شفاآنلاین:جامعه>خانواده> این سؤال که پرکردن همه ساعات اوقات فراغت با کلاسهای مختلف آموزشی کمک زیادی به رشد علمی و افزایش معلومات فرزندان دارد همواره ذهن والدین را به خود مشغول نگه داشته و با فرا رسیدن تابستان پررنگ تر میشود.
به گزارش
شفا آنلاین :بسیاری از نوجوانان و جوانان نسل جدید در حالی معلومات خود را افزایش میدهند که از کمترین مهارت در زمینههای مختلف فنی برخوردارند. در گذشته های نه چندان دور تابستان فرصتی بود تا یک نوجوان با کار در مشاغل مختلف ضمن کسب مهارت با نحوه درآمدزایی و پسانداز کردن آن آشنا شود.
امروزه بسیاری از والدین تصور میکنند اوقات فراغت تابستان فرصتی است تا فرزندان آنها معلومات خود را در زمینه های مختلف علمی و فرهنگی و ورزشی افزایش دهند در حالی که تئوری آموختن این معلومات هیچ کمکی به کسب مهارت نمیکند و افزایش معلومات باعث شده است نسل جدید به سوی تکنولوژی گرایش پیدا کند و از اصل وجودی خود که آموختن و کسب مهارت است دور شود.
دکتر حسین آقاجانی جامعه شناس و استاد دانشگاه ، تغییر در ساختار جامعه را عامل اصلی تغییر در الگوی اوقات فراغت میداند و میگوید: در گذشته نه چندان دور بیش از 60 درصد مردم جامعه ما در روستاها زندگی میکردند و به غیر از 4 میلیون عشایری که زندگی کوچ نشینی داشتند بقیه در شهرها زندگی میکردند، اما در یک فاصله زمانی کوتاه یک دگرگونی و تغییرات عمده در ساخت جامعه به وجود آمد که ساخت جامعه شهری، ساخت جامعه روستایی و ساخت جامعه عشایری دگرگون شد. در واقع جمعیت شهرهای بزرگ در حاشیه شهرها توسعه پیدا کرد و به موازات این توسعه مکانهای اوقات فراغتی که همنوا و همساز با افراد جامعه باشد وجود نداشت. در گذشته نه چندان دور معمولاً یک مدل و الگویی وجود داشت و یک نوجوان یا جوان بر اساس این الگو در مدت اوقات فراغت تابستان کار میکرد.
وی ادامه داد: مطالعاتی که در پک
پایان نامه دانشجویی با موضوع ساکنان جنوب تهران انجام گرفته است نشان میدهد 80 درصد کسانی که امروز سن آنها بیش از 50 سال است در اوقات فراغت تابستان در نوجوانی شغل داشتند. کار کردن و کسب مهارت یک فرهنگ عمومی بود و یک نوجوان یا جوان در شغلهای مختلف مانند کفاشی و نجاری و تولیدیهای مختلف مهارت کسب میکرد و این یک ارزش و امتیاز برای او بود. البته جامعه در گذشته مانند امروز از امکانات تکنولوژی بالایی برخوردار نبود و در نتیجه افراد آماده میشدند که روی پای خود بایستند.آنها میآموختند برای زندگی مستقل با سختیها مبارزه کنند. آنها هیچ چیزی را به سادگی بهدست نمیآوردند و کسب مهارت بسیار سخت بود. در بین آنها افرادی هم بودند که نمیتوانستند دیپلم بگیرند و به آنها دیپلم ردی میگفتند ولی دیپلم ردی یک ارزش بود. در گذشته بچهها مجبور بودند خود برای زندگی شان یک راهکار پیدا کنند و متکی به ساختارهای خانواده نبودند.
دکتر آقاجانی با بیان اینکه امروز باید راهکارهایی پیدا کنیم که یک جوان به مهارت هایی که لازمه زندگی است دست پیدا کند افزود: او باید یاد بگیرد که با سختیها مبارزه کند و مفهوم کار کردن را ننگ نداند. سعدی در این بیت شعر خود بخوبی به این امر اشاره کرده است؛ برو کار میکن مگو چیست کار که سرمایه جاودانی است کار. متأسفانه امروزه مدرک تحصیلی و درس خواندن کاذب جای کار را گرفته است. ساختار اداری ما در گذشته متکی به تجربه بود ولی امروز به مدرک تأکید دارد . الگو و مدل هایی که جوانان را وادار به خودسازی کند تا خواسته های بحق محدودی داشته باشند تغییر پیدا کرده و این خواستهها افزایش پیدا کرده است.از سوی دیگر نیازها و خواستهها افزایش پیدا کرده و آرزوها وسیع و بزرگ شده است و این به نسل جدید آسیب خواهد زد.
این جامعه شناس ادامه داد: در فرانکفورت آلمان محور کار است و درصد کمی وارد دانشگاه میشوند یا در شهر پکن وقتی با یک مردم شناس صحبت میکردم به دو نکته مهم اشاره داشت، ازدواج جوانان در سن 20 سالگی و کارکردن هردو. یعنی دختر و پسر در 20 سالگی ازدواج میکنند و در بسیاری از اوقات هردو در یک خیاطی، کارخانه یا فروشگاه مشغول کار میشوند. کار و تلاش محور زندگی آنها است و با تلاش و کوشش یک زندگی ساده بنا میکنند. اما در کشورما با جایگزینی معلومات به جای مهارت شاهد حجم بالایی از تحصیلکرده های بیکار هستیم و آنها میخواهند بدون تلاش به همه چیز دسترسی پیدا کنند.یکی از دانشجویان من ترم اول از خانواده اش خواسته بود تا مقدمات ازدواج او و دختر مورد علاقه اش را فراهم کنند. خانواده او نیز خانه و خودرو و هر آنچه را که خواسته بود در اختیارش قرار دادند. در ترم دوم آنها ازدواج کردند ولی در ترم چهارم از هم جدا شدند زیرا این پسر مهارتی جز درس خواندن نداشت. تغییرات و تحولاتی که با شتاب وارد جامعه شده خواستههای ما را افزایش داده است در حالی که جامعه ما ظرفیت این تحولات وسیع را نداشته است.
دکتر آقاجانی با بیان اینکه خود نیز از کودکی در اوقات فراغت تابستان کار کرده است گفت: از 8 سالگی تا زمان دانشجویی تابستانها کار میکردم و مهارت بهدست میآوردم. کار اوقات فراغت ما را پر میکرد و هیچگاه کار کردن برای ما ننگ نبود. خانواده و آموزش و پرورش باید تلاش کنند تا یک نوجوان کار کردن را ننگ نداند. تعارض بین مهارت و معلومات باعث شده است کسانی که مدرک تحصیلی عالی دارند تن به هر کاری ندهند و به این ترتیب دچار کشمکش شخصیت میشوند و میگویند این کار شایسته ما نیست.
مطالعه زندگی انسانهای موفق در زمینه صنعت و اقتصاد نشان میدهد همه آنها ابتدا از کسب مهارت در آن کار شروع کردهاند و توانستهاند به موفقیت دست یابند. باید در ساختارهای اداری به تجربه اهمیت داده شود تا تبدیل به الگویی برای نوجوانان شود ولی زمانی که مدرک ملاک قرار میگیرد کارکردهای نامناسبی به همراه خواهد آورد. در گذشته نه چندان دور صنعت کفش، پارچه و فرش ایران در جهان بیهمتا بود و نسلهای بعدی با آموختن این صنعت و هنر آن را رونق میدادند اما امروز این صنعت به فراموشی سپرده شده و افراد تحصیلکرده کمترین رغبت را برای آموختن صنعت کفاشی یا یارچه و فرش نشان میدهند.