شنيدهايد كه ميگويند: «عذرخواهي كردن يك هنر است»؟ اين جمله كوتاه، با خود بار معنايي زيادي دارد. يادتان هست نخستين هنري را كه ياد گرفتيد، چه بود؟ بيشتر كودكان با رنگآميزي شروع ميكنند و اول ياد ميگيرند متناسب، موزون و زيبا رنگآميزي كنند تا مرحله بعد به نقاشي برسند. مهمترين چيزي كه در آن دقت ميكرديد اين بود كه از خط بيرون نزنيد و همينطور داخل تصويري كه بايد رنگ ميزديد، حتي نقطهاي سفيد نماند. بنابراين توازن دارد و گرفتار افراط و تفريط نميشود. عذرخواهي هم يك هنر رفتاري است كه بايد دقت كنيد نه بيش از حد باشد كه به عزت نفستان و وجههاي كه نزد ديگران داريد لطمه بزند و نه آنقدر در عذرخواهي كردن بخيل باشيد كه اشتباهاتتان را بدون جبران كردن و همچنين بدون ترميم دلگيري ديگران باقي بگذاريد.كسي را تصور كنيد كه در محل كار براي آنكه همكارانش با او ارتباط خوبي داشته باشند، مدام براي كارهاي كرده و ناكرده خود عذرخواهي كند. بعد از يك مدت ديگران چه قضاوتي از او خواهند داشت؟ يا كسي كه حتي در يك اختلاف جدي كه خطايش محرز هم شده است، حاضر نباشد عذرخواهي كند. هر دوي اين مواقع فرد با بيهنري كامل، در ارتباطات خود اشكال ايجاد كرده است. شما سعي كنيد مانند هر هنر ديگري، باتمرين و ممارست، اين هنر را هم ياد بگيريد چراكه زندگي فردي و خانوادگيتان دگرگون خواهد شد.
واضح و صريح بگوييد كه براي كدام رفتار و اشتباهتان ميخواهيد دلجويي كنيد. همان اشتباهي كه قلبا پذيرفتهايد و باعث دلخوري طرف مقابل شما شده است را نام ببريد. اين جمله در بيشتر مواقع استفاده ميشود: اگر باعث ناراحتيات شدهام، مرا ببخش. درحاليكه اين جمله و جملاتي شبيه به آن بهقدري كلي است كه مشخص نميكند شما متوجه شدهايد چرا او ناراحت است يا خير. بايد خيلي ساده، صريح و مصداقي عذرخواهي كنيد. مثلا بگوييد: براي اينكه به فلاني گفتم تو آدم خسيسي هستي، مرا ببخش. بهتر است در چنين مواقعي اگر كارتان علتي داشته آنرا هم بيان كنيد. علتش لازم نيست محكمهپسند باشد اما بگوييد كه چرا چنين خطايي را مرتكب شدهايد. ممكن است طرف مقابل شما فكر كند از او متنفر هستيد كه پشت سر او گفتهايد آدم خسيسي است اما شما يك دليل داشته ايد: او ماشينش را به شما قرض نداده است و چون خودتان ماشين نداريد، حس حسادت باعث شده است بخواهيد مقابله به مثل كنيد. در چنين شرايطي همين كه بگوييد: تو حق داشتي ماشينت را به من ندهي اما من آن لحظه عصباني شدم و كار خطايي كردم. عذرخواهي هر چه موضوعيتر و صريحتر باشد بيشتر به دل شنونده خواهد نشست.
گاهي انجام غلط يك كار آسيب بيشتري دارد از اينكه آن كار را انجام ندهيد. پس اگر ميخواهيد از كسي عذرخواهي كنيد، درست و به موقع اين كار را انجام دهيد. زمان واقعي عذرخواهي وقتي نيست كه كسي از شما رنجيده است بلكه زماني است كه خودتان قبول كردهايد كه كار خطايي انجام دادهايد. اگر فقط وقتي دلخوري كسي را ميبينيد و بهخاطر اينكه رابطهتان خراب نشود، عذرخواهي كنيد، در اين كار چندان موفق نميشويد.حتي ممكن است باهم بحثتان بشود و كار به جاهاي باريكتر و دلخوريهاي عميقتر بكشد. شما بايد زماني براي عذرخواهي پيشقدم شويد كه بدانيد و قبول كرده باشيد كه كارتان خطا بوده است. حتي ممكن است طرف مقابل شما دلخور نشده يا بروز نداده باشد اما همين كه متوجه خطاي خود شديد، پيشقدم شويد. علت اينكه بايد خطاي خود را قبول كرده باشيد احساسي است كه با زبان بدن و بار معنايي كلمات به طرف مقابلتان القا ميكنيد. ممكن است يك جمله ببخشيد، من اشتباه كردم را زماني كه در حال نقش بازي كردن هستيد، بگوييد: «ببخشيد ديگه، باشه من اشتباه كردم!» كه اين جمله كاملا نشاندهنده اين است كه به نوعي ميخواهيد موضوع را تمام كنيد و به اصطلاح از سر خود واكنيد. حتي اگر در انتخاب كلمات هم دقت كافي داشته باشيد، زبان بدن رسواكننده است و احساس طرف مقابلتان در اين زمينه اشتباه نخواهد كرد. پس براي آنكه كار را خرابتر نكنيد زماني عذر بخواهيد كه واقعا اشتباه خود را پذيرفتهايد.
به كار بردن كلماتي مانند «ببخشيد»، «معذرت ميخواهم» يا «واي! اشتباه كردم» و غيره، به هيچ وجه عذرخواهي واقعي محسوب نميشود بلكه پيشزمينههاي عذرخواهي هستند. اين نوع عذرخواهيها شايد در زماني كه ناخواسته به كسي تنه ميزنيم يا به ميان حرف كسي ميپريم مثمرثمر باشد اما در موارد ديگري كه احساسات طرف مقابل را عميقا جريحهدار كردهايم، به هيچ وجه مؤثر نيستند. معذرتخواهي صحيح و مؤثر آن است كه به كسي كه سبب ايجاد رنجش يا كدورت در قلب او شدهايم، پاسخي عاطفي، همدلانه و از صميم قلب بدهيم. در واقع معذرت خواهي بايد از ته قلب و براي رفتار خاصي باشد كه انجام دادهايم وگرنه بيمعنا و بياثر خواهد بود. اين كار با بحث جبران فرق ميكند. شما يكبار موقع عذرخواهي از طرف مقابل ميپرسيد كه چگونه خطايم را جبران كنم كه اين حرف كاملا ضروري است اما بعد از آن و در حيطههاي مشابه بايد تغيير رفتار در شما ايجاد شود؛ مثلا ديگر در جمع از همسرتان ايراد نگيريد. در غيراينصورت بهطور موقت دلخوري برطرف ميشود و بار بعد با شدت بيشتري ايجاد شده و ديگر به عذرخواهيتان هم اعتمادي وجود ندارد.
شما با كمال شرمندگي و بعد از اينكه پذيرفتيد كه اشتباه كردهايد، به سراغ شخص مورد نظر ميرويد و به او ميگوييد: دوست خوبم، متأسفم كه پشت سرت گفتم تو آدم خسيسي هستي و كمي در مورد علت اين حرفتان هم توضيح ميدهيد تا بداند با او خصومت نداريد و يك احساس اشتباه گذرا باعث شده است چنين حرفي بزنيد. آيا همين قدر كفايت ميكند؟ شما چيزي را كه خراب كردهايد بايد مرمت كنيد. همانطور كه وقتي تصادف ميكنيد، بايد درصورت مقصر بودن خسارت بپردازيد، در تصادفات رفتاري هم همينطور است. بايد اشتباهتان را جبران كنيد. بيان صريح اينكه «به من بگو چكار كنم تا از من بگذري و مرا ببخشي؟» در خيلي از موارد، لازم است.
همسرتان در مقابل تمام خانوادهاش در مورد آشپزي شما حرف نامربوطي زده است و بعد از مراجعت به خانه و ديدن ناراحتي شما، براي عذرخواهي پيشقدم ميشود. تصور كنيد همينطور كه با گوشي موبايلش مشغول است بگويد: ببخشيد امروز حرف نامربوطي زدم. يا خيلي راحت نگاهتان كند و بدون هيچ شرمندگي از كارش بگويد: معذرت ميخواهم، منظوري نداشتم. چه احساسي در شما ايجاد ميشود؟ ديگران هم مانند شما هستند. همه دوست دارند شرمندگي و پشيماني طرف مقابل را از كار نامربوط او ببينند. يك عذرخواهي بدون احساس شرمندگي فايده چنداني ندارد و بيشتر به يك نمايش شبيه است.
وقتي عذرخواهي ميكنيد، نميتوانيد توقع داشته باشيد طرف مقابل خيلي سريع بگويد: باشه، يا مهم نيست و اشكال ندارد. ممكن است او هم حرفهايي داشته باشد؛ بخواهد گلايه كند يا صحبتهاي شما را بشنود. پس عجله نكنيد، وقت بگذاريد و سر صبر و با حوصله براي او توضيح دهيد. در اين مرحله بايد خيلي مراقب باشيد كه توضيحات به سمت نبش قبر مشكلات گذشته نرود و اگر براي يك بدگويي ميخواهيد عذرخواهي كنيد پاي كارهاي خطاي او را در 3 سال گذشته به ميان نكشيد. اين جلسه براي اشتباه شماست و اشتباههاي او را ببخشيد به دادگاه تجديد نظر در روزهاي آتي واگذار كنيد.
درست است كه بهتر است هنگام بيان عذرخواهي، تماس چشميتان را با طرف مقابل قطع نكنيد، چشمهايتان را به زمين ندوزيد، دستهايتان را به هم قفل نكنيد و از هر كاري كه بيانگر عدمصداقت در گفتار يا بيتفاوتي باشد پرهيز كنيد اما گاهي شما از عذرخواهي حضوري گريزان هستيد و تحت هيچ شرايطي نميتوانيد اين كار را انجام دهيد. هر چند اين كار بهصورت حضوري بهتر پاسخ ميدهد اما فراموش نكنيد كه خجالت و عدمتوانايي عذرخواهي حضوري باعث نشود بهطور كل دور معذرت خواستن را خط بكشيد. ميتوانيد تلفني، چتي و پيامكي اين كار را انجام دهيد. كمي خلاقيت داشته باشيد، مخصوصا دلخوريهاي زن و شوهري كه ميتواند نگاه خلاقانه شما دلخوري را به نزديك شدن بيشتر بعد از رفع ناراحتي تبديل كند.
بسته به اينكه چه خطايي انجام داده باشيد، سرعت و شدت عذرخواهيتان بايد متفاوت باشد. بگذاريد يك مثال دم دستي بياوريم. عذرخواهياي كه خيلي مرسوم است و احتمالا زياد آنرا بهكار بردهايد زماني است كه وسط حرف كسي ميپريد و همان موقع ميگوييد: ببخشيد بين حرفت... اما تصور كنيد 2 روز بعد يك ايميل عذرخواهي بزنيد و از او براي اينكه در مهماني وسط حرفش پريدهايد، عذر بخواهيد. اين كار بيشتر باعث خنده طرف مقابل ميشود و ممكن است گمان كند او را دست انداختهايد. همانقدر كه زمان عذرخواهي اهميت دارد، شدت آن نيز بسته به خطايتان مهم است. اگر در جمع راجع به آشپزي همسرتان حرف نامربوطي زدهايد تا حدي بايد پشيمان باشيد اما اگر از مادر او بد گفتهايد، بايد پشيماني و عذرخواهيتان شدت بيشتري داشته باشد.
وسط دعوا حلوا خيرات نميكنند. وقتي براي عذرخواهي پيش ميرويد، بدانيد كه طرف مقابل شما دلخور است و شايد نتواند رفتارش را كنترل كند. ممكن است شما را سرزنش كرده يا با خشم رفتار كند. شايد حتي فرصت توضيح دادن را هم به شما ندهد. در هر صورت هر رفتاري از او ممكن است. پس قبل از ورود به مراسم «عذرخواهي كنون»، خود را براي ديدن رفتارهاي متفاوت آماده كنيد. بالاخره خربزهاي خوردهايد و اشتباهي انجام دادهايد و بايد پاي لرز آن بنشينيد. بدانيد كه موفق خواهيد شد؛ هر چند ممكن است چندبار با شكست مواجه شويد. باور كنيد بهدست آوردن دل عزيزانتان، ارزشاش را دارد.
خانمي چهل ساله هستم كه در يكي از ادارات دولتي كار ميكنم و پس از 20سال سابقه كار توانستهام مدير يك بخش شوم اما همكارانم بعد از اين جريان خيلي مرا اذيت كرده و به من بياحترامي ميكنند. بنده نيز تنها در مقابل رفتارهاي آنها سكوت ميكنم تا خدا از من راضي باشد. بهنظر شما سكوت كردن در برابر طعنهها و كنايههاي آنها كار خوبي است؟
درست است كه شما تا الان در برابر اين رفتار همكارانتان سكوت كردهايد و بايد از شما بهخاطر اينكه تا اين اندازه صبور هستيد تشكر كرد ولي بايد بگوييم كه سكوت بموقع نيازمند سخن بموقع است. ما بايد بهموقع سكوت كنيم ولي حتما نياز است كه در جاي خود حرف بزنيم. سكوت در مواقعي خوب خودش را نشان ميدهد كه مثلا ما در شرايط عصبي هستيم و حرف زدنمان به ضررمان تمام ميشود و يا طرف مقابل ما داراي برافروختگي خاصي است كه اگر ما سكوت نكنيم حرفهايي ميانمان رد و بدل شده و حرمتهايمان شكسته ميشود. پس شما بايد بهموقع در اين خصوص سخن بگوييد و با آنها به درستي حرف بزنيد و نشان دهيد كه رفتارشان نسبت به شما درست نبوده است.
شما حرف از بياحترامي را نيز به ميان آورديد. ببينيد! گاهي بياحترامي طرف مقابل بهدليل زمينهاي است كه ما آن را ايجاد كردهايم و او بهخود اجازه ميدهد تا به ما بياحترامي كند. در واقع كاري كردهايد كه حريم خصوصي بين شما و آنها از بين رفته است و آنها بهخود اجازه ميدهند تا به شما بياحترامي كنند. پس نبايد اجازه دهيد كه كسي وارد حريم خصوصي شما شده و برخي مسائل را كه نبايد بداند متوجه شود. اگر آنها را وارد حريم خصوصي خود كنيد طبيعي است كه با شما احساس راحتي ميكنند و ممكن است گاهي اوقات به شما بياحترامي كنند. پس از اين به بعد درخصوص گفتوگوهاي خود با همكارانتان ملاحظه خاص داشته باشيد.
از سوي ديگر اگر ديگران بهخود اجازه ميدهند به شما بياحترامي كنند شايد بهخاطر اين است كه بهموقع سخن نگفتهايد يا رفتاري انجام دادهايد كه آنها براي اين كار بهانه پيدا كردهاند، شما بايد اين زمينهها را از بين ببريد. كمي هم توكلتان را به خدا بيشتر كنيد و هر روز صبح كه به محل كار ميرويد كارهايتان را به خدا بسپاريد و البته دقتتان را نيز در كار بالا ببريد.همشهری