شفاآنلاین :گاهی گمان میرود گفتوگو فقط راهی است برای رسیدن به یک مقصود و هدف و جز یک ابزار چیز دیگری نیست. اما گفتوگو بسیاری اوقات خود هدف و مقصود را تشکیل میدهد.
گفتوگو نماینده عبور از مرحله خودمحوری آغازین است که در آن هر فرد فقط
میخواهد خواسته خود را به کرسی بنشاند و از اینکه دیگری مانند او
نمیاندیشد حتی متعجب میشود.
گفتوگو به معنی پذیرش این واقعیت است که میدانم طرف مقابل من دیدگاهها
و علایق متفاوتی میتواند داشته باشد و من میخواهم از آنها آگاه شوم.
دیدهاید که برخی افراد زمانی که با دیگری مشکلی دارند که مطابق میلشان حل
نمیشود با او قهر میکنند و حرف نمیزنند. آنان از این وسیله ارتباطی
تنها به عنوان ابزاری جهت تحکم میخواهند استفاده کنند.
با گفتوگو میتوان به دیگری اطلاع داد که ما از نیازها، آرزوها و عواطف
او اطلاع داریم یعنی او برای ما ارزش دارد به این ترتیب ارتباط مؤثری به
وجود میآید که بر صمیمیت میافزاید. برای ارتباط مؤثر و مثبت با دیگری
برخی نکات کلیدی وجود دارد که به اختصار به آنها اشاره میکنم.
گوش سپردن فعال، نه اینکه فقط صبر کنیم تا حرف دیگری تمام شود تا بلافاصله عقیده از پیش تعیین شده خود را ادامه دهیم.
پذیرش و گشادگی: به این معنی که برای آنچه صحیح و منطقی اما برخلاف سلیقه ماست جایی بازکنیم و آنها را وارد روان بنه خویش کنیم.
احساس خود را نسبت به گفتار یا رفتار دیگری بیان کنیم و نه نسبت به کلیت
وجود آنان. برای نمونه؛ من این عقیده شما را نمیپسندم به جای آنکه بگوییم
همه عقاید شما غیرقابل پذیرش است.
اگر نکتهای مورد پذیرش ما قرار گرفت آن را در کلام نیز تصدیق کنیم و به این ترتیب ارتباط را مثبتتر کنیم.
در
زندگی خانوادگی، در مدرسه، در محل کار و در جامعه بزرگ هرچه ارتباطهای
ما با دیگران مؤثرتر، صمیمانهتر و عمیقتر باشد، پیشرفت بیشتری خواهیم
داشت.
از معیارهای سلامت روان داشتن روابط خوب با دیگر اعضای جامعه است. انزوا و
گوشهگیری با بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی ملازمه دارد.
میزان افسردگی به نحوی چشمگیر در افرادی که تنها زندگی میکنند نسبت به افرادی که با خانواده به سر میبرند بیشتر است.
افرادی با مهارتهای ارتباطی ضعیف، مورد پذیرش دیگران قرار نمیگیرند و در نتیجه با وجود تواناییهای علمی از دیگران عقب میافتند.
افراد با روابط بین فردی خوب، جایگاه مناسبی بین دیگران دارند، در برابر
حوادث زندگی میتوانند از یاری دیگران استفاده کنند، احساس امنیت روانی در
آنان بیشتر است، میتوانند از دیگران بیاموزند و جهان و خود را از دریچه
چشمان دیگران نیز ببینند و به عبارت دیگر: دیدهای وام کنم از تو و در خود
نگرم.
اما آن چیزهایی که باعث بهبود ارتباط بین فردی میشود عبارتند از:
اهمیت دادن به دیگران، یعنی بدانیم دیگران نیز چون ما ارزش و اعتبار دارند
و دیدگاهها و خواستههایی ویژه خود دارند و مایلند ما به این ویژگیها
توجه نشان دهیم.
بیاموزیم که به گفته دیگران به صورت فعال گوش بسپاریم، نه تنها پیامهای
کلامی بلکه ارتباط غیرکلامی دیگران از طریق حالت چهره و بدن نیز بسیار نکات
را درباره دیگران به ما میآموزد. اگر نکتهای مبهم در رابطه با دیگری
داشته باشیم، میتوانیم با ادب و با صداقت و صراحت بپرسیم، این کار سبب
نزدیک شدن افراد به یکدیگر میشود.
احترام گذاشتن به دیگران و در عین حال بیان افکار و عقاید و عواطف خود و
دفاع از حقوق خویش نیز رابطه بین فردی شفافتر و کارآمدتری را پایه
میریزد.
بدانیم که کارهای بزرگ همه به مدد همکاری انسانها انجام شده است و از این رو ارتباط بین فردی موفق به معنی پیشرفت جامعه نیز هست.
دکتر فربد فدایی، روانپزشک، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی