به گزارش شفا آنلاین،این مسکويه هم بدون هيچ اخم و تخم و اکنش منفي، خم شده بود و از لابهلاي
انبوه کتابها و کاغذها، يکي از کتابهاي تاليف خودش درباره اخلاق را به
نابغه جوان داده بود و گفته بود: «تو اول اين را بخوان. چون تو به يادگيري
اخلاق محتاجتري تا من به يادگيري محاسبه مساحت گردو.» شايد اين، بهترين
تابلو درباره موضوع بحث ما باشد.
پزشکي،
فرآيندي است که به چندين متغير و عامل مختلف بستگي دارد، از دانش و
معلومات گرفته تا نحوه برخورد با بيمار و مديريت رابطه. چنانکه در منظر
عموم مردم هم، آن پزشکي باسوادتر و حاذقتر به نظر ميرسد که بتواند بهتر
براي بيمار درباره بيمارياش توضيح بدهد، خيال او را راحت بکند، به حرفهايش
بيشتر گوش بدهد و البته نسخههاي مفصلتري هم تجويز کند و پرهيزهاي بيشتري
هم بدهد.
اغلب پزشکها، نمونههايي از دوستان و همکاران خودشان سراغ دارند که طرف عليرغم داشتن معلومات آکادميک کمتر يا مساوي، مطب شلوغتري دارد. اينجا دقيقا همان جايي است که اهميت ابعاد ديگر حرفه پزشکي خودش را نشان ميدهد و به يادمان ميآورد که دانش و معلومات (knowledge) با دانايي و خردمندي (wisdom) تفاوت دارد.
بيجهت نيست که در تاريخ ما، براي پزشکها،
به جاي واژه طبيب معمولا از عنوان «حکيم» استفاده ميشده. حکيمي، يعني کسي
که حکمت ميداند. معلوماتي چندرشتهاي دارد و حالا اگر مثل رازي،
دايرةالمعارفي درباره موسيقي نمينويسد، يا مثل ابنسينا استاد فلسفه مشاء
نيست، بالاخره يک چيزهايي از هر کدام ميداند و بلد است پيشنهادهايي به
مريضش بدهد و حرفهايي به او بزند که فراتر از «روزي سه نوبت» و «دو نوبت»
معمول است.
استادهاي قديميتر، معمولا اين نکات را خودشان بلد بودند و به دانشجويانشان هم انتقال مي دادند. هنوز به ياد دارم که يک بار استاد مرحوم، دکتر سيادتي، بر سر يکي از راندهاي آموزشي، در مورد کودکي بيمار از ما سوال پرسيد که اولين چيزي که در آن کودک ميبينيم چي هست؟
هر کدام از ما، جوابي داديم در مورد علايم مختلفي که ميشد در کودک مورد نظر پيدا کرد. همه را دکتر سر تکان داد به نشانه نفي. آخر سر خودش، دست کودک را گرفت و بالا آورد و گفت: اولين چيزي که توي اين کودک بايد ببينيم، پارچه متبرکي است که دور دستش بستهاند، اين يعني اين کودک مدت زيادي است که مريض است، طوري که خانوادهاش متوسل به مقدسات شدهاند. جمله بعدي اين بود: پس بايد يادمان باشد که اين بچه و خانواداش از دست ما دکترها حوصلهشان سر رفته است!