جشن طلاق يا اعلام رهايي از بند؟
انسان
دربرخوردهاي خود در جامعه سه رابطه شهوت، ثروت و قدرت در قبال ديگران را
پيش ميگيرد و براي برنامهريزي اين مثلث اهرم دولت و حکومت را انتخاب کرده
و امور را به آن ميسپارد. احمد اسماعيل تبار استاديار دانشگاه علوم قضايي درباره روابط انساني ميگويد: «انسان از سن بلوغ به
نياز جنسي پي ميبرد و براي ارضاي جنسي خود بهسوي جنس مخالف کشيده ميشود،
پس از آرامش در اين بخش کمبودهاي مالي براي وي عمده شده و به دنبال ثروت
ميرود تا نيازهاي خود را برطرف کند و پس از دستيابي بهتمامي اينها به
دنبال شهرت و مقام ميرود تا موقعيت اجتماعي خود را بسازد.»
ازدواج
بهعنوان راهي براي آرامش رساندن نياز جنسي است تا زن و مرد بدون خيانت و
تجاوز و با رعايت حقوق يکديگر به انس رواني دستيافته با همراهي يکديگر
براي دستيابي به اهداف خود بکوشند. اسماعيل تبار با طرح اين سؤال که چرا در
جامعه ما که طلاق ناپسندترين حلال خداوندي است پديده جشنهاي طلاق در حال
رواج است ميگويد: «طلاق يک عمل يکجانبه براي گسستن رابطه جنسي زن و مرد
است که ضرورتي انکارناپذير حسب شرايط و موقعيتهاي گوناگون دارد؛ اما يکي
از اصليترين علل اين جداييها بياطلاعي شيوه صحيح ارتباط جنسي است.»
وي با اشاره به اينکه وقتي سخن از جدي گرفتن نگاه به رابطه جنسي به ميان ميآيد شمار زيادي از مردم حتي صاحبنظران با تمسخر و تحقير از کنار آن عبور ميکنند ميافزايد: « چنين اقدام اشتباهي هيچ تأثيري در کماهميت ساختن واقعيت مهم رابطه جنسي مشروع و ارضاکننده زوجين ندارد.
زوج و زوجهاي
که به ارضاي جنسي نرسند زندگي مشترک آنها در هر وضعيتي که باشد رو به
سردي و بيتفاوتي خواهد گذاشت و در چهلتا پنجاهسالگي بهطور کامل از
يکديگر مفارقت روحي پيدا ميکنند.» به گفته اين استاد دانشگاه يک مطالعه
آماري در خصوص علل طلاق، ناکامي زوجين از لذت جنسي کامل را از علل اصلي
عنوان ميکند.
وي در اين رابطه ادامه ميدهد: «زماني که به هر دليلي زوج
براي زوجه و زوجه براي زوج کاميابي جنسي و سپس رواني ندارد و زوجين مکمل
رواني و جسمي همديگر نيستند و ازدواجشان رفتهرفته بهجاي تسکين روح موجب
تخريب روان زوجين شده و در اين صورت طلاق منجي روان زوجين ميشود و براي آن
جشني ميگيرند که در اصل بدين معناست که طلاق بهجاي نکاح موجب آرامش
جانشان شده است.»
جلوگيري از جشن طلاق با اصالت بخشي به رابطه جنسي حلال
جشن
گرفتن اقدام ناخوشايندي مانند طلاق نشان ميدهد که زوجين از ازدواج به
آرامش رواني نرسيدهاند و اين طلاق آغازي براي رسيدن به آرامش روح است.
اسماعيل تبار در ادامه ميافزايد: «بايد نگاه و ديدگاهمان به رابطه جنسي
اصالت پيدا کند و شهوت خواهي نفس را همانند ثروت خواهي اقتصادي و شهرتطلبي
اجتماعي اصيل بدانيم و تسهيل قوانين مرتبط با رابطه جنسي که متناسب با
تحولات اجتماعي و اقتصادي کشور است ميتوانند مانع از افزايش طلاق شود.»
وي
شيوه درست مواجهه با پديدههايي مانند ازدواج سفيد و جشن طلاق را تنها با
اصالت بخشي و جهتدهي مناسب به ازدواجهاي حلال ميداند و ادامه ميدهد:
«با توجه به رابطه جنسي حلال و صحيح در نگاه مديريت کلان نظام اجتماعي
کشورمان ميتوان براي معضلهاي اينچنيني راهحل پيدا کرد.»
ماهواره و بازهم ماهواره
حسين
هراتي معاون فرهنگ عمومي قوه قضائيه درباره جشن طلاق ميگويد: «اين پديده
عموميت ندارد و تنها برخي افراد خاص که تحت تأثير فرهنگ سکولار غرب
قرارگرفتهاند، اقدام به اين کار ميکنند، زيرا در فرهنگ سکولار غرب مسئله
خانواده، ارزش و اهميت و جايگاه خاصي ندارد و مسئله طلاق موضوعي
پيشپاافتاده است؛ اما در مکتب اسلام طلاق منفورترين حلالهاست و مگر در
موارد خاصي که راهحلي قابلتصور نباشد و ادامه زندگي منجر به بحرانها و
ادامه خطرات شود، پذيرفتني نيست.» وي با اشاره به نقش ماهوارهها و
شبکههاي اجتماعي در گسترش پديده جشن طلاق ادامه ميدهد: «برخي از شبکههاي
ماهوارهاي و اجتماعي دراينارتباط تبليغات وسيع و گستردهاي پخش ميکنند
تا با جذاب نشان دادن چنين مراسمهايي به کاهش قبح طلاق دامن بزنند و
متأسفانه برخي خانوادههاي ايراني بهاشتباه اين مراسم را راهي براي کاهش
آسيبهاي طلاق ميدانند.»
جشن
طلاق ميتواند بهعنوان يکي از نمودهاي عيني طبقه متوسط در جامعه، مورد
بررسي قرار بگيرد. طبقهاي که در وضعيتي بينابيني است. از طرفي اندکي از
دغدغههاي مالي طبقه فرودست رهايي يافته است و از طرف ديگر نميتواند از
لحاظ فرهنگي خود را ادغامشده در مناسبات طبقه فرادست ببيند. از اين رو
شايد جشن طلاق بيش از آنکه نوعي آسيب اجتماعي باشد، به نوعي تقلاي طبقه
متوسط در جهت ادغام در مناسبات اجتماعي فرهنگي طبقه فرادست است.
زنان
طبقه متوسط در اين ميان بيش از مردان به جشن طلاق علاقه نشان ميدهند زيرا
در ايران قوانين طلاق براي زنان بسيارسختتراز مردان است و کسي که با
موفقيت اين مراحل دشوار را پشت سر ميگذارد، جشني ترتيب مي دهد تا نقطه
پاياني بر دشواريهاي زندگي سابق و موفقيت در ثبت طلاق گذاشته باشد.
در حقيقت موضوعاتي مانند مهريه، اجرتالمثل ونحله از موضوعات مالي است که مانعي بر سرراه طلاق براي افراد با درآمد پايين محسوب ميشود و همين افراد پس از رهايي از زندگي مشترکي که به آن علاقهاي ندارند اقدام به برگزاري جشنهايي ميکنند که شايد مجلل نباشد اما براي آن ها شيوهاي براي نمايش رهايي از تلخيهاي ازدواج سابق است.