کد خبر: ۴۹۳۵۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۰ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ - 2015January 27
شفاآنلاین- رسیدن به مقام نیكوكاران واقعى، شرایط زیادى دارد كه یكى از آنها انفاق كردن از اموالى است كه مورد علاقه انسان است،

به گزارش شفا آنلاین،زیرا عشق و علاقه واقعى به خدا و احترام به اصول انسانیت و اخلاق، آن گاه روشن مى‌‏شود كه انسان بر سر دو راهى قرار گیرد، در یك طرف مال و ثروت یا مقام و منصبى قرار داشته باشد كه مورد علاقه شدید اوست، و در طرف مقابل خدا و حقیقت و عواطف انسانیت و نیكو كارى، اگر از اولى بخاطر دومى صرف نظر كرد معلوم مى ‏شود كه در عشق و علاقه خود صادق است، و اگر تنها در این راه از موضوعات جزئى حاضر بود صرف نظر كند، معلوم مى ‏شود عشق و علاقه معنوى او نیز به همان پایه است و این مقیاسى است براى سنجش ایمان و شخصیت.لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ (آل عمران ـ 92)هرگز به نیكوكارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق كنید و از هر چه انفاق كنید قطعاً خدا بدان داناست.
  نمونه‏ هایى از انفاق مومنان‏
1ـ ابو طلحه انصارى، بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت و باغ او محبوب ‏ترین اموالش بود. این باغ كه روبه‌روى مسجد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله واقع شده بود، آب زلالى داشت. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله گاه و بى‏گاه وارد آن باغ مى ‏شد و از چشمه‏ آن مى ‏نوشید.
این باغِ زیبا و عالى، درآمد كلانى داشت كه مردم از آن سخن مى ‏گفتند. وقتى آیه نازل شد كه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى‌...» او خدمت پیامبر رسید و عرض كرد: محبوب‏ ترین چیزها نزد من این باغ است، مى‏ خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم.پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: تجارت خوبى است، آفرین بر تو، ولى پیشنهاد من آن است كه این باغ را به فقراى فامیل و بستگان خویش دهى. او قبول كرد و باغ را بین آنان تقسیم نمود. (تفسیر كبیر، ج 2، ص 81)
2ـ مهمانى بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتارى دارم، شما خودتان یكى از شتران مرا نحر و غذا تهیه كنید. آنها شتر لاغرى را انتخاب كردند. ابوذر ناراحت شد و پرسید: چرا شتر فربه و چاق را نیاوردید؟ گفتند: آن را براى نیاز آینده تو گذاشتیم. ابوذر فرمود: روز نیاز من، روز قبر من است. (مجمع البیان، ج 2، ص 474)
3ـ وقتى فاطمه زهرا علیها السلام را در شب عروسى به خانه شوهر مى ‏بردند، فقیرى از حضرت پیراهن كهنه‏اى خواست. فاطمه زهرا علیها السلام به یاد این آیه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» همان پیراهن نوى عروسیش را انفاق كرد.
4ـ عبد‌ا... بن جعفر، غلام سیاهى را دید كه در باغى كارگرى مى ‏كند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمه‏اى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا كرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسید: خودت چه مى ‏خورى؟ گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسید: چرا این كار را كردى؟ گفت: این سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبد‌ا... از فتوّت این غلام تعجّب كرد. آن باغ و غلام را خرید، غلام را آزاد كرد و باغ را به او بخشید. (تفسیر المنار، ج 3، ص 376 به نقل از احیاء العلوم)
5ـ زبیده همسر هارون الرشید قرآنى بسیار گران ‏قیمت داشت كه آن را با زر و زیور و جواهرات تزیین كرده بود و علاقه فراوانى به آن داشت، یك روز هنگامى كه از همان قرآن تلاوت مى‏كرد به آیه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ رسید، با خواندن آیه در فكر فرو رفت و با خود گفت هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق كنم، كسى را به دنبال جواهر‌فروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را فروخت و بهاى آن را در بیابان هاى حجاز براى تهیه آب مورد نیاز بادیه ‏نشینان مصرف كرد كه مى ‏گویند: امروز هم بقایاى آن چاه ها وجود دارد و به نام او نامیده مى ‏شود.
