وی دراین یادداشت که برای شفاآنلاین ارسال کرده آورده است:
ما در جامعه پزشکی دارای چالش های مهمی هستیم؛ اولین چالش مربوط به تحصیلات طولانی دانشجویان پزشکی و رشته های تخصصی پزشکی است .چراکه یک فرد پس از 8 سال تحصیل دانشگاهی پزشک عمومی شده و می بایست همزمان با گذراندن دوره طرح در نقاط دور کشور به فعالیت بپردازدودر عین حال هم آماده امتحان تخصص شود.
این درحالی است که در کشور ما یکی از دشوارترین امتحانات موجود مربوطه به آزمون ورود دستیاری است. بعد از موفقیت در امتحان دستیاری نیز حداقل 4 سال دوره بسیار دشوار دستیاری شروع می شود؛ حال آنکه گاهی اوقات ودر سال اول این دوره نیز، پزشک مربوطه مجبور است در ماه تا 15 شب نیزکشیشک تخصصی بدهد.
بی تردید این دوران در عین حال سخت و جانگاه است و در عین مسئولیت آموزشی، رزیدنت یا دستیار مجبور است که در حال آموزش باشد و تکنیک های جدید را در یک رشته تخصصی نیز یاد بگیرد؛ بزرگ ترین چالش هم در یادگیری صحیح می باشد. زیرا بعد از 4 سال خودش است و تخصص و مسئولیت بزرگ درمانش!
ازسوی دیگر پزشک تازه فارغ التحصیل شده پس از چندین سال زحمت و سختی باید در شهرستانی مشغول کار شود .حتی گاهی اوقات مجبور است با امکانات تخصصی کمتر شروع به کار کند. متأسفانه من همکاران متخصصی را می شناسم که برای اجاره محل سکونت در شهرستانی که به آنجا منتقل شده اند نیز دارای مشکل اند.
چالش بعدی نیز درمان است که پزشک پس از مراجعه بیمار برای درمان اشتباه نکند و گاهی اوقات در محک آزمایش نا صحیح بعضی از عوامل همراهان بیمار قرار می گیرد و دچار آسیب های اجتماعی می شود.
چالش بعدی این است که پزشک متخصص به هیچ عنوان نمی تواند با تخصص فرا گرفته در سال های گذشته به کارش ادامه دهد بلکه مجبور است که به طور مرتب در کنفرانس های علمی شرکت و مطالعه کند و با پیشرفت سریع علم، اطلاعات پزشکی اش را به روز کند. بنابراین به هیچ عنوان نباید دراین زمینه به سکون برسد زیرا در این صورت قادر به ادامه موفقیت آمیزکار نخواهد بود.
بدون شک جامعه پزشکی برای مردم کشور بسیار محترم است.ضمن اینکه همراهان و بیماران این خدمات را ارج می نهند که در کشور ما این امر یکی از استثنا هاست؛
زیرا خیلی از مواقع در خستگی ها، فشارهای روحی و روانی و جسمانی پزشکان، همراهان و بیماران ضمن همدلی ، همراهی خوبی نیز به خرج می دهند وازتیم پزشکی حمایت می کنند که این نقطه با ارزش فرهنگ کشور ما است.
دراین میان پزشک در قبال زحماتی که کشیده از یک نعمت والا یعنی اختیار درمان بیماران نیز بهره مند است که لذت و شعفی ایجاد می کند که شاید با هیچ شغلی قابل مقایسه نیست .یعنی می توان گفت در مجموع به خستگی هایش می ارزد،بی تردید این امر به تمام خستگی های ناشی از این دوران نیز می پردازد.
درهرصورت دانش پزشکی نو است و ذوق و شوق ناشی از کسب این دانش مزیت دیگری است.پس همکاران پزشک به واسطه این تقدس شغلی و شرایط، نباید خود را به هیچ عنوان از جامعه جدا بدانند. زیرا با وجود همه این مسائل،ماهم جزئی از جامعه هستیم و به واسطه شغل مهم و ارزشمند سعی کنیم به رغم خستگی های جسمانی و تحصیلات طولانی ،از خلق خوش و رفتار صحیح هیچگاه غافل نشویم.
همکاران پزشک نیز باید باورکنند در جامعه ای زندگی می کنند که مسئولان و مدیران آن از قشر زحمتکش و تلاشگر جامعه هستند. بنابراین با اعتماد به جامعه و مسئولین نظام پزشکی و جامعه پزشکی احساس کنند که برای حفظ جامعه در یک گروه هستند.
درپایان به عنوان رئیس انجمن آترواسکلروز ایران به خاطر حفظ حرمتها و رعایت های لازم، قدردان مردم عزیزکشورمان هستم و امیدوارم به نوبه خود بتوانم خیلی بیشتر از الان در جهت رفاه بهداشتی و درمانی جامعه عمل کنم.