کد خبر: ۷۷۳۰۵
تاریخ انتشار: ۰۰:۵۱ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۴ - 2015September 14
شفا آنلاین>سلامت>تازه داماد ٢٧ ساله که تنها با یک سرماخوردگی ساده به کما رفته بود، اعضای بدنش را به بیماران اهدا کرد. این پسر به‌جای قرص سرماخوردگی، داروی اشتباه خورده و مسموم شده بود.
به گزارش شفا آنلاین،این پسر به‌جای قرص سرماخوردگی، داروی اشتباه خورده و مسموم شده بود.  روی تخت یکی از اتاق‌های بیمارستان لقمان، پسر جوانی خوابیده که تنها با دستگاه نفس می‌کشد. زنده بود، اما با دستگاه‌های مختلفی که پزشکان به او وصل کرده بودند. بالای سر این پسر اسم و مشخصاتش نوشته شده بود. ابراهیم خسروی، ٢٧ ساله، علت بیماری مسمومیت ؛ ابراهیم به خاطر مسمومیت به کما رفته بود و هیچ علایمی از زنده بودن در وی دیده نمی‌شد.
 
 
سرماخوردگی شدید
ماجرای این پسر جوان به ٣١روز پیش برمی‌گردد. ساعت ١٢ظهر ١٩مرداد ماه ابراهیم ٢٧ساله درحالی‌که به خاطر سرماخوردگی به‌شدت حال وخیمی پیدا کرده بود، به سراغ سبد داروهای خانه‌شان رفت تا با خوردن دارویی حالش بهتر شود. او نمی‌دانست که تنها با خوردن یک قرص ساده سرنوشت تلخی برایش رقم می‌خورد و آخرین سکانس‌های زندگی‌اش با مسمومیت پایان می‌یابد. ابراهیم پس از جست‌وجو در سبد داروها، قرصی را پیدا می‌کند و با تصور این‌که این قرص، برای سرماخوردگی است آن را می‌خورد اما چند لحظه بعد همه چیز عوض می‌شود. ابراهیم به‌جای این‌که حالش بهتر شود، لحظه‌به‌لحظه بدتر شد، تا جایی که از هوش رفت.
 
 
اشتباه مرگبار
خانواده ابراهیم بلافاصله با دیدن وضع او، وی را به بیمارستان رساندند. تازه آن‌جا بود که راز خطرناک این مریضی ساده فاش شد. ابراهیم به جای قرص سرماخوردگی، قرص دیگری خورده و به شدت مسموم شده بود. او را بلافاصله از ورامین به بیمارستان لقمان منتقل کردند و وی تحت درمان قرار گرفت اما تلاش پزشکان نتیجه‌ای نداد، همه چیز تمام شده و ابراهیم به کما رفته بود. با این حال پزشکان سعی کردند او را به زندگی بازگردانند، پسر ٢٧ ساله با دستگاه‌های مختلف روی تخت بیمارستان مانده بود و خانواده‌اش امید داشتند که او به زندگی طبیعی‌اش بازگردد. هیچ‌کس باور نمی‌کرد که ابراهیم به همین راحتی جان خودش را از دست بدهد. باورش برای همه به‌خصوص همسرش خیلی سخت بود. ابراهیم تازه ٨ ماه بود که ازدواج کرده بود و همسرش با ناباوری سعی داشت همچنان سرماخوردگی ابراهیم را باور کند و نه بیشتر.
 
 
اهدای زندگی
١٥ روز گذشت ولی ابراهیم هیچ عکس‌العملی از خودش نشان نداد و همچنان بی‌حرکت و تنها با چند دستگاه زنده مانده بود. پزشکان اعلام کردند که دیگر امیدی به بازگشت پسر جوان به زندگی نیست. این‌جا بود که خانواده ابراهیم باید تصمیم سختی می‌گرفتند. تصمیمی که می‌توانست به زندگی چند بیمار جانی دوباره ببخشد ولی ابراهیم را از دستگاه‌ها جدا کند. خانواده ابراهیم باید با پسرشان برای همیشه وداع می‌کردند و او را به‌خاک‌می‌سپردند. سخت بود، حتی اگر با دستگاه ولی باز هم این زنده بودن مصنوعی می‌توانست مرهمی باشد بر دل داغدیده این خانواده؛ با این حال خانواده ابراهیم تصمیم خودشان را گرفتند و با پسرشان خداحافظی کردند. رضایت کتبی اعلام شد و اعضای‌بدن ابراهیم اهدا شد.
 
 
ابراهیم خودش خواست
خواهر ابراهیم درباره برادرش گفت: «برادرم خودش دوست داشت که اعضای بدنش اهدا شود. او زمانی که زنده بود همیشه می‌گفت می‌خواهم بروم و کارت اهدای عضو بگیرم. انگار به او الهام شده بود که در زمان مرگش می‌تواند زندگی دوباره به چند بیمار ببخشد. برای همین ما هم به خواسته‌اش احترام گذاشتیم و وقتی پزشکان اعلام کردند دیگر امیدی به زنده ماندن ابراهیم نیست، اعضای بدنش را بخشیدیم.»
 
 
او گفت: «برادرم تازه ٨ ماه بود که ازدواج کرده بود و خیلی به زندگی امیدوار بود. هیچ تصورش را هم نمی‌کرد که تنها با یک مریضی ساده او جان خودش را از دست بدهد. برای همین بود که ما در آن ١٥ روز منتظر ماندیم و امید داشتیم که شاید ابراهیم برگردد. پزشکان هم در روزهای اول به ما گفتند امید داشته باشید ممکن است ابراهیم از حالت کما بیرون بیاید. آنها می‌گفتند تا زمانی که حتی کوچکترین امیدی هم باشد، ما او را با دستگاه‌ها زنده نگه می‌داریم و فشارش را تنظیم می‌کنیم. اما بعد از ١٥ روز به ما گفتند دیگر امیدی نیست. ما هم وقتی قطع امید را از پزشکان شنیدیم، تصمیم گرفتیم اعضای بدن برادرم را اهدا کنیم. بعد از آن هم کبد، قرنیه چشم،
 
 
مغز استخوان و دریچه قلب برادرم به بیمارانی که اصلا نمی‌دانیم چه کسانی هستند، اهدا شد. پس از اهدای عضو هم پیکر برادرم را در امامزاده طاهر دفن کردیم.
 
حتی از طرف بیمارستان نیز یک قبر در بهشت زهرا برای ابراهیم اهدا شد که مادرم این هدیه را قبول نکرد و گفت که ما در راه رضای خدا و به خواسته خود ابراهیم اعضای بدنش را اهداکردیم و نمی‌خواهیم بابت آن پول یا هدیه دریافت کنیم. همین شد که برادرم در امامزاده طاهر که نزدیک خانه خودمان است، دفن شد.»
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: