اگرچه برخي ممکن است تصور کنند شايد مصرف مهارکنندههاي پمپ پروتوني در افراد مريض احوالتر شرکت کننده در مطالعه بيشتر بوده و اين موضوع دليل تفاوت بين دو گروه است، بررسي وضعيت گروهي از بيماران که به جاي مهارکنندههاي پروتوني از مسدود کنندههاي گيرنده H2 استفاده ميکردند، نشان داد خطر سکته مغزي در اين افراد بيشتر از سايرين نيست.
بدين ترتيب، صحت فرضيه فوق مورد ترديد قرار گرفت. نتايج اين مطالعه
با يافتههاي حاصل از يک مطالعه کوهورت که روي افراد مبتلا به بيماري عروق
کرونر به انجام رسيده، همخواني دارد.
در اين پژوهش، بيماراني که مهارکننده
پمپ هيدروژني به همراه کلوپيدوگرل دريافت کرده بودند، در مقايسه با ساير
بيماران، عواقب بدتري داشتند. اما مطالعه جديد پيشنهاد ميکند، خطر بروز
اين عوارض تنها محدود به بيماران دچار بيماراي عروق کرونر نشده و به افراد
جمعيت عادي نيز تسري مييابد. نتايج اين بررسي همچنين پزشکان را وا ميدارد
تا در هنگام تجويز داروها دقت بيشتري به خرج داده و با ديد بازتري به
عوارض جانبي بالقوه داروها بيانديشند.
اين
يافته که مصرف PPI در افراد جمعيت عادي و حتي جوانان و کساني که هيچگونه
داروي ضدپلاکتي مصرف نميکنند نيز ميتواند آسيبزا باشد، مطرح کننده وجود
ساز و کارهاي ناشناختهاي است که بدون اينکه مستقيما در تجمع پلاکتي دخالت
کنند، بروز سکته مغزي را در بيماران بالا ميبرند.
در همين راستا بررسيهاي
سلولي - مولکولي و فيزيولوژيک جديد نشان دادهPPI ها فعاليت آنزيم ديمتيل
آرژيناز DDAH را مهار ميکنند و از آنجا که اين آنزيم نقش عمدهاي در سلامت
قلبي- عروقي افراد دارد، مکانيسم فوق ميتواند مسئول افزايش خطر مشاهده
شده در اين مطالعه باشد. وظيفه آنزيم DDAH متابوليزه کردن مادهاي به نام
ADMA است که يک مهار کننده رقابتي درونزاد براي نيتريک اکسيد به شمار
ميآيد. نيتريک اکسيد اندوتليالي در برقراري هموستاز عروقي نقش مهمي دارد و
بنابراين در صورتيکه داروهاي مهارکننده پمپ هيدروژني بتوانند مانع ساخته
شدن اين ماده شوند، قادر به ايجاد عوارض ناخواسته فوق نيز خواهند بود.
مزايا و معايب مهارکنندههاي پمپ هيدروژني
دکتر
ليپر متخصص طب عروق از دانشگاه استنفورد که محقق مسئول اين مطالعه نيز
بوده، ميگويد: «PPIها داروهاي بسيار موثر و رايجي هستند که حتي براي تهيه
برخي از آنها نياز به ارائه نسخه پزشک نيست. در حال حاضر ما پيشنهاد
نميکنيم که مردم از مصرف اين داروها دست بکشند، بلکه به بيماران توصيه
ميکنيم که در هنگام تصميمگيري، به دقت علت نياز خود را به اين دسته خاص
دارويي مورد بازنگري قرار داده و وجود ساير عوامل خطرساز را در خود نيز
مدنظر داشته باشند.»
صاحبنظران طب گوارش نيز با اين پژوهشگر همعقيدهاند که نتايج فعلي، قطع مصرف اين دسته از داروها را پيشنهاد نکرده و لزومي براي تغيير در نحوه درمان بيماران دچار بازگشت اسيد معده به مري ايجاد نميکنند. به نظر آنان رابطهاي که در اين مطالعه آشکار شده، چندان قوي نبوده و ممکن است، تحت تاثير عوامل مخدوش کننده ديگري مانند چاقي و... يا در اثر اشتباه گرفتن نشانههاي ريفلاکس مري به معده به جاي آنژين قلبي و تشخيص نادرست بيماري به دست آمده باشد. با اينحال، متخصصان گوارش نيز بر جالب بودن نتايج اين مطالعه اذعان دارند، اما اثبات وجود رابطه فوق را نيازمند انجام پژوهشهاي دقيقتر در آينده ميدانند.
محققان اين بررسي نيز
بر اين باورند که اثبات وجود اين رابطه نيازمند انجام مطالعهاي تصادفي شده
و آيندهنگر است و در همين راستا به انجام مطالعه آزمايشي کوچکي به عنوان
نمونه پرداختهاند که نتايج آن به زودي منتشر خواهد شد. اگرچه قدرت اين
مطالعه آزمايشي چندان زياد نبوده، از وجود رابطه قابلتوجهي بين مصرف مهار
کنندههاي پمپ پروتوني و بروز انفارکتوس ميوکارد خبر داده است.
محققان اين بررسي براين باورند که پژوهش آنان نمونهاي است که نشان ميدهد تلفيق يافتههاي حاصل از مطالعات تجربي با رويکردهاي استخراج اطلاعات، شيوه موفقي براي بررسي ايمني داروهاي مختلف در آينده به شمار ميآيد. تحليل چنين اطلاعات عظيمي نقش بهسزايي در ارتقاي ايمني دارويي خواهد داشت. به نظر نويسندگان اين مقاله، اگر چنين الگوريتمي براي استخراج يافتهها از دهههاي گذشته به کار گرفته شده بود، احتمالا ارتباط بين مصرف لانزوپرازول و بروز انفارکتوس ميوکارد تا سال 2000 آشکار شده بود.