مجموعه عوامل، نشان می دهد که لازم است وزارت بهداشت، مطالعات عمیقی را در سطح جامعه درباره رابطه بین پزشک و بیمار انجام دهد تا در سال های آینده بتوان از ایجاد بحران در آن جلوگیری کرد و بیماران و همراهان آنها بدانند که تمامی مشکلات موجود در سیستم درمانی کشور، بر عهده پزشکان نیست و برخی سیاستگزاریها موجب تشدید آن شده اند.
همچنین باید وزارت بهداشت کمک کند که اخلاق پزشکی را که شامل حقوق بیماران و حقوق کادر درمانی (پزشکان، پرستاران، کارمندان آزمایشگاه و...) هست، به صورت کامل اجرا شود؛ تا علاوه بر آنکه بیماران به حقوق قانونی و اخلاقی خود دست پیدا می کنند، پزشکان و تمامی کادر درمان هم از حداقل های خود بی بهره نباشند.
اما مطلبی که به صورت خلاصه در این متن کوتاه می خواهیم به آن بپردازیم، نگاهی محتوایی و راهبردی به آینده پژوهش های سلامت در ایران است. در سال های اخیر مطالب فراوانی را درباره علوم همگرا (NBIC) شنیده ایم، یعنی علومی که به عقیده آینده پژوهان، بیشترین نقش و تاثیر گزاری را در جهان آینده دارند که به ترتیب شامل نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، فناوری اطلاعات و علم شناختی است.
در جهان آینده ممکن است با بحران های فراوانی روبرو شویم که شامل خشکسالی، گرسنگی انسان ها و لزوم تهیه مواد غذایی فراوان، مقابله با بیماری های بازپدید، طب کهنسالی، بیوتروریسم و... است. اکنون در کشورهای توسعه یافته، گرایش به سمت استفاده از علوم همگرا برای مقابله با بحران های احتمالی آینده وجود دارد و مثلا تلاش می شود که به جای توسعه یک تکنولوژی خاص، شکل نانویی آن گسترش پیدا کند.
در دهه های اخیر، وزارت بهداشت، رویکردی راهبردی به سوی طب مکمل و به خصوص طب سنتی داشته است که از اعزام پزشکان برای تحصیل طب سوزنی به چین آغاز شده و در سال های اخیر با راه اندازی PhD و دکترای تخصصی رشته طب سنتی ادامه یافته است. هدف از چنین توجهی به طب سنتی، احتمالا بازآفرینی طب سنتی ایرانی و استفاده از آن در کنار طب کلاسیک؛ و همچنین مطرح شدن این طب در دنیای پژوهش های پزشکی است که موجب مطرح شدن نام ایران در جهان تحقیقات خواهد شد که برای تمامی ما موضوع مهمی است.
البته «روش علمی» برای اعتلای طب سنتی ایرانی هم مشخص است که شامل انجام مطالعات کتابخانه ای در متون کلاسیک طب سنتی، انجام مطالعات تجربی روی حیوانات آزمایشگاهی، فرموله کردن داروها و روش های درمانی سنتی و نهایتا، انجام مطالعات کارآزمایی بالینی است. با استفاده از «روش علمی» برای طب سنتی ایرانی، می توانیم با افتخار طب کهن خود را به جهانیان عرضه کنیم؛ اما باید به خاطر داشته باشیم که این روش، با مطرح کردن طب سنتی به عنوان «شبه علم» و بالا بردن انتظارات در حد درمان بیماری های ناعلاج و وجود فرمول های شفا بخش، تفاوت محتوایی دارد.
در پایان پرسشی استراتژیک مطرح می شود که می تواند در آینده سلامت ایرانیان و چه بسا جهانیان نقش عمده ای داشته باشد؛ آیا بهتر است که سرمایه گزاری فراوان فعلی روی طب مکمل و سنتی به همین شیوه کنونی ادامه یابد، یا سرمایه گزاری محدود روی طب مکمل و سنتی وجود داشته باشد. اما عمده سرمایه گزاری مالی و انسانی روی طب کلاسیک با محوریت علوم همگرا (NBIC) باشد؟ در صورت انتخاب حالت اول، همانگونه که عنوان شد در بهترین حالت طب سنتی ایران در جهان مطرح خواهد شد؛ اما در صورت انتخاب حالت دوم، ایران می تواند در بیست سال آینده، یکی از قطب های نانوتکنولوژی پزشکی و درمان ها با داروهای با تکنولوژی نانویی شود، همچنین با توسعه پزشکی از راه دور (Telemedicine) با گستره جغرافیایی وسیعی که داریم، خواهیم توانست از پیشتازان این عرصه (خصوصا در طب اورژانس و طب نظامی) باشیم.
انتخاب پاسخ صحیح برای پرسش فوق خیلی سخت نیست، فقط لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که آیا تمایل داریم در جهان پیشرو باشیم، یا دوست داریم که همچنان دنباله رو بمانیم.