شفا آنلاين-طبق آمارهـــــــای منتشرشده 30 تا 40 درصد زوجها اختلالات جنسی را در زندگی خود تجربه میکنند و در بسیاری از موارد متأسفانه زنان و مردان همدیگر را با معیارهای خودشان میســــنجند و شناخت درستی از نیازهای هم ندارند و تکالیفشان را در مقابل یکدیگر نمیدانند.
مرد سعی میکند زن خود را در رفتار و نیاز مانند یک مرد تصور کند یا مورد قضاوت قرار دهد و زن نیز سعی دارد شوهرش را براساس معیارهای زنانه مورد توجه یا ارزیابی قرار دهد. شاید بتوان گفت یکی از علل مهم اختلافات زناشویی و سردیها و بیمیلیهای جنسی در زندگی زوجین و حتی خیانتها نسبت به همسر از همین موضوع نشئت میگیرد.
به گزارش شفا آنلاين،متخصص اورولوژی است و مدتهاست که در کلینیک سلامت خانواده به درمان مشکلات جنسی مراجعان می پردازد و در دانشگاه شاهد نیز به عنوان عضو هیئت علمی به تدریس مشغول است. دکترسیدکاظم فروتن که دعوتم را برای مصاحبه با روی باز میپذیرد، زوایای جدیدی از مشکلات جنسی را بازگو میکند. آیا اختلالات جنسی میتواند در زندگی زناشویی سردی ایجاد کند؟
برای پاسخ به این سؤال باید توجه کنیم بهطور کلی سه هدف اساسی در ازدواج وجود دارد: 1. به دنبال همسری هستیم که در کنار او به آرامش برسیم. 2. غرایز جنسیمان ارضا شود. 3. فرزند داشته باشیم. حال باید ببینیم کسانی که برای تداوم زندگیشان نگرانیم یا در شرف طلاق هستند، در تحقق کدام هدف مشکل دارند؟ اگر هدف اول محقق نشود، حتی اگر غرایز جنسی ارضا شود و زن و شوهر دارای فرزند هم باشند، باز هم آن زندگی چشمانداز روشنی نخواهد داشت. در حالیکه اگر انسان آرامش داشته باشد برای تأمین غرایز عاطفی خود تلاش خواهد کرد و درصورت وجود اختلال در ارضای غرائز خود در پی درمان میرود و حتی ممکن است اگر دارای فرزند نشوند کودکی را به فرزندی قبول کنند. بنابراین مهمترین نگرانیها در مورد زندگیهایی است که زن و شوهر در کنار یکدیگر آرامش ندارند و حتی در بهترین شرایط اقتصادی و رفاهی هیچ محبت و صمیمت و همدلی بین آنها دیده نمیشود.
یعنی تأمین آرامش مهمتر از ارضای غرایز جنسی است؟
بله. آیا زن و شوهر پس از ازدواج هر روز در پی ارضای نیازهای جنسی خود هستند؟ قطعاً چنین نیست. باید ارضای نیاز به همسر را از نیاز به رابطهی جنسی تفکیک کنیم. ارضای غرایز جنسی، برخلاف آنچه تصور میشود، فقط در سالم بودن اعضای جنسی بدن فرد و رابطهی جنسی بدنی خلاصه نمیشود. زنی که مورد توجه و محبت شوهرش قرار گیرد از نظر جنسی ارضا میشود، حتی بدون اینکه هیچ تماس بدنی صورت گرفته باشد. ما نمیتوانیم درک متقابل زن و شوهر از یکدیگر را که سبب آرامش آنها میشود، از غرایز جنسی تفکیک کنیم. اینها مثل کلاف درهم تنیده هستند و روی هم اثر دارند. درک جنسی و عاطفی همسر، انسان را به آرامش میرساند و اگر در ارضای غرایز جنسی هر یک مشکلی وجود داشته باشد روی روابط زناشویی آنان تأثیر فراوانی میگذارد. باید توجه کرد اگر ارضای غرایز جنسی در زندگی زناشویی اصل زندگی نباشد، حداقل چسب زندگی است و باعث میشود زن و شوهر بیشتر در کنار هم احساس صمیمیت و آرامش کنند و از یکدیگر لذت ببرند. اگر در ارضای غریزهی جنسی هماهنگی بین همسران نباشد و نیازهای یکی از آنها تأمین شود و نیازهای دیگری نشود، این زندگی قطعاً دچار مشکل خواهد شد. در تأمین غرایز جنسی همسران همیشه دو حالت وجود دارد یا برد- برد است یا باخت- باخت. یعنی حتی اگر نیازهای یکی از طرفین تأمین نشود، هر دو طرف میبازند. اگر مردی در تأمین نیاز جنسی خود موفق باشد اما همسرش به ارضای جنسی نرسد، شاید در کوتاهمدت زندگی آنها خوب باشد، در بلندمدت هر دو دچار مشکل میشوند. نکتهی بسیار مهمی که زن و شوهر باید به آن توجه داشته باشند این است که نحوهی ارضای غرایز جنسی در زن و مرد کاملاً با هم متفاوت است.
این تفاوتها چیست؟
مردها از نظر جنسی سریع تحریک میشوند و زود هم تحریک جنسی آنها فروکش میکند. زنان دیر تحریک میشوند و دیر هم فروکش میکند. اما وقتی زنی از نظر جنسی تحریک شد، شدت تحریک جنسیاش بسیار بیشتر از مرد است. نکتهی بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه شود این است که فرایند یک ارضای جنسی و عاطفی، برای زن از بیرون اتاق خواب و حتی از روز قبل شروع میشود. در حالی که معمولاً ارضای جنسی مرد از داخل اتاق خواب و از روی تخت خواب شروع میشود. این نکتهای است که معمولاً مردها نمیدانند و چنین چیزی را نمیتوانند تصور کنند.
طبق آمارهـــــــای منتشرشده 30 تا 40 درصد زوجها اختلالات جنسی را در زندگی خود تجربه میکنند و در بسیاری از موارد متأسفانه زنان و مردان همدیگر را با معیارهای خودشان میســــنجند و شناخت درستی از نیازهای هم ندارند و تکالیفشان را در مقابل یکدیگر نمیدانند. مرد سعی میکند زن خود را در رفتار و نیاز مانند یک مرد تصور کند یا مورد قضاوت قرار دهد و زن نیز سعی دارد شوهرش را براساس معیارهای زنانه مورد توجه یا ارزیابی قرار دهد. شاید بتوان گفت یکی از علل مهم اختلافات زناشویی و سردیها و بیمیلیهای جنسی در زندگی زوجین و حتی خیانتها نسبت به همسر از همین موضوع نشئت میگیرد. وقتی به احادیث صدر اسلام نگاه میکنیم، میبینیم این مسائل به زیبایی و با جزئیات توسط ائمهی معصومین(ع) مطرح شده است و اگر ما به آنها توجه کنیم خیلی از مشکلات و آسیبهای اجتماعی که در جامعه شاهد آن هستیم کاهش مییابد یا از بین میرود.
وقتی در روابط زناشویی و ارضای نیازهای جنسی همسران اختلالی به وجود آمد، برای حل آن چه راهکاری وجود دارد و درمانگرها به چه نکاتی باید توجه کنند؟
اگر اختلالی ایجاد شد، باید با بررسی عمیق و شرح حال کاملی از زوجین ریشههای آن را پیدا کنیم. متأسفانه بسیاری از همکاران ما در گروههای پزشکی سعی میکنند در رفع ظاهر اختلال پیشآمده قدم بردارند. مثلاً مردی را که با شکایت ناتوانی جنسی مراجعه میکند، بدون بررسی عوامل مداخلهگر در ایجاد آن بهخصوص عوامل روانشناختی و رفتاری، فقط با تجویز دارو،توانمندی جنسی را به او بازمیگردانند یا اگر زود انزالی دارد آن را با دارو درمان میکنند. در حالیکه نگاه یکبعدی به اختلالات جنسی در زندگی زناشویی کاملاً اشتباه است. اختلال جنسی مثل دیگر بیماریهای پزشکی نیست که وقتی فرد امروز مبتلا شود بلافاصله به پزشک مراجعه کند، درواقع زن و مرد بعد از ماهها یا سالها از بروز بیماری خود به فکر درمان میافتند. پزشکی در درمان موفق است که دید روانشناسانه داشته باشد. همینطور روانشناسی میتواند در درمان اختلالات جنسی بیماران خود موفق باشد که نگرش پزشکی نیز داشته باشد. در درمان این نوع اختلالات، لازم است تیمی متشکل از ماما یا متخصص زنان، روانشناس، روانپزشک و اورولوژیست مشارکت داشته باشند. به این طریق نیمهی پنهان و زوایای ناشناختهی اختلال جنسی خودش را بهتر نشان میدهد. اختلالات جنسی معمولاً پیامدهای آرام و بیسروصدایی نیز دارند که بهتدریج در روابط زناشویی سردی و تنش ایجاد میکند. درمانگران باید بدانند در بسیاری مواقع تا سردیها، بیحرمتیها، تنفرها و... حل نشوند، در درمان اختلال جنسی موفق نمیشویم. درمانگر باید توجه داشته باشد عدم تجربهی کافی در درمان اختلالات جنسی ممکن است اختلافات ایجادشده در زندگی زوجین را شدت بخشد. حتی برخلاف اغلب بیماریها که وقتی فرد احساس کند درمان نمیشود درمانگر خود را تغییر میدهد در مورد اختلالات جنسی ممکن است مکان مراجعهی بعدی او دادگاههای خانواده باشد. درواقع یک روی سکه آن چیزی است که دیده میشود و گزارش میشود و زن یا مرد به آن علت به درمانگر مراجعه میکنند و روی دیگر سکه در مشاورهها با سؤالات و بررسیهایی که انجام میشود، کشف خواهد شد.
یعنی در درمان اختلال به مسائل روانشناختی باید توجه شود؟
به عنوان ارولوژیستی با تجربهی بیش از دوازده سال درمان اختلالات جنسی همسران، معتقدم اختلال جنسی یا صد در صد ریشهی روانشناختی دارد یا منشا ارگانیک و عضوی با درصدی از ریشههای روانشناختی. باید به اختلال بهطور جامع نگاه کنیم و آیندهی زندگی زوجین را با دیدگاههای تکبعدی و تکتخصصی خود به مخاطره نیندازیم. اختلال پزشکی صرف نداریم. بهرغم اینکه ممکن است شروع اختلالات جنسی با بیماریهای پزشکی باشد، بهتدریج استرسها و عوامل رفتاری به آن اضافه میشود، گاهی این عوامل بهعنوان علت اصلی تظاهر میکنند. زن و مردی که ازدواج میکنند حتماً علاقه و تمایلی بههم داشتهاند، بنابراین معمولاً انتظار داریم در افراد جوان و کمتر از 45ســال، آنهــا از نظــر هورمونهای جنسی در حد قابل قبولی باشند و بیماریهای پزشکی که در این سنین هورمونهای جنسی را تحتتأثیر قرار میدهد شیوع بسیار کمی دارد. بیمیلی جنسی یا سردیها در زندگی بهتدریج شکل میگیرند. بهخصوص در زنان به جرئت میتوان گفت سردیهای جنسی نزدیک به صددرصد منشأ روانشناختی دارد. البته بهعنوان پزشک موظف هستیم به جنبههای پزشکی یک اختلال جنسی نیز توجه داشته باشیم.
به نظر شما علت این سردمزاجیها و بیمیلیهـــــا در چیست؟
بیمیلی جنســی و سردمزاجی در زنان بسیار بیشتر از مردان است. البته اگر مردان مرا به طرفداری از زنان متهم نکنند معتقدم علت همهی سردمزاجیهای خانمها، همسرانشــــان هستند تا خلاف آن ثابت شود. چون زنان پیچیدگی بیشتری از مردان دارند، شناخت آنها سختتر است، و انتظار دارند شوهرانشان بتوانند آنها را بخوانند و این موضوعی است که مردها کمتر حاضر به قبول آن هستند، یا میدانند برای آن باید مهارتهای لازم را کسب کنند. مردان و زنان هنگام ازدواج کمتر از خود علاقه نشان میدهند مشخصات فردی را که میخواهند با او زیر یک سقف بروند با دقت مورد مطالعه قرار دهند و بدانند با چه کسی به لحاظ خصوصیات روانشناختی و جنسیتی ازدواج خواهند کرد تا از آسیب هر کدام از دو طرف جلوگیری کنند. مشکل اساسی ما برای ازدواج این است که فقط میخواهیم به دنبال همسری مناسب باشیم. این موضوع هر چند مهم است مهمتر از آن این است که ابتدا باید خود را مناسب همسری کنیم و بعد به دنبال همسری مناسب بگردیم. زنان و مردان ما باید پس از ازدواج عینک مجردی خود را کنار بگذارند و با عینک متأهلی به همسر خود نگاه کنند. یعنی زن عینک مردانه بر چشمان خود بزند و شوهرش را بهعنوان یک مرد ببیند و به نیازهای او توجه کند. مرد هم باید عینک زنانه به چشمان خود بزند و به همسرش بهعنوان یک زن توجه و او را درک کند. تا زمانی که مردان و زنان روشهای خود را در زندگیها تغییر ندهند و آموزشهای لازم را نبینند نخواهند توانست مشکلات زناشویی خود و حتی بسیاری از بهانهگیریها و افسردگیها و خشونتهای زندگیشان را برطرف کنند.
باید یاد بگیریم خود را در برابر همسر تغییر دهیم نه اینکه فقط انتظار داشته باشیم او خود را تغییر دهد و مانند ما بیندیشد و عمل کند. بهطور مثال زنی میخواهد یک ربع با همسرش صحبت کند و بداند در این پانزده دقیقه شوهرش سر تا پا گوش است و در حال تماشای تلویزیون یا روزنامه خواندن به حرفهای او گوش نمیدهد، شوهرش در این حالت حرفهایش را تجزیه تحلیل نمیکند، اشتباهاتش را تذکر نمیدهد، او را راهنمایی نمیکند یا نمیخواهد از حرفهای او نتیجهگیری کند و اضافه بر آن او را به ادامهی صحبت نیز تشویق میکند. در این حالت نوعی معاشقه برای زن شکل میگیرد. اما مردها این نوع از معاشقه را نمیشناسند و همین عدم آگاهی میتواند سبب سردی زندگی شود. وقتی زن سرد شد، رابطهها و از جمله روابط جنسی کمرنگ میشود و اختلالات جنسی با منشأ روانی خودش را نشان میدهد و زمانی میرسد که زن و شوهر ظاهراً روی یک تخت هستند یا کنار هم میخوابند و جسمشان کنار هم است، اما دلهایشان هزاران کیلومتر از هم فاصله دارد. روابط عاشقانهی دوران اول ازدواج دیگر در آنها دیده نمیشود و پرخاشگری، خشونت، تنفر، افسردگی و... کمکم به سردیها و اختلالات جنسی دامن میزند. البته خود اختلال جنسی هم میتواند باعث سردی شود. وقتی مردی زودانزالی دارد و به فکر درمان خود نباشد، همسرش ارضا نمیشود و کمکم از او فاصله میگیرد. عدم ارضای زن در روابط جنسی زناشویی فاجعهای برای تداوم زندگی خواهد بود و مردها حتماً باید آموزشهای مناسب را ببینند و مهارتهای لازم را در این زمینه کسب کنند. بهطور مشخص درارضای غرایز جنسی زوجین، تا زن ارضا نشده است مرد نباید به ارضای کامل برسد. اگر مردی زودتر از همسر خود ارضا میشود، حتماً باید برای رفع مشکل اقدام کند. هر چه زودتر چنین مشکلی درمان شود، به نفع زندگی هر دو آنها خواهد بود و پیامدهای ناشی از آن کمتر ظهور پیدا میکند.
زن و مردی که ازدواج میکنند، چه مسائلی را باید بدانند تا از بروز اختلال در رابطهشان پیشگیری شود؟
مهمترین موضوع شناخت زن و مرد از همدیگر است. بهعنوان مثال در بحث ارضای غرایز جنسی، مردها باید بدانند در یک معاشقه زن مثل هواپیماست. یک هواپیما برای یک مأموریت ابتدا در فرودگاه موتورش روشن و گرم میشود، در باند حرکت میکند، سرعتش افزایش مییابد، بلند میشود، اوج میگیرد، مدتی در ارتفاع ثابت به جلو میرود و بعد کم کم شروع به کم کردن ارتفاع میکند، در مقصد فرود میآید، روی باند حرکت میکند، میایستد و موتورش خاموش میشود. حال اگر زنی در یک معاشقهی جنسی با همسرش حرکتش آغاز شد، باید مسیر فوق را بهطور کامل طی کند و به انتهای معاشقه برسد. اگر زن از بدو گرم شدن در هر نقطهای از مسیر معاشقه و ارضای جنسی، متوقف شود، در بدترین شرایط پرواز این توقف اتفاق افتاده است؛ یعنی زن در در اوج پرواز سقوط میکند. در چنین حالتی همانطور که یک هواپیما متلاشی میشود زن هم بهشدت آسیب میبیند. دچار خستگی جنسی میشود. سعی میکند به ظاهر وانمود کند از رابطه راضی است اما ترجیح میدهد هر چه زودتر معاشقه خاتمه یابد یا به بهانههای مختلف از معاشقه گریزان میشود و این وضعیتی است که کمکم احساس تنفر در زن ایجاد میکند. نکتهی دیگری که لازم است اشاره شود این است که زن هیچگاه نباید عشق و شروع رابطهی جنسی را از شوهرش گدایی کند، و در صورت بروز چنین اتفاقی، گرمیهای زندگی زناشویی بهسرعت جای خود را به سردی در روابط خواهد داد. مرد باید بداند زن هیچوقت نباید نیازهای جنسی خود را مستقیم بیان کند. مردها هیچوقت نباید نیاز جنسی همسرشان را با سؤال از او بپرسند. زنی که عشق و رابطهی جنسی را گدایی کند معمولاً در یک معاشقه به اوج لذت جنسی و ارضای کامل نخواهد رسید.از طرف دیگر زن نیز باید نیازهای شوهرش را بهخصوص نیازهای جنسی او را بشناسد و درک کند. شاید اگر بخواهیم ریشهی تمایل به چند همسری را در مردان جستوجو کنیم، معمولاً آن را در همسر اول خواهیم یافت. زن اگر شوهرش را از تشنگیهای جنسی با رفتار و بیان شیرین و با عرضهی مرتب خود به او سیراب کند و غیرت مردانگی او را زیر سؤال نبرد و تحقیر نکند و بداند چگونه از یک مرد به ظاهر خشن و بیمنطق شوهری رویایی بسازد قطعاً بهسرعت نتیجهی تغییر برخوردهای اشتباه قبلی خود را خواهد دید.
وقتی زوجــی برای درمان مراجعه میکنند، چه پروسهای طی میشود؟
روند درمان در هر زوجی بنا به شرایط آنها تعریف میشود. در نوعی از اختلال رابطهی جنسی که بهعنوان ازدواج به وصال نرسیده شناخته میشود، زن و شوهر هنوز نتوانستهاند پس از گذشت چند ماه یا چند سال رابطهی کامل جنسی داشته باشند. حتی مواردی داشتهایم که مدت پانزده سال از شروع زندگی زناشویی آنها گذشته و خانم هنوز باکره بوده است. یکی از درمانهای ما که نتایج قطعی داشته در مورد چنین زوجهایی است. وقتی زوجی برای درمان به دلایل حجبوحیای ساختگی و حتی خلاف آموزههای دینی ما برای درمان مراجعه نمیکنند یا نزد درمانگر عالم و امین نمیروند، مشکلات کماکان باقی میمانند. اگر مردی که بعد از بلوغ احساس کند در روند بلوغ مشکلی از نظر جنسی نداشته است و با گذشت چند سالی از ازدواج خود احساس ناتوانی جنسی در او شکل گرفته باشد به جرئت میتوان گفت به احتمال قریب به یقین ناتوانی جنسی او منشأ روانشناختی دارد تا پزشکی. این موضوعی است که باید مورد توجه متخصصان نیز قرار گیرد. در رفع مشکلات جنسی در اغلب موارد، بهدلیل حاشیهدار شدن اختلال، لازم است همزمان با درمان اختلالات جنسی، برای رفع اختلافات رفتاری زن و شوهر نیز برنامهریزی انجام گیردو نباید هر کدام را جداگانه و بدون توجه به ارتباط آنها در منزل مورد درمان قرار داد. البته در افراد بالای پنجاه سال جنبههای پزشکی سهم بیشتری در اختلالات جنسی به خود اختصاص میدهند. چون در این زمان، مصرف داروها، مشکلات قلبی و عروقی، فشار خون، دیابت، سکتههای قلبی و مغزی، اعمال جراحی به دلیل سرطانها و... شروع میشود و روی شرایط جسمی مرد یا زن اثر میگذارد. بهطور کلی میتوان گفت نحوهی درمان بسته به سن مراجعهکننده، مدت زمان ازدواج آنها، عوامل ایجادکنندهی اختلال، و آخرین وضعیت رفتاری زندگی زناشویی متفاوت است. بهطور قطع میتوان گفت اختلال جنسی تثبیتشدهی غیرقابل درمان نداریم و فقط روشهای درمانی در افراد گوناگون متفاوت است.
آیا آماری از انواع اختلالاتی که در زندگی زناشویی بروز میکند، وجود دارد؟
در ایران به علت وضعیت خاص ازدواج و بحث ارزشهای اسلامی و پذیرفته شدن فداکاری زن و مرد در زندگی بهعنوان یک اصل دینی و حجبوحیا آمار واقعی و جامعی از اختلالات جنسی در کشور وجود ندارد. با توجه به آمارهایی که تاکنون توسط پژوهشگران ایرانی در پنج کنگرهی کشوری خانواده و سلامت جنسی مطرح شده است تفاوت فاحشی با آمارهای خارجی مشاهده نشده است. بهطور کلی 30 درصد مردان دچار سرعت انزال هستند و 30 درصد زنان نیز از کاهش میل جنسی رنج میبرند. میزان ناتوانی جنسی در مردان حدود 9 درصد است که با ورود به دوران سالمندی این میزان افزایش مییابد. مطالعهای که درمورد همسرانی که برای درخواست طلاق به علل مختلف به جز مشکلات جنسی به دادگاه خانوادهی شهر تهران مراجعه کرده بودند، نشان دادکه 62 درصد آنها از مشکلات جنسی رنج میبردند.
آیا در طول سالهایی که شما در درمان اختلالات جنسی فعالیت داشتید، متوجه تغییری در روند اختلالات شدهاید؟
بله. بحثی بهنام تصویر ذهنی مناسب از اعضای جنسی وجود دارد که بهخصوص در ده سال گذشته در آقایان خودش را بهطور جدی نشان داده است. جوانهای مجرد زیادی به ما مراجعه میکنند که از اندازه دستگاه تناسلی خود نگران هستند و عمدهی آنها تحت تأثیر تبلیغات وسوسهانگیز و دروغین ماهواره و فیلمهای مبتذل یا سایتهای اینترنتی قرار گرفتهاند. برخی از جوانها نیز به دلیل رفتارهای جنسی ناسالم ذهنیت غلطی را برای خود در این زمینه بهوجود آوردهاند. متأسفانه برخی افراد و شرکتهای سودجو نیز از این شرایط حداکثر استفادهی اقتصادی را برای خود داشتهاند، افرادی که با شعارهای فریبکارانه و بهظاهر زیبا و با تبلیغات رنگین برای حل مشکلات جنسی سودهای سرشاری را به جیب میزنند و هیچ دستگاهی هم در کشور بر روی کار آنان نظارت ندارد. افراد فریبخورده به جای اینکه به دنبال اصلاح جسم خود باشند میبایست ذهنشان را درمان کنند.
زوجی که برای درمان مراجعه میکنند، چه مواردی را باید مدنظر قرار دهند؟
زن و مرد دارای اختلال در ارضای نیازهای جنسی یا درک متقابل از یکدیگر، لازم است بدانند شادابی همسرشان در شادابی ایشان اثر مستقیم دارد و افسردگی و ناراحتی همسر نیز میتواند نشاط را از آنان بگیرد. دقیقاً مثل دو گل که طراوتشان روی هم اثر مثبت دارد و پژمردگی و آفتزدگی یک گل نیز سبب خشک شدن تدریجی گل دیگر میشود. زن و شوهر باید به هم برای رفع مشکل کمک کنند تا از زندگی خود لذت ببرند.
نکتهی مهم در درمان این است که نه زن و نه مرد هیچکدام نباید خود را در مسند قضاوت قرار دهند و دیگری را در ایجاد مشکل متهم کنند، بلکه هر دو طرف باید برای حل مشکل تلاش کنند. مثلاً اگر زنی سردمزاج است، شوهرش نباید بگوید «من که مشکل ندارم چرا برای درمان تلاش کنم و خودت به مشاور و پزشک مراجعه کن.» مرد باید بداند اگر بیتوجهی را ادامه دهد قطعاً او هم مشکل پیدا خواهد کرد. بنابراین وقتی زن و شوهر بههم توجه و برای حل مشکل همدیگر را تشویق و همراهی کنند و تا زمان حصول نتیجه دست از تلاش برندارند دنیای آنها پر از طراوت و نشاط و محبت میشود و به زندگی آرامبخشی که خداوند وعدهاش را به آنها داده است دست خواهند یافت.
سپیده دانایی