اينكه حرص و جوش از كجا با هم گره خوردهاند نميدانيم اما در
همخانواده بودن حرص با جوشخوردن قطعا شكي نيست؛ چيزي است كه بهخصوصيات
خود حرص برميگردد. كمي جلوتر متوجه ميشويم كه انگار بايد بگوييم حرص
نخوردت! اما قبل از اينكه از اوصاف جناب حرص بيشتر بگوييم بايد اول حرص را
بشناسيم تا بدانيم در مورد چه مي خواهيم بنويسيم و بحث كنيم.
هفت گام براي آنكه نه حرص بخوريم نه حرص بزنيم:
انسان يك شكم بيشتر براي سيرشدن و يك تن بيشتر براي زندگي كردن ندارد. اين امر منافاتي با تلاش ندارد. تلاش براي ساختن و آباد كردن و ايجاد ثروت پاك هميشه امري پسنديده بوده و هست. مشكل از آنجا شروع ميشود كه بهدست آوردن دنيا به هر قيمتي و بيهيچ حد و مرزي در دستور كار قرار بگيرد. اينجاست كه حرص وارد عمل ميشود. حقها را ناحق ميكند. حريمها را ميشكند و به اندازه تاريخ زندگي آدمها روي اين كره خاكي، اسباب جنايت و جنگ و خونريزي و فتنه فراهم ميكند.لازم نيست براي حرص زدن راه خيلي دوري برويم. حتي وقتي در سر يك تقاطع راه به ماشين مقابل نميدهيم كه خودمان 30ثانيه سريعتر رد شويم يا موقعي كه در مترو براي وارد شدن به داخل واگن همه را لت و پار ميكنيم، مشغول حرصزدن هستيم بيآنكه بدانيم براي چه و به چهبهايي؛ تنها براي كمي زودتر رسيدن هم خودمان را آزار ميدهيم و هم ديگران را. به كجا و به چه هدفي؛ خدا ميداند.اين را بگذاريم كنار ساعتها وقتي كه در فضاي مجازي و پاي تبلت و لپتاپ تلف ميكنيم بيآنكه ككمان بگزد.راستي كه اگر سهم خود را از دنيا بفهميم هرگز حرص نميزنيم.
علي(ع) ريشه حرص را چنين بيان فرمودهاند: «بناي آزمندي و بخل بر شك و
كماعتمادي به خدا استوار است.» گاهي اگر به قدر اثر يك داروي مسكن به خدا
اطمينان كنيم دچار بسياري از ترسهايمان نميشويم.زماني حرص ميزنيم كه
احساس نياز به بيشتر و بيشتر داشته باشيم يا از كمبودي در ترس و هراس.اما
اگر بدانيم سهم ما محفوظ و روزي ما مقدر است و با تلاش معقول به آن ميرسيم
ديگر حرصزدن الكي، برايمان يك خودآزاري بيمعنا ميشود. امام حسين(ع)
ميفرمايند: «نه خودداري از حرام و ناپسند، مانع روزي ميشود و نه حرص،
روزي بيشتر ميآورد، چراكه روزي تقسيم شده و اجل حتمي است و حرص (تنها) به
سوي گناه ميكشد.»
به خدايمان كمي بيشتر اطمينان كنيم.
چقدر دلال و تاجر را سراغ داريم كه تمام سرمايهشان را بهخاطر افتادن در دامان حرص و راضينشدن به سودي معقول، از دست دادهاند. چقدر دوستان و آشنايانمان را ميشناسيم كه در دام فريب تبهكاراني افتادهاند كه دست روي نقطه ضعف حرص مشتريانشان گذاشتهاند؛ از آنهايي كه گرفتار شركتهاي هرمي شدهاند بگيريم تا كساني كه خانه و مايملكشان را فداي قمار دلار كردهاند.حتي ثروتمندان اصيل ميدانند كه كجا بايد از بازاري بيرون بيايند تا دچار خساراتي كه حرص و طمع به تازه كاران بيتجربه آن ميزند نشوند.
شايد بهخاطر اينكه نميخواهند و نميگذارند حرص، برعقلشان مسلط شود و فريبشان دهد.آنقدر صفت عقلفريبي حرص آشناست كه طبيعت هم از ماهيت عقلفريبي حرص براي شكار استفاده ميكند؛ دانههايي كه زنجيرهوار و گام به گام صيد را به سمت صياد ميكشانند يا طعمههايي كه براي جلب شكار آن را به سوي شكارچياش هدايت ميكنند.
پس بهعنوان يك قرار با خود، هر وقت آثار فريب حرص ظاهر شد بدانيد در آستانه خط قرمز ضرر و زيان قرار گرفتهايد.چند قدم آن طرفتر پرتگاه است.پس جلوتر نرويد.
امام علي(ع) فرمودهاند: از حرص، با قناعت انتقام بگير، چنان كه با قصاص از دشمن انتقام ميگيري. (كافي، ج2، ص138، ح3) دواي درد حرص قناعت است. وقتي ميدانيم سير شدن در مرام حرص نيست پس اين راه را با خوراك دادن به او نميشود به آخر رساند.بايد در اين مسير يك سروته كرد و برعكس راه رفته را پيمود.بايد يك قاعده هميشگي را به ياد داشته باشيم كه كلا رفتار نفس آدمي مثل رفتار آتش است. هرچه خوراك هيزمش را بيشتر فراهم كني شعلههاي تقاضايش بيشتر ميشود. پس سعي نكنيد آتش شعلههاي حرص را هم را با هيزم بيشتر خاموش كنيد.هرچه بيشتر به او بدهيد بيشتر ميخواهد. اگر ميخواهيد دست از سرتان بردارد گوش به حرفش ندهيد.اگرچه لجبازي كردن معمولا كار خوبي نيست اما بهعنوان يك فرجه خوشايند، تا دلتان بخواهد ميتوانيد با نفستان و در اين مورد با حرص لجبازي كنيد.هرچه بيشتر خواست، كمتر بهش بدهيد. مطمئن باشيد اينطور است كه مطيع امر شما ميشود. به قول مولانا: «تو گاو فربه حرصت به روزه قربان كن؛ كه تا بري به تبرك هلال لاغر عيد».
همه انواع حرص بد نيستند. شايد عجيب باشد اما حرص و حريص خوب هم وجود دارد.مانند خيلي ديگر از صفاتي كه ما آنها را بد ميدانيم اصل و ريشه يك صفت گاهي صرفا يك گرايش است و وقتي شكل بد پيدا ميكند كه در مسير انحرافي آن گرايش قرار بگيرد. حسد، حرص يا مانند اينها اشكال انحرافي گرايشهايي هستند كه ميتوانند در شكل درستشان به غبطه و رقابت و تلاش و پيشرفت تبديل شوند. پس ما حرص خوب هم داريم. حرصزدن براي كسب علم، حرصزدن براي دانستن بيشتر، حرصزدن براي بهتر شدن، حرص زدن يا حرص خوردن براي پيشرفت علمي و معنوي؛ اينها تمام انواع جايگزين خوب براي حرصزدنهاي بد و حرص خوردنهاي بيدليل هستند. پس تا ميتوانيد حريص خوبيها باشيد و حرص خوبتر شدن بزنيد.
ثروتمندان زيادي را ديدهايم كه پول دارند اما آرامش ندارند. دارايي دارند اما آسايش ندارند. امام صادق(ع) ميفرمايند: حريص از 2خصلت محروم شده و در نتيجه 2خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست داده است، از راضي بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است.اگر بهدنبال ثروت واقعي هستيد بايد آن را در آرامش و آسايش جستوجو كنيد و اگر پول و دارايي، اين دو را از شما بگيرند نقض غرض كردهاند، پس راه را گم نكنيد.
پول و دارايي چيزهاي بدي نيستند. وقتي بد ميشوند كه بهجاي اينكه ما مالكشان باشيم، آنها مالك ما ميشوند. وقتي آنها از ما سواري بگيرند، وقتي ما بشويم مركب حرص و حرص بشود سوار ما، آن وقت است كه به سمت و سوي هر دره و پرتگاهي ميدواند ما را.ميشود عنان كار را بهدست گرفت و به حرص گفت تو مركب من باش. تو براي من بدو و مرا به شتاب به سمت و سويي كه ميخواهم ببر. خب حالا كه ميشود بهجاي اينكه حرص از شما سواري بگيرد شما از حرص سواري بگيريد، آن وقت سريعتر و با اشتياق ميشود به سمت بهترين هدفها با حرص پيش رفت.علي(ع) فرموده: غنيترين اغنيا كسي است كه اسير حرص نباشد. (بحار الانوار، ج77، ص 187، ح37) پس، ثروتمند شويد نه ثروتبند.
اميرمؤمنان علي(ع) تعبير بسيار جالبي در تعريف حرص دارد، هنگامي كه از ايشان پرسيدند حرص چيست؟ فرمود: حرص آن است كه انسان چيز كمي را جستوجو كند در برابر چيز بسياري كه از دست ميدهد!
بارها شده افراد مسني را ديدهايم كه بعد از 80-70 سال عمري كه از خدا گرفتهاند هنوز كه هنوز است حرص مال دنيا را ميزنند.شايد ميلياردها ثروت و دارايي جمع كردهاند اما طوري دنبال ريال و دلار به نرخ روزند كه شب و روز را نميشناسند. خواب و خوراك هم ندارند. اصلا از خودشان نميپرسند مگر چند روز ديگر زندهاند و اگر داراييشان را بر روزهاي مانده عمرشان تقسيم كنند حتيامكان خرجش را هم پيدا نميكنند،با هيچ منطقي آدم نميفهمدشان.با اينكه ميدانند چند صباحي بيشتر زنده نيستند دست از عطش سيريناپذيرشان براي دنياطلبي برنميدارند. آدم را ياد بيماري استسقاء و جوع مياندازند كه نه آب و نه خوراك هيچكدامشان درد تشنگي و گرسنگي مرضشان را چاره نميكنند. در واقعيت هم حرص نسخه روحي- رواني بيماري استسقاء است؛ عطشي سيريناپذير براي جمع كردني كور و بيهدف. مثل تشنگاني كه هر چه از آب شور دريا ميخورند تشنهتر ميشوند، نه دريا دريا آب، سيرابشان ميكند نه خوردن تمام دنيا.
حرص مانند بسياري از مشكلات مشابهاش نخستين نقطهاي را كه از كار مياندازد عقل آدمي است. عقل كه از كار افتاد هدف و منطق از افعال آدم گم ميشود.
اين است كه شخص از ياد ميبرد كه پول و مال دنيا را براي چه ميخواهد. فقط حرص ميزند. يادش ميرود كه پول براي آسايش و آرامش زندگي است نه اينكه آسايش و آرامش زندگي، فداي پول. بيش از همه خودش را رنج ميدهد و حتي بهرهاي از دارايياي كه دارد هم نميبرد و غالبا آن را براي وراثش به ارث ميگذارد و اين از همه بدتر است.
ارث حرص براي حريص چيزي جز خستگي و بيتابي و سوختن و نياسودن نيست.
در قديم عادتي معروف بين بيابانگردها بوده كه براي راه بردن شترهاي سركش، هويجي را پيشاپيش مركب آويزان ميكردند و شتر براي رسيدن به آن گام برميداشته به خيال اينكه با هر قدم به آن ميرسد. اينطور از مركبشان سواري ميگرفتند. دنيا مثل همان هويجي است كه مقابل چشمان حريص دنيادوستان دلبري ميكند و شلنگ تخته مياندازد اما بدونآنكه كامي از آنها را شيرين كند تا خط پايان مرگ آنان را ميكشاند.
اين است كه حضرت علي(ع) فرمود: حرص، مركب خستگي و تعب است. (فهرست غرر، ص 60)
و انسان حريص، همواره فقير و نيازمند است اگرچه مالك تمام ثروتهاي جهان گردد. (فهرست غرر، ص 61)
همشهری