در احادیث ذیل این آیه مى‏خوانیم كه راه رسیدن به برّ، كمك به والدین است قبل از درخواست آنان، گرچه بى‏نیاز باشند. (كافى، ج 2، ص 157)
امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمود: از پدرم شنیدم كه مى ‏فرمود: كسى كه سال بر او بگذرد و از مال خود، كم یا زیاد به ما نرساند، خداوند روز قیامت به او نظر نمى‏ كند، مگر آنكه او را ببخشد. اى مفضل! این تكلیفى است كه خداوند آن را بر شیعیان لازم كرده آن‌گاه كه در كتاب خود مى‏فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پس ما برّ و تقوى و راه هدایت هستیم. (تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 182)
  بحث لغوی
كلمه‏ «الْبِرَّ» به خیر و بركت گسترده و زمینى كه براى كشت و زراعت و یا سكونت مهیّاست، گفته مى‏‌شود. همچنین به گندم كه غذاى عموم انسان‏ ها و انواع حیوانات است، «بر» گفته مى ‏شود.
با توجّه به اشتقاق لغوى «بر» كه به معناى توسعه در خیر است در قرآن، ایمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفاى به عهد، از نمونه‏هاى بِرّ معرفى شده‏اند. («لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ » بقره، 177) همگان توصیه شده‏اند كه در انجام «برّ» همدیگر را یارى كنند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» (مائده، 2) و در این آیه نیز مى ‏فرماید كه شما هرگز به این گوهر گرانبها نمى ‏رسید، مگر آنكه از آنچه دلپسند شماست و آن را دوست مى ‏دارید، انفاق كنید.
  پیام ‏های آیه
1ـ یگانه راه رسیدن به مقام نیكوكاران، انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است، نه فقط ذكر و دعا. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...»
2ـ در مكتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقر زدایى نیست، بلكه رشد انفاق كننده‏ نیز مطرح است. دل كندن از محبوب ‏هاى خیالى و شكوفا شدن روح سخاوت، از مهم‏ترین آثار انفاق براى انفاق كننده است. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ»
3ـ دلبستگى به دنیا سبب محروم شدن از رسیدن به مقام برّ است. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ»
4ـ سعادتِ فرد در سایه نگاه اجتماعى و كریمانه اوست. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا»
5ـ بهترین چیز دوست داشتنى براى انسان «جان» است. پس شهدا كه جان خود را در راه خدا مى ‏دهند، به بالاترین مقام بِرّ مى‏ رسند. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
6ـ آنچه را كه خود دوست مى‏ دارى انفاق كن، نه آنچه را كه بینوایان دوست مى‏ دارند. زیرا ممكن است فقرا به جهت شدّت فقر، به اشیاى ناچیز نیز راضى باشند. «مِمَّا تُحِبُّونَ»، نه «مما یحبون»
7ـ انسانى كه تربیت الهى یافته، اسیر مال و ثروت نیست، بلكه حاكم بر آنهاست. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
8ـ در انفاق، اصل كیفیّت است، نه كمیّت. «مِمَّا تُحِبُّونَ»
9ـ اسلام، مكتب انسان دوستى است نه مال دوستى. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
10ـ در انفاق نه افراط و نه تفریط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق كن. «مِمَّا تُحِبُّونَ»
11ـ محبّت به مال در نهاد هر انسانى هست: «مِمَّا تُحِبُّونَ» آنچه خطرناك است، شدّت محبّت است كه مانع انفاق شود. «وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ» (عادیات، 8)
12ـ مهم انفاق است حتّى اگر اندك باشد. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ» آرى یك برگ زرد روى آب، مى ‏تواند كشتى صدها مورچه شود.
13ـ حال كه خداوند انفاق ما را مى ‏بیند، چرا در كمّ و كیف آن كوتاهى كنیم؟ بیایید بهترین ‏ها را انفاق كنیم. «فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: