به عنوان يك عضو هيأتعلمي قديمي، از هر جلسهاي كه بيرون ميآييم، يك يا چند نفر پزشك جوان ايراني مرا ميشناسند. سر شوق ميآييم و من احساس خوب يادگار و نشانه وطنبودن را تجربه ميكنم، احساسي غريب كه بسيار زيباست. برخي جملات كه در برخي كلاسها كه گفتهاي، تو در ياد نداري اما در يادي مانده! اينكه چگونه در نظر ميآمدهاي خوب يا بد نميدانستي و نميگفتند اما حالا در جمع دوستان قديم يكبار ديگر خود را بازمييابي!
البته احتمالا بسياري ديگر، تحصيلكردگان
دانشگاههاي ديگرمان هم هستند كه مرا نميشناسند يا در آن جلسه نبودهاند
يا اصلا در آن كنگره شركت نكردهاند. با يك تخمين ساده، تعداد پزشكان
ايراني در آمريكا بهنظرم بسيار زيادتر مينمايند و وقتي تمام دنيا را در
نظر ميآورم، شايد ابعاد شگفتانگيزي پيدا كند. يك لحظه بهنظرم ميآيد كه
برونده ما در دانشكده پزشكي بيش از وطن، نصيب دهكده جهاني ميشود.
البته اين از قوانين اين دهكده نهچندان كوچك است كه تحصيل در آن داراي حدودي نيست البته با اين تفاوت كه كار و اشتغال هم در اين دهكده با همين وسعت توزيع ميشود حال آنكه ما گويا در برابر اين برونده بسيار عظيم، درونده چنداني نداريم. وارداتي از فارغالتحصيلان غيرايراني كه نداريم هيچ، اينكه تصور اين موضوع هم برايمان بسيار بعيد و خندهدار ميرسد هيچ، از ايرانياني كه در خارج زندگي ميكردهاند هم كه بگذريم، حتي از كساني كه براي طي دوره تخصص يا حتي فوقتخصص به خارج ميروند هم كسي به كشور و به بيمارستانهاي مادر بازنميگردد.
اينكه مشكلات بسياري در داخل كشور پيش پاي پزشكان براي كار و ادامه تحصيل وجود دارد، هيچكس ترديد ندارد. اساسا هم اينكه اين همه طبيب جوان به دنبال كار و تحصيل در خارج از كشور هستند، نشانه مشكلات جدي سيستمهاي درماني كشور ماست. اينكه بسياري از اين پزشكان اگر امكانات اقناعكنندهاي در داخل كشور مييافتند، هيچگاه نميرفتند يا بهطور قطع بازميگشتند هم جاي ترديد نيست، اينكه امكان آموزش اين همه طبيب متخصص با اين سطح آكادميك، اساسا در كشور وجود نداشته، هم صحيح است. اينكه ارتقای علمي يك طبيب وقتي در داخل كشور مقدور نيست، در يك نگاه كلي به نفع خودش و به نفع دنياست (شامل كشورش) هم صحيح است. اما نكات صحيح ديگري هم وجود دارد كه چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند؛ اول آنكه بخش مهمي از مشكلات درماني و آموزش پزشكي كشور ما ناشي از قطع ارتباط ارگانيك و عملي با مراكز علمي دنياست، مشكلاتي كه با حضور تنها بخش كوچكي از اين گروه عظيم كه بيش از پزشكان خارجي در اين كشور حق و مسئوليت دارند، جبران و در صورت ادامه عدم حضور ايشان، همچنان ادامه خواهد يافت.
وقتي استخدام جديد از فارغالتحصيلان خارج صورت نميگيرد (يعني از هر دو سو درخواستي نميشود)، وقتي برخلاف همه دانشگاههاي دنيا هيچ برنامه منظمي حتي براي كارهاي ادواري اعضای هيأت علمي، رزيدنتها و دانشجويان در دانشگاههاي مختلف وجود ندارد اين سيكل معيوب افزايش خواهد يافت، بيترديد انتخاب محل كار و تحصيل، يك تصميم و يك حق فردي است، اما اينكه براي منافع ملي و منافع فردي بهتر است افراد به كدام تصميم برسند، مطلبي است كه نياز به برنامهريزي دولتي و اجتماعي و تلاش بيوقفه در آن جهت دارد.
بابک زمانی
*مدیرگروه نورولوژی دانشگاه علومپزشکی ایران