کد خبر: ۶۴۵۶۱
تاریخ انتشار: ۲۲:۰۰ - ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - 2015June 04
شفا آنلاين:اجتماعی>سبک زندگی-یک جامعه شناس معتقد است: در ایران بیماری های مزمن غیرواگیر بیشترین بار بیماری ها و مرگ و میر را بر زنان تحمیل می کنند و این روند در دو دهه آینده نیز رو به افزایش است. آن چه که به سبک زندگی مربوط می شود، میزان فعالیت های بدنی می تواند به ارتقای سلامت و حفظ سلامت کمک کند و جامعه ما از این لحاظ در وضعیت نامناسبی قرار دارد.

به گزارش شفا آنلاين،دکتر شیرین احمدنیا٬ در جلسه یکشنبه‌های مرکز انسان شناسی و فرهنگ که به همت دکتر ناصر فکوهی برگزار می‌شود، به بررسی حوزه سلامت پرداخت و گفت: ما شاهد تحولات کلانی در سطح ایران و جهان در پایگاههای اجتماعی و اقتصادی زنان هستیم که عمده ترین آنها افزایش نسبی سطح تحصیلات و کسب سواد و آموزش و آگاهی ها در میان زنان است. شاهد این هستیم که زنان در سطح وسیعی در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی فعالیت کرده و عرصه فعالیت آنان از سطح خانه و خانواده فراتر رفته است و در واقع از سپهر خصوصی به سپهر عمومی تسری پیدا می کند.

او گفت: سوال این است که این حضور فزاینده زنان در عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی چه تاثیری بر سلامت آنان می تواند داشته باشد؟ آیا بر سلامت آنان موثر است یا خیر؟ سلامت ابعاد متنوعی دارد که ما بیشتر با بعد جسمانی آن آشنا هستیم و متولی بعد جسمانی سلامت را پزشکان می دانیم. اما واقعیت این است که تمام ابعاد سلامت در جایگاه خود حائز اهمیت هستند. سلامت جسمانی در کنار سلامت روانی، سلامت اجتماعی و نیز سلامت معنوی ( که اخیراً به آن پرداخته می شود) اهمیت دارد. در حوزه جامعه شناسی پزشکی سلامت، در بحث سلامت زنان بیشتر ابعاد اجتماعی و فرهنگی سلامت مد نظر و مورد توجه است و این امر در یک بستر اجتماعی - فرهنگی تحقق پیدا می کند و یا نمی کند و یا از آن متاثر می گردد.

وی ادامه داد: زمانی که صحبت از جنسیت می کنیم، جنسیت (Gender) در مقابل S.e.x در معنای زیستی و بیولوژیک آن قرار می گیرد. در بحث جنسیت نگاهمان به مسائل روانی و اجتماعی در کنار مباحث جسمانی است. می خواهیم بدانیم تفاوتهای جنسیتی در وضعیت سلامت و بیماری و رشد زنان و مردان چه هستند و چه عواملی بر آن اثر گذارند. وقتی صحبت از سلامت زنان می کنیم، عموماً توجه به ابعاد باروری زنان می شود و صحبت از مادر شدن یا ناتوانی در مادری است و بیشتر محدوده سنین باروری مد نظر قرار می گیرد. اما باید بدانیم که دختران از بدو تولد در معرض عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرند که بر سلامت آنان تاثیرگذار است.

احمدنیا در ادامه گفت: همین طور در خصوص مسایل باروری؛ سن وارد شدن به فعالیت جنسی، این که زنان در حین فعالیتهای جنسی چه موارد و شرایطی را تجربه کنند، دچار سقط جنین بشوند یا خیر، بروز خشونتهای جنسی و مواردی که در طول زندگی زنان رخ می دهد، سوژه های هستند که با محدوده زمانی باروری مرتبط هستند. برخی مسایل در سرتاسر زندگی می توانند زنان را تحت تاثیر قرار دهند، مانند کار خانگی یا خشونت خانگی که از بدو تولد تا پایان عمر، زنان ممکن است در معرض آن قرار بگیرند. وقتی صحبت از هرگونه مداخله ای در بحث ارتقای سلامت زنان به میان می آید، مستلزم نگرش و توجه در حیات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی زنان است و همین طور نیازهایی که زنان در هر مرحله دارا می باشند. در واقع تفاوتهای جنسیتی و نگاه فرهنگی به زنان حائز اهمیت است و در بررسی ها و اقدامات، لازم است که تمام ابعاد در نظر گرفته شوند.

وی با بیان مهم‌ترین عامل سلامت زنان در حوزه جامعه شناسی گفت: آن چه که در حوزه جامعه شناسی به عنوان عوامل تعیین کننده سلامت تلقی می کنیم، کاملاً به مسائل فرهنگی بر می گردد. این که زنان ایفاگر چه نقش های اجتماعی هستند و این نقش ها چگونه زمینه های ابتلا به بیماری و درگیرشدن آنان با مسائل و برخورداری آنان از امکانات درمانی و رفاهی را فراهم می کند. به طور کلی سبک زندگی در بحث سلامت اهمیت زیادی دارد. دیدگاهی کلی تحت عنوان " تعیین کنندگان اجتماعی سلامت" وجود دارد. امروزه حتی تعداد زیادی از پزشکان بر این باورند که نقش عوامل اجتماعی در بروز بیماری ها پررنگ تر است و در واقع پزشکان زمانی وارد عمل می شوند که بیماری شکل گرفته است. گروه بزرگی معتقدند که پیش از رخ دادن بیماری، باید به سلامت افراد در جامعه توجه نمود. عوامل تعیین کننده اجتماعی در امر سلامت شامل سطح سواد، جنسیت، وضعیت اقتصادی، قومیت ها که در بسترهای متفاوتی منجر به سلامت بالاتر یا پایین تر افراد جامعه می شوند بوده و همین طور سیاست گذاری های بهداشتی و درمانی بسترهایی هستند که کمک به افزایش یا کاهش وضعیت سلامت در جامعه می کنند.

این جامعه شناس گفت: به راحتی می توانیم قائل به این باشیم که زنان در اکثر جوامع در خصوص قدرت و پایگاه اجتماعی سهم پایین تری را نسبت به مردان دارا هستند. همین طور از نقطه نظر درآمد، وضعیت تغذیه و آسیب پذیری نسبت به بیماری ها نیز شاهد نابرابری ها هستیم. در مجموع زنان نسبت به مردان از شرایط نامطلوب تری برخوردار هستند. یکی از شرایط تبیین، ارجاع دادن به نقش های جنسیتی است. زنان و مردان نقش های متفاوتی را در جامعه ایفا می کنند. در اکثر جوامع زنان بیشتر به فضای خانه محدود می شوند، نقش های خانگی را می پذیرند و مسئولیت هایی مانند نگهداری از فرزندان، سالمندان و معلولین و سایر اعضای خانواده را بر عهده می گیرند. بیشتر نقش های مراقبتی چه در عرصه خصوصی و چه در عرصه عمومی بر عمده زنان است، حتی اگر شاغل باشند.

وی در ادامه شغل هایی که زنان در جامعه پذیرفته اند را در راستای نقششان در خانواده دانست و گفت: در عرصه عمومی و فعالیت های شغلی نیز شاهد هستیم که بیشترین میزان اشتغال زنان در ارگان هایی مانند وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت می باشد. به نوعی نقش های شغلی زنان در این گونه موارد در تداوم نقش های سنتی آنان است که در شکل رسمی آن در بازار کار دیده می شود. این در واقع چارچوب همین نگاه است که در درجه اول وظیفه مراقبت، آموزش و تیمارداری بر عهده زنان است.

احمدنیا در ادامه گفت: حجم کاری بالای زنان نیز حائز اهمیت است. چرا که بیشترین مسئولیت چه در خانه و چه در خارج از خانه بر عهده زنان است و آنان در مقایسه با مردان کمترین زمان استراحت را دارند. به عبارت دیگر کار زنان نامرئی تلقی می شود و شاخص های مشخصی برای اندازه گیری آن وجود ندارد.کار زنان تقریباً شبانه روزی است و مسئولیت فرزندپروری نیز مستقیماً متوجه زنان است. بنابراین زنان در محیط های کاری، درخانواده و درجامعه ایفاگر نقش هایی هستند که بر سلامت آنان تاثیرگذار است، هر چند سهم کار خانگی آنان به حساب نمی آید و در اقتصاد هم دیده نمی شود.

این کارشناس با اشاره رشد شهرنشینی و نقشد زنان در آن توضیح داد: ما با پدیده گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن مواجه هستیم و در برخی کشورها شرایط فراصنعتی را نیز می بینیم و شاهد مشارکت فزاینده زنان هستیم. زنان چه در درون خانه و چه خارج از خانه به فعالیت های اقتصادی می پردازند و افزایش میزان مشارکت اقتصادی نیز به عنوان یکی از شاخص های توسعه در نظر گرفته می شود. در کشورهای غربی بیشتر با دید مثبت به فعالیت های اقتصادی زنان توجه می شود و در واقع اعتقاد بر این است که افزایش میزان مشارکت اقتصادی، تاثیر مثبت بر میزان سلامت زنان دارد.

وی با اشاره به استرس کارهای دفتری درباره زنان گفت: در مقایسه بین مشاغل کم درآمد و مشاغل پردرآمد، زنانی که امکانات مالی بیشتری دارند، از امکانات رفاهی و تکنولوژی پیشرفته تری برخوردار می شوند و این عوامل در مجموع آنان را در شرایطی قرار می دهد که کمتر آسیب پذیر باشند. به همین ترتیب تصور بر این بوده که بعضی از مشاغل زنان را در مواجهه با استرس کمتری قرار می دهند، اما واقعیت این است که شرایط مشاغل اداری و دفتری که بر عهده زنان گذاشته می شود، توام با استرس بالا هستند و تنش های روانی را در بر دارند. از نقطه نظر سلامت روانی، زنان در مقایسه با مردان از شرایط نامطلوب تری برخوردار هستند.

احمدنیا گفت:‌ از جمله عواملی که به آن اشاره می شود، نقش های چندگانه زنان است که آنان را ناچار می کند تا به صورت مضاعف زیر بار مسئولیت هایی بروند. در هر سطحی و در هر نقشی مثلاً به عنوان دختر در مقابل خانواده، به عنوان زن در مقابل همسر، به عنوان مادر در مقابل فرزندان همواره مسئولیت هایی را بر عهده دارند و چه بسا امتیازات مادی هم شامل حال آنان نگردد و هیچ گونه مزایای شغلی که مردان در بازار کار رسمی از آن برخوردارند را نخواهند داشت. علاوه بر این که مشاغل خانگی یکنواخت و کسالت بار است، اختیار عمل کمتری را در اختیار زنان قرار می دهند، عدم امنیت شغلی را ایجاد می کنند و زنان چه در عرصه خانه و خانواده در سپهر خصوصی و چه در عرصه بیرونی در معرض تعارضات جنسی قرار می گیرند. در هر رده شغلی و در هر فضایی همواره این مساله برای زنان وجود داشته و همواره زنان در معرض این تهدیدات قرار دارند. به همین صورت در مشاغل شیفتی، تداخل ساعات کاری با مسئولیت های خانوادگی زنان را در معرض تعارض نقش قرار می دهد. سایر عوامل اجتماعی و فرهنگی هم موثر هستند. این که زنی بخواهد شاغل باشد و از مزایای اشتغال و ارتقای درآمد برای بهبود سلامت خود بهره ببرد، در معرض مسایلی مانند تعیین تکلیف کردن همسران و یا ادامه کار در شرایط اعمال خشونت به سبک و سیاق متفاوت قرار می گیرد. موافقت یا مخالفت همسر، ابعاد خانواده و میزان مسئولیت در قبال فرزندان، سطح رفاه خانوادگی، سطح تحصیلات زن و شوهر و میزان تقسیم کار خانگی حائز اهمیت است.

او ادامه داد: بحث مسئولیت خانه و خانواده در بسیاری از جوامع هم چنان از ارج و قرب بالایی برخوردار نیست. آن چه که در ارتباط با سلامت روانی و سلامت اجتماعی می تواند حائز اهمیت باشد، چیزی نیست که معمولاً برآورده شود و این ها در واقع بیشتربه عنوان تهدیدهایی عمل می کنند. چه در شرایطی که زنان خانه دار هستند و روح و روان آنان در معرض تهدید قرار می گیرد و چه در سطح فعالیت زنان در فضای خارج از خانه با این موارد مواجه هستیم.

این جامعه شناس با اشاره به فضای ایران یادادر شد: اگر بخواهیم فضای ایران را مورد توجه قرار دهیم در واقع برخی از حیطه ها صرفاً عرصه فعالیت مردان است وسلسله مراتب قدرت و رده های بالای مدیریتی هم چنان در اختیار مردان است. اگر به آمارهای حضور زنان ایرانی در عرصه اشتغال توجه کنیم، در بهترین حالت زنان ایرانی چیزی در حدود %16 در عرصه مشاغل رسمی حضور دارند. به طوری که خانم مولاوردی هم اذعان دارند که شاهد عدم تعادل جنسیتی در بازار کار ایران هستیم. کار اقتصادی زنان امری حاشیه ای تلقی می شود. تعداد زنان بیکار دوبرابر مردان بیکار است و تبعات روانی این مساله با توجه به حضور فعال زنان در عرصه های تحصیلی و تحصیلات تکمیلی قابل توجه است. گزارش از وزارت بهداشت در خصوص مطالعه بار بیماری ها که در ارتباط با تفاوت های جنسیتی است به شرح زیر است:

-در مورد مردان بنابر نوع فعالیت های آنان در عرصه اجتماع و نیز در سطح شهرها، حوادث ترافیکی در مورد آنان 5 برابر زنان است.

-اعتیاد مردان 10 برابر زنان مشاهده می شود.

-سقوط از بلندی، حوادث ناشی از نیروهای مکانیکی و هم چنین قتل و خشونت در مقایسه با زنان بیشتر است.

-اختلال دوقطبی در مورد مردان بیشتر است.

-بیماری های مزمن انسداد ریه و بیماری های قلبی در مردان بیشتر از زنان است.

-خودکشی و خشونت علیه خود در مردان بیش از زنان است.

-بیماری های آسم، اسکیزوفرنی و ایدز در مردان بیشتر از زنان دیده می شود.

در مقابل آن چه که در زنان آمار بالاتری نسبت به مردان دارد عبارتند از :

-افسردگی ها در زنان بیش از دو برابر مردان است.

-کمردرد و آرتروز زانو در زنان بیشتر از مردان است.

- آنومی فقر آهن در زنان بیشتر از مردان است.

-اختلالات وسواسی و هراسی در زنان بالاتر از مردان است.

-دیابت و گواتر در زنان بیشتر از مردان است.

-بیماری های عروقی و مغزی در زنان بیشتر از مردان است.

-نازایی در زنان بیشتر از مردان است.

-بیماری هایی که در ارتباط با بحث بهداشت باروری زنان است و مختص آنهاست.

وی گفت: در کشور ایران بیماری های مزمن غیرواگیر بیشترین بار بیماری ها و مرگ و میر را بر زنان تحمیل می کنند و این روند در دو دهه آینده نیز رو به افزایش است. آن چه که به سبک زندگی مربوط می شود، میزان فعالیت های بدنی می تواند به ارتقای سلامت و حفظ سلامت کمک کند و جامعه ما از این لحاظ در وضعیت نامناسبی قرار دارد. میزان افزایش وزن از عوامل کاهنده سلامت است.

در انتها احمدنیا بحث خود را با ذکر این نکته خاتمه دادند که آن چه گفته شد، مروری کلی بر عوامل تعیین کننده فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی موثر بر سلامت زنان بود و در این خصوص عرصه ها و مطالب بسیاری وجود دارد و در این جلسه مواردی انتخاب و مطرح گردید تا زمینه ای برای بحث و طرح سوال فراهم شود.



خبرانلاین




نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: