برای افراد گروه آخر مشکل زمانی آغاز میشود که دفعات احساس تشویش و اضطراب آنان به دلیل عوامل مختلفی مانند دارا بودن روحیهای حساس یا مهمتر از آن تأثیر گرفتن از جامعه شتابزده و ماشینی امروزی که واکنشهای عصبی خصیصه ذاتی آن را تشکیل میدهد، افزایش می یابد. نتیجه این میشود این افراد ناخواسته در شرایط وخیم دچار چاقی و اضافه وزن میشوند.
اشتها و اضافه وزن از جنبههای مختلفی به هم مربوط میشود. یکی از این جنبهها اختلالات خلقی نظیر اضطراب و افسردگی است. برخی از افراد برای فروکش کردن میزان استرس و اضطراب خود به خوردن رو میآورند.
نباید تصور کرد که این افراد از خوردن لذت میبرند بلکه مصرف خوراکیها دستاویزی برای فرار از احساس تشویش و اضطراب در آنان است که این پرخوری عصبی منجر به چاقی و اضافه وزن میشود.
این اضافه وزن و چاقی خود باعث افزایش استرس و متعاقب آن پرخوری افراد میشود؛ به عبارت دیگر یک چرخه معیوب پرخوری و اضافه وزن ایجاد میشود. تغییر شیوه زندگی ارتباط بین اضافه وزن و چاقی با تشویش و اضطراب، دارای ابعاد گوناگونی است. تشویش و اضطراب به نوبه خود منجر به تغییرات خلقی و افسردگی میشود که درمان آن در حیطه وظایف متخصصان علوم رفتاری و روانپزشکان است.
یکی دیگر از جنبههای ارتباطی این دو موضوع بحث تغییرات خلقی و رفتاری است. فردی که تصمیم میگیرد اضافه وزن و چاقی خود را برطرف کند، ناچار است به عنوان یک روش صحیح و اصولی تغییراتی در شیوه زندگی خود دهد. یعنی رفتارهای قبلی خود را به دلیل تغذیه و فعالیت بدنی کنار بگذارد و شیوه درستی را اتخاذ کند.
خود این موضوع بهطور حتم نیاز به آن دارد که فرد از استرسها به دور و لازم باشد برخی از تکنیکهای رفتاری را که در حیطه تخصصی روانشناسان و روانپزشکان قرار دارد، فرا گیرد تا بتواند این تغییر شیوه را استمرار دهد. به عبارت دیگر توجه به بخش رفتاری، رفع استرسها و تغییرات خلقی حلقه گمشده درمان چاقی است که نبود آن در تمام جوامع و از جمله جامعه ما وجود دارد.