این روزها بازار خانه تکانی گرم است و همه به نوعی مشغول تمیز کردن و به عبارتی خانه تکانی هستند. در این فرصت چه خوب است که این وقت هایمان را تنها صرف خانه تکانی خانه های گلی و آجری نکنیم و کمی هم به فکر خانه تکانی دل هایمان باشیم.
یکی از رسم هایی که نزدیک عید مرسوم است نظافت و پاکیزگی است به گونه ای
که نزدیک سال جدید و نوروز، همه در پی خانه تکانی می شوند.همه سنسورهای
تمیزی و نظافتشان فعّال و فعّال تر می شود که هرچه کثیفی و آلودگی هست را
از خانه های گلی و آجری و سنگی خود از بین ببرند.خانه ها را رنگ می کنند،
در و پنجره و ... را می شویند که سال نو را با آلودگی و کثیفی آغاز نکنند.
در بحث نظافت یک سری کارهای روزانه است مثل شستن ظرف ها و گردگیری، یک سری
کارهای هفتگی مثل آب دادن به درخت و یک سری هم نظافت های سالانه است مثل
شستن قالی و دیوار و پنجره. نکته این جا است که چه خوب است همین طور که به
نظافت مادی روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه توجه می شود، به نظافت معنوی و
خانه تکانی دل هم توجه کنیم. یك عبادت روزانه داریم، رابطه با خدا. یك
عبادت هفتگی داریم، نماز جمعه. یك عبادت سالانه داریم شب قدر.در نظافت هم
میشوییم و هم میچینیم. اول فرش و پتو و هرچه آلوده هست را میشوییم و بعد
از شستن چیدن است.در امور معنوی هم علمای اخلاق گفته اند اول تخلیه یعنی
عیبهایت را خالی كن. خودت را از عیب خالی كن. یعنی هم باید عیب را برطرف
كرد و هم باید صفات انسانی را در خود زینت داد. كسی خانهاش را میشوید كه
میفهمد خانهاش كثیف است، احساس میكند این فرش آلوده است، میشوید. كسی
هم به فكر خودسازی میافتد كه احساس كند عیب دارد.بعضی ها به راحتی دروغ می
گویند، غیبت می کنند، نیش می زنند و در آخر هم می گویند من که عیبی ندارم!
كسانی به فكر تقوا و تعلیم و تربیت و خودسازی خودشان هستند كه عیب هایشان
را بفهمند.
توجه به عیبهای خود
روایت داریم هرکه را خدا دوستش بدارد، به او می فهماند که چه عیب هایی
دارد تا در رفع آنها تلاش کند. علامت اینكه خدا یك نفر را دوست دارد، این
است كه به او میگوید: تو این عیبها را داری، سعی كن عیبهایت برطرف
شود.و این جا است که متوجه می شویم خانه تکانی دل چقدر مهم است و اهمیت
دارد؛ متأسفانه عیب و کثیفی های فرش و پنجره و مبل و دیوار و لباس را
متوجه می شویم اما به عیب های درونی خودمان، دروغ و تهمت و غیبت و حسادت و
تکبر و... توجه نمی کنیم و خودمان را بی عیب عالم می دانیم.
مایه آرامش خود و دیگران
از نظافت خانه، هم خودمان لذت می بریم هم دیگران. خانه تكانی كه شد،
وقتی خستگی برطرف میشود، آدم هم خودش لذت می برد و هم هرکسی که وارد خانه
می شود لذت می برد. اگر عیب های خود را پاک کنیم و خود را تطهیر کرده و
وجودمان را به زیبایی ها تزیین کنیم هم خودمان خوشحال می شویم و سود می
بریم و هم هر کسی با ما برخورد می کند می گوید: چه آدم پاكی، چه آدم صافی.
پنجره دل ما هم گوش است.مراقب باشیم هر حرفی را نشنویم که غیبت و تهمت
نشود. دروازه اتاق در و پنجره های آن است، میبندیم خاك نیاید. دروازه دل
هم چشم و گوش انسان است، باید توجه کنیم که هرچیزی را نبینیم و نشنویم تا
از آلودگیها به دور بوده و مصون بمانیم.
