در
فرايند اعطاي مجوز براي فعاليت آزمايشگاهها نيز حرف و حديثها و
انتقادهايي وجود دارد. برخي منتقدان ادعا ميکنند که هيچ سازوکار مدوني در
اين خصوص وجود ندارد. منشاء اين واکنشها کجاست؟
آنچه
مسلم است اين است که از فشارهاي اقتصادي و رقابتهاي تنگاتنگ، واکنشهايي
بيرون ميآيد. اين واکنشها گاهي مربوط به کساني است که همين الان به نوعي
در تجارت بوده و به اصطلاح قوي هستند، يا کساني هستند که تازه وارد شغل
آزمايشگاهداري شده اما از آينده بياطلاع هستند. مثل دستياري، دانشجوي
دکتراي ميکروب شناسي و ... . اصليترين سوال اين افراد اين است که چرا مجوز
فعاليت آزمايشگاه ميدهيد؟ قانون مملکت ميگويد مجوز آزمايشگاه بدهيد. کار
ما نيز بر اساس قانون است و اين مجلس شوراي اسلامي است که بايد قانون را
تغيير دهد.
اما
به هرحال در اجراي قانون ميتوان ملاحظاتي را لحاظ کرد. مثلا سازوکاري
انديشيد که آزمايشگاهها به لحاظ موقعيت مکاني در کنار هم نباشند. اين شرطي
است که در اعطاي مجوز براي بسياري از واحدهاي صنفي لحاظ ميشود.
اگر
بخواهيم طبق اين ملاحظات پيش برويم شرايط نامساعدي پيش ميآيد. مثلا
آزمايشگاههاي ما در تبريز بايد به تدريج به جاده ميانه منتقل شوند. يعني
فارغالتحصيلان جديد مجبورند به مکانهايي منتقل شوند که فاقد درآمد است.
کساني هم که در نقاط پردرآمد آزمايشگاه دارند، تا پايان عمر قصد حفظ آن را
داشته و بعد از خود نيز مجوز فعاليت را به وارثان انتقال ميدهند. پس اين
يک خواسته غيرمنطقي است. چراکه از ما توقع دارند که قانون را اجرا نکنيم.
پس تکليف فارغالتحصيلان جديد چه ميشود؟
منشا
اين مشکل از ناهماهنگي در سياستهاي وزارت بهداشت است. متاسفانه وزارت
بهداشت چشم بسته فارغالتحصيل ميگيرد. اين يک سياست است و تغيير آن به
سادگي امکانپذير نيست. فارغالتحصيل به محض اينکه وارد مقوله آزمايشگاه
شود، از او دليل ورود به اين حوزه را ميخواهند.
دلايلي را نيز ارائه ميکند، اما توجيهات او قانع کننده نخواهد بود. بنابراين ارادهاي براي اينکه تعداد فارغالتحصيلان کاهش يابد، وجود ندارد. البته وزير بهداشت چند مرتبه اين موضوع را بيان کردهاند و ما فقط اميدواريم که کار به درستي پيش رود.
البته اين موضوع از جنبههاي گوناگون قابل بررسي است. در جامعه
آزمايشگاهي به دليل وجود تفکرات مختلف، رقابت بيشتر از ساير جاها است. تفکر
اول ميگويد اداره آزمايشگاهها بايد توسط افرادي با پيشزمينه پزشکي صورت
گيرد. در همه جاي دنيا پاتولوژيستها به اين شکل فکر ميکنند.
يعني اعتقاد
دارند که اداره آزمايشگاه بايد در انحصار آنها باشد، چراکه پيشزمينه
پزشکي دارند. اما تفکر ديگري در دنيا وجود دارد، مبنيبر اينکه آزمايشگاه
چند کارکردي است و متشکل از بيوشيمي و ... است. در آزمايشگاه بخشهاي تخصصي
وجود دارد که هريک فارغالتحصيلان خاص خود را دارد. بسياري از اين
فارغالتحصيلان افرادي هستند که مديريت فني آنها خيلي بهتر از يک
پاتولوژيست است. بنابراين در سطح مديريت آزمايشگاهها به افرادي با
پيشزمينه علوم آزمايشگاهي و همچنين پزشکي نيازمنديم.
مواردي که عرض کردم 2 تفکر حاکم بر نظام آزمايشگاهي براي تعريف فردي در سطح مديريت آزمايشگاه است. در اين بين، قوانين، مقررات و ترکيب بازار کشور ما منطبق بر تفکر دوم است. اما متاسفانه برخي اعمال نفوذها و تغييرات در 20 سال گذشته اتفاق افتاده که نتيجه آن هماکنون در حال خودنمايي است و مطابق آن پاتولوژي بهتر نشده و پاتولوژيست ما با سوادتر نشده است. چراکه امکاناتي براي او فراهم نشده و حتي فاقد يک آزمايشگاه قوي بودهاند که بتوانند در آن بهتر تربيت شوند. نه تنها پاتولوژيستها، بلکه پزشک مرکز نيز بهتر تربيت نشده است. چراکه آزمايشگاههاي ما مدام واگذار شدهاند. وظايف آزمايشگاهها تنها ارائه خدمت و انجام آزمايش نبود، بلکه بايد آموزش نيز ميدادند. آزمايشگاهي که آموزش نميدهد، چه چيز را تربيت ميکند؟ آزمايشگاه حوزه پژوهش است. مگر کسي که فعاليت تحقيقاتي انجام ميدهد، کار او غير از آزمايش است؟ وقتي بيمار به عنوان ماده اوليه آزمايش از دست ميرود، پس پژوهشي انجام نميشود.
نگاهي به ترکيب آموزش پاتولوژيک در دنيا حاکي از تعداد زياد
تک رشتهها است. اينها با کمک يکديگر فردي به نام پاتولوژيست و بيوشيمسيت
باليني تربيت ميکنند. چراکه هدف آنها آزمايشگاه خصوصي نبوده، بلکه ارتقاي
نظام سلامت به خصوص در حوزه آزمايشگاهها و حتي جابهجايي مرزهاي علم است.
اگر وزارت بهداشت به اين موارد فکر نکند، موفق نخواهد بود و اگر فکر کند،
بايد قاطعتر از اينکه هست، باشد و تصميمات جزيرهاي اتخاذ نکند.
در اين ميان نقش آزمايشگاه مرجع سلامت چيست؟
يکي
از وظايف ما در حوزه نظارت بر آزمايشگاهها، صدور مجوز قانوني است.
آزمايشگاه مرجع سلامت بايد طبق قانون اين کار را انجام دهد و مواظب باشد که
فرد کاري را که در صلاحيت او نيست، انجام ندهد. طبيعي است که يک
فارغالتحصيل که انتخاب خود را انجام داده، وقتي به بازار نگاه ميکند،
چارهاي نميبيند جز اينکه برکف آسفالت داغ بنشيند و از اين طريق اعتراض
خود را علني کند.
تا جايي که ميگويد من از اينجا تکان نميخورم تا اينکه
سميعي حرف خود را پس بگيرد. درحاليکه بنده با قانون طرف هستم و شما ممکن
است که با چشم بسته وارد اين حوزه شده باشيد. من احساس ميکنم اين تحريکات
توسط کساني که صاحب چند آزمايشگاه هستند، انجام ميشود و شايد اگر جماعتي
که گول ميخورند و اعتراض ميکنند، اطلاعات ما را داشتند، اولين سوال آنها
اين بود که باوجود همرشتهاي بودن، چرا شما که صاحب چند آزمايشگاه هستيد،
جاي مرا تنگ کردهايد؟
در اين زمينه قانون چه ميگويد؟
برداشت
من از قانون اين است که هرکس ميتواند تنها مسئوليت آزمايشگاهي را که خود
تاسيس کرده، به عهده بگيرد. اين هم در قانون مواد خوردني و آشاميدني وجود
دارد و هم جزو مصوبات 2 سال آخر هيات دولت سابق بود. مطابق آن هرکس فقط
ميتواند مسئول فني جايي باشد که خود تاسيس کرده است. تصور کنيد اگر اين
اتفاق بيفتد چقدر جاي خالي براي فارغالتحصيلان جديد باز ميشود. اگر اين
کار را انجام ندهيم مجبور هستيم که وارد وادي دعوا شويم.
ما يک مقايسه تطبيقي بين آيين نامههايي که حداقل در دسترس ما بوده است در سالهاي 78، 87 و 92 انجام دادهايم. هدف اين مقايسه اين بوده که ببينيم آيا مفادي که در آييننامههاي سال 78 وجود داشته، در سال 87 هم بوده است؟ اگر تغييري کرده، تغييرات چه بوده، اگر حذف شده، علت حذف چه بوده است؟ اين کار تا به حال در ايران انجام نشده بود. معناي آن اين است که هميشه کساني که پيشنويس آييننامه را مينوشتند و در فرايند تصويب و ابلاغ آن وارد ميشدند، کساني بودهاند که به منافع توجه ميکردهاند. آزمايشگاه مرجع سلامت حداقل تلاش خود را کرده تا همزمان با اينکه ارتباط خود را با صنف و بخش خصوصي حفظ ميکند، اجازه تاثير بخش خصوصي در سيستم را ندهد.
از آنجاکه بخش خصوصي قصد برخورد مستقيم ندارد، از طرف ما حرف ميزند و از طرف ما هم جواب ميدهد. دراين فاصله نيز احدي نيامده در همين جايي که شما اکنون نشستهايد، بنشيند و سوالات شما را بپرسد.
آنها در رسانههاي مجازي ورود
کرده و جنجال به پا ميکنند. درحالي که صحت و سقم مسائل مطرح شده در اين
شبکهها خيلي مورد تحقيق قرار نميگيرد. ضمن اينکه انتقال مسائل تخصصي به
جمعهاي مختلف کار درستي نيست و فقط با هدف ماجراجويي انجام ميشود. اينکه
آزمايشگاهيها را به دلال تشبيه کنند، به نفع کسي نخواهد بود. اين قبيل
اظهارنظرها فقط ازسوي افراد بيمسئوليت مطرح ميشود و حتما چوب آن را
خواهند خورد.
مردم تفاوت ميان علوم آزمايشگاهي و پاتولوژيست تکرشتهاي را
نميدانند و فقط ميدانند زماني که به آزمايشگاه مراجعه کردند، جواب
آزمايشها را به سادگي قبول نکنند. توقع ما اين است که آزمايشگاهيان اين
صداها را کنترل کنند.
به عنوان حرف آخر...
حرف
آخر اينکه وقت ما براي مردم است. اگر من در جايگاه خود در خصوص کنترل
اچآيوي با همکاران صحبت کنم، براي همه بهتر است، تا اينکه بگويم چرا به
تکرشته مجوز ميدهيم يا نميدهيم. البته اينجا بحث حق در ميان است. اگر من
حق يک نفر را به او ندادم، او ميتواند حق خود را از جاي ديگر استيفا کند.
جالبتر اينکه معترضان با يکديگر صحبت نميکنند و ما را تحت فشار قرار
ميدهند. زماني هم که ما تصميمي را که فکر ميکنيم درست است، اعلام
ميکنيم، اعتراض شروع ميشود.