به گزارش شفا آنلاین، وقتي در اين كشور كساني كه يك رشته تحصيلي را پيشبيني ميكنند اصلا نميدانند اين رشته به چه كاري ميآيد، تنها پاسخي كه باقي ميماند آن است كه فقط ميخواهند از دانشجو پول بگيرند. بهعنوان مثال دانشگاه علمي- كاربردي تاسيس شد تا رشتههاي فني تخصصي در آنجا تدريس شود. مددكاري اصلا جزو رشتههاي علمي-كاربردي نيست بلكه زير شاخه رشتههاي پزشكي به حساب ميآيد.
متاسفانه تعدادي از استادان دانشگاه كه جامعهشناسي خوانده بودند،
ديدند چون دانشگاههاي ديگر تعداد كمي فارغالتحصيل مددكاري تحويل ميدهند
ميتوان جوانان را ترغيب به ورود به اين رشته در دانشگاه علمي- كاربردي
كرد. كارداني مددكاري كه در هيچ جايي رديف پستي نداشت را راهاندازي كردند و
بچههاي مردم را به اين دانشگاهها آوردند.
در ادامه مددكاري را به مددكاري خانواده، مددكاري زندان و ... تقسيم كردهاند حال آنكه در كشور چنين رديفهاي استخدامي وجود ندارد. اين رشته چون محبوبيت دارد به خرابي ميرود. مددكاري مشكل بسياري از مردم را حل ميكند اما تكليف خودش مشخص نيست. مددكار كسي است كه شرايط بومي منطقه را ميداند و با توجه به شرايط فرهنگي موجود بايد كار كند. بنابراين يك تهراني نميتواند در كردستان مددكاري كند. حضور مددكار غير بومي در يك منطقه نهتنها شرايط را بهتر نميكند بلكه حتي ممكن است وضع را به هم بريزد. وقتي افراد در جامعه نميدانند مددكار چه ميكند، ديگر چه انتظاري وجود دارد. مددكار در حقيقت كسي است كه به افراد مشاوره ميدهد.
مراد از مشاوره نصيحت به انجام يك كار
خاص نيست بلكه مددكار بايد به فرد بينش و آگاهي بدهد تا خود او با توجه به
شرايطي كه دارد بهترين تصميم را بگيرد. اينجاست كه ميگوييم مشكل با افراد و
اشخاص نيست، مشكل با دستگاههاي اجرايي است كه پاسخگو نيستند.
در بيمارستانهاي كشور ٤٤٠ مددكار وجود دارد. از اين ميان تنها ١٠درصد متخصص مددكار هستند. در اتاقهاي مددكاري فارغالتحصيلان رشتههايي چون ادبيات، پرستاري، هوشبري، پزشك عمومي و ... مشغول به كار هستند. حال آنكه اين كار اصلا درست نيست. اين افراد اصلا نميتوانند سرويس مددكاري بدهند. در دادگستري كشور ٤٠ نفر در حوزه مددكاري مشغول به كار هستند حال آنكه اين افراد بازنشسته و ديپلمه هستند و باز هم تخصص مددكاري ندارند. مدرك تحصيلي اين افراد اصلا مربوط به مددكاري نيست. دادگستري جايي است كه قانون بايد در آن اجرا شود.
اين كار اما غير قانوني است. اگر قوه قضاييه ميگويد قانون بايد در سراسر كشور رعايت شود و اگر شوراي انقلاب فرهنگي در سه مقطع ليسانس، فوقليسانس و دكترا اين رشته را پيشبيني كرده است، چطور ميشود ليسانس جامعهشناسي يا ادبيات را بهعنوان مددكار به كار گمارده است.
به عنوان مثال مددكار اجتماعي هيچگاه نميگويد كودكان خياباني را از خيابان جمعآوري كنيد. ما منتقد چنين كاري هستيم. ما اين سوال را مطرح ميكنيم كه چرا متكدي به وجود آمد؟ وقتي چرايي اين مسأله را درست بررسي كنيم و به پاسخ درخوردي برسيم، ديگر متكدي در تهران وجود نخواهد داشت. در تهران و برخي شهرستانها افرادي هستند كه با گاري در خيابانها ميوه ميفروشند. بارها به شهرداريها گفتيم لطف كنيد و اين افراد را جريمه نكنيد، اجناسشان را توقيف نكنيد.
بارها اين توضيح را دادهايم كه اين افراد با ميوه فروختن از اين طريق براي خانواده خود نان در ميآورند. اين افراد آبرودار هستند. مسئولان مربوطه يا بايد براي چنين فردي شغل ايجاد كنند يا بايد بگذارند كارش را انجام بدهد. اگر سرمايه او را بگيريد، ممكن است براي گذران زندگي مجبور به دزدي شود. شما آمدهايد خيابان را تميز و قشنگ كنيد؟ امروز مترو تهران بايد قسمتي به نام مددنگاري اجتماعي را گسترش دهد.
اين مركز در ابتدا بايد پرسنل مترو را كه ساعتها مشغول كار هستند و
ممكن است عصبي شوند تحت پوشش قرار دهد. بعد هم بايد به دستفروشاني كه در
مترو كار ميكنند، مددرساني كند.
هفته گذشته در مترو كرج بودم. دخترخانمي را ديدم كه داشت دستفروشي ميكرد. به من گفت: پدرم از دنيا رفته و مجبورم كار كنم اما مسئولان مترو و پليس بارها اجناس مرا ثبت و ضبط كردهاند و نميتوانم اين كار را هم انجام دهم. اين دختر بايد چه كار كند؟ او دارد با آبرومندي كارش را انجام ميدهد. مددكاران بايد بيايند و مشكلات اين افراد را بررسي كنند. اين آدمها نه قاچاقچي هستند و نه دزد. مددكاري مشاورهاي در زمينه مسائل فردي، خانوادگي و اجتماعي است.
مصطفي اقليما -رئيس انجمن مددكاران