ابزار لازم برای خانه تکانی
خانه تكانی ربطی به مساحت خانه ندارد. چه خانه كوچك، چه خانه بزرگ، خانه
تكانی میخواهد، خودسازی هم كاری ندارد كه بچه یا بزرگ، پدربزرگ یا مادر
بزرگ باشی.هر چیزی با یک ابزار خاصی پاک می شود، هر عیبی هم دوایی دارد اما
یک دوایی است که می تواند دوای خیلی از بیماری ها باشد و آن ترک معاشرت با
دوست بد است.تلویزیون را یك طور باید پاك كرد. قالی را طور دیگری. كسی
بخل دارد. دوایش خمس و زكات و انفاق است.كسی که غافل است، دوایش تذکر
است.در حدیث داریم: «ظُهُورَكُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُم» (وسایل
الشیعه/ج10/ص313) كمرهای شما از گناه پر شده است. خوب چطور بار گناه را
برداریم؟ می گوید: «فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُم» كسی كه
گناهكار است، دوای گناهكار این است كه سجدههایش را طول بدهد.
کینه ها را پاک کنیم
همین طور که خانه های گلی را خانه تکانی می کنیم، دستمالی بر داریم و کینه
دیگران را از دل پاک کنیم، كینه كسی در دل ما نباشد.در قرآن سه تا قلب
داریم: یك قلب سلیم «إِلَّا مَنْ أَتىَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»
(شعرا/89) قلب سالم یعنی قلب پاك، نه كینه دارند. نه عقده دارند. نه تكبر
دارد. نه حسود است. نه بخیل است.
یك قلب را میگوید منیب: «وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنیبٍ» (ق/33)و یک قلب هم قلب
مریض است:فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ
عَذَابٌ أَلِیمٌ به ما کَانُوا یَکْذِبُون َدر دلِ آنان بیماریِ [سختی از
نفاق] است، پس خدا به کیفرِ نفاقشان بر بیماریشان افزود، و آنان را به خاطر
آنکه همواره دروغ می گفتند، عذابی دردناک است. (بقره/10)خداوند به صراحت
در این آیه می فرماید که قلب غیر مومن مریض می باشد. برای هر مریضی درمان
و شفایی است و برای قلب مریض درمانی جز قرآن وجود ندارد.خواندن قرآن و عمل
و تدبر به آیات آن ذره ذره نور و سلامتی را به قلب باز می گرداند و
بیماری دل را برطرف می کند.
بعضی انسان ها بسیار مهربانند و زود بدی ها را فراموش می کنند و هیچ
گاه به دنبال انتقام نمی روند و به همه و با همه مهربان و رئوفند.به پدر و
مادرشان محبت می کنند، به اطرافیان و همسر و فرزندانشان نیکی میکنند،
ذره ای گرد کینه و بدی و نفرت در آنان نیست و ایمان در خانه دلشان میهمان
شده و اکنون دیگر صاحب خانه است و این صاحب خانه اکنون فرمان می
دهد.وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً .
و در قلب کسانی که از او پیروی می کردند رأفت و رحمت
نهادیم.(حدید/27)خداوند هم به خاطر ایمانشان رأفت و مهربانی را هدیه و
پاداششان قرار داده.اما عده ای قلبهای سختی دارند اینان به واسطه گناهان و
عدم ایمان قلبی به خدا قلبشان چون سنگ سخت است و مهربان نیستند.در حق
بندگان خدا خوبی نمی کنند دائماً به دنبال انتقام و خشونت هستند، آجر
روحشان با سنگدلی و کینه ساخته شده است.در حق همه ستم می کنند و حق همسر و
فرزند و پدر و مادر را ادا نمی کنند و روحشان مانند سنگ سخت است .هر چند که
بعضی سنگ ها از ترس خداوند فرو می ریزند و می شکنند و از دلشان آب و
چشمه جاری می شود اینان از سنگ سخت ترند.
آرمان