کد خبر: ۴۸۹۹۴
تاریخ انتشار: ۰۶:۰۰ - ۰۵ بهمن ۱۳۹۳ - 2015January 25
شفاآنلاین-همه ما خواهان داشتن ارتباط زناشویی موفقی هستیم که بتوانیم در آن احساس شادمانی و رضایت داشته باشیم اما گاه نمی‌توانیم آن را تجربه کنیم زیرا مشکلاتی سر راهمان قرار می‌گیرند که قبلا آنها را پیش‌بینی نکرده بود‌.

 چطور می‌توان رابطه را به گونه‌ای پیش برد که علاوه بر اینکه دو طرف احساس خوبی داشته باشند، رابطه نیز موفق باشد؟

  • انعطاف‌پذیر باشید

در فرایند ارتباط موثری مانند ارتباط زناشویی، اگر زن و مرد هر دو بخواهند احساس کنند برنده هستند باید کاربرد مهارت‌های موثر را هم بلد باشند؛ مثلا انعطاف‌پذیری یک اصل بسیار مهم در ارتباط است؛ یعنی اینکه آدم‌ها تلاش کنند با انعطاف لازم در تعاملات و برخوردهای خود به گونه‌ای عمل کنند که ارتباط به برنده شدن هر دو طرف منتهی شود و این اصل بسیار مهمی در روابط بین فردی است؛ چون افراد انعطاف‌پذیر می‌توانند در رابطه، به موفقیت و داشتن احساس خوب طرف مقابل هم فکر کنند. در ارتباطات زناشویی، زوجینی که از انعطاف‌پذیری بالاتری برخوردارند روابط بهتری دارند؛ برای مثال فرض کنید وقتی همسرتان برای مهمانی خانواده شما خرید کرده اما گوشزد هم می‌کند که هفته پیش که خانواده خودش مهمان‌تان بوده‌اند شما کمتر تدارک دیده بودید، عکس‌العمل شما در مقابل این حرف او چیست؟ مثلا می‌توانید بگویید: «شاید آن موقع موادغذایی کمتری داشتیم وگرنه هیچ تعمدی در کار نبوده» یا بگویید: «اصلا می‌دانستم تا خانواده من بخواهند بیایند تو می‌خواهی مقایسه کنی و...». دربرخورد دوم هیچ‌گونه نشانه‌ انعطاف‌پذیری‌اي وجود ندارد و احتمال بروز دعوا و جروبحث هم خیلی بیشتر است ولی در واکنش اول دو طرف فکر می‌کنند مشکل خاصی وجود ندارد و اگر هم هست می‌توان بعدا آن را جبران کرد.

  • خودشيفته نباشيد

مهارت همراهي، مهارتی است که با توