد.

2) بيداري‌ها

فيلم براساس خاطرات «اليور ساکس» توسط «پني مارشال» در سال 1990ساخته شده که در آن «رابين ويليامز» نقش پزشکي را بازي مي‌کند که يک داروي در حال مطالعه ( ال دوپا) را براي بهبود بيماري کاتاتونيک به کار مي‌گيرد و باعث «بيداري» بيماري که نقشش را «رابرت دونيرو» بازي کرده، البته براي مدتي کوتاه مي‌شود.

«اس چارلز شولتس»، مدير گروه روانپزشکي دانشگاه آيوا: فيلم روايتي عالي از شور و شوق و البته شکست و ناکامي‌هاي معمول در تحقيقات باليني است که همگي اتفاقاتي عادي در اين اقدامات پژوهشي هستند.

3) شوخي

فيلم براساس نمايشنامه برنده جايزه «پوليتزر» نوشته «مارگرت ادسون» و به کارگرداني «مايک نيکولز» در سال2001ساخته شده است. در اين فيلم «اما تامپسون» نقش يک پروفسور سرسخت اما بامزه انگليسي را بازي مي‌کند که برايش تشخيص سرطان در مراحل نهايي تخمدان گذاشته مي‌شود. او به دنياي ناشناخته درمان‌هاي تجربي پا مي‌گذارد و نگاهش به واژه‌هايي چون بيماري و درمان و البته نزديکانش تغيير مي‌کند.

مايکل آيلوارد استاد رشته داخلي در ايلينويز: اين فيلم بامزه، هوشمندانه و واقع‌گرايانه است. هر وقت روز سختي در کار داشته باشم به اين فيلم فکر مي‌کنم تا يادم بيايد که زندگي فراتر از اين چيزها است.

4) پچ آدامز

فيلم براساس زندگي يک شخصيت واقعي ( هانتر آدامز موسوم به پچ ) توسط «تام شادياک» ساخته شد. «رابين ويليامز» نقش اصلي را بازي مي‌کند که بيماري است که پس از مدتي بستري بودن در بخش اعصاب و روان تصميم مي‌گيرد پزشک شود. در دوران تحصيل به اين نتيجه مي‌رسد که شيوه‌هاي سنتي نمي‌تواند نيازهاي روحي بيماران را پاسخ دهد و براي همين راهي نو در پيش مي‌گيرد.

«تاي مندلهال» استاد پزشکي خانواده دانشگاه
«مينه سوتا»: اين فيلم نمونه خوبي براي تصوير کردن دانشجويان پزشکي است که مي‌توانند هم پزشک خوبي باشند و هم جنبه‌هاي انساني خود را حفظ کنند و حتي به کشفيات جديد هم برسند. ديدن اين فيلم را به تمام دانشجويان پزشکي توصيه مي‌کنم، مخصوصا که فيلم براساس واقعيت و زندگي واقعي يک پزشک ساخته شده است.

5) چيزي که خدا خلق کرده ...

«جوزف سارگنت» در سال 2004 اين فيلم را ساخت که داستان رابطه پزشک جراح قلب ثروتمند سفيدپوست با بيماري نجار، سياهپوست و فقير است. اين دو همراه هم انقلابي را در موضوع جراحي قلب رقم مي زنند.

«باربارا ولينگتون»، استاديار دپارتمان قلب دانشگاه «آيوا»: اين فيلم تصوير عالي از تاثير مسائل اجتماعي بر پزشکي ارائه مي دهد. همه پژوهشگران حيطه پزشکي بايد به تماشاي اين فيلم بنشينند.

6) پرواز بر فراز آشيانه فاخته

اين فيلم که بيشتر به نام «ديوانه از قفس پريد» در ايران شهرت دارد، براساس کتابي نوشته «کن کيسي» توسط «ميلوش فورمن» در سال 1975 ساخته شد. «جک نيکولسون» در آن نقش تبهکار خرده پايي را بازي مي‌کند که براي فرار از زندان خود را به ديوانگي مي‌زند، اما در بيمارستان رواني با زنداني بزرگتر روبرو مي‌شود.

«دالين تومازوفسکي»، استاديار روانپزشکي دانشگاه ايلينويز: روانپزشکان ايرادات زيادي از اين فيلم مي‌گيرند، اما در مجموع اين فيلم باعث شد نگرش مردم به بيماران اعصاب و روان تغيير پيدا کند و اتفاقات مثبتي در حيطه دانش روانپزشکي بيفتد.

7) پرده نقاشي

پرده نقاشي اثر جان کوران: داستان فيلم درباره پزشک بريتانيايي است که در روستاي کوچکي در چين با بيماري وبا که شيوع پيدا کرده مبارزه مي کند و از طرفي در خانه با ازدواجي ناموفق روبرو است.

8) گروه موسيقي به کارش ادامه مي‌دهد

«رندي شيتس» روزنامه‌نگار روزنامه «سانفرانسيسکو کرونيکل» کتابي در مورد بيماري ايدز نوشت. او که خود به اين بيماري مبتلا شده بود در نهايت در سال 1994 به علت اين بيماري درگذشت. اين فيلم توسط شرکت HBO ساخته شد، بسيار مورد استقبال قرار گرفت و براي اولين بار توجه عمومي به ايدز در جوامع سينمايي را موجب شد.سپید

جان هالبرگ- دانشگاه مينه سوتا

برچسب ها: پزشکان ، فيلم ، سينما
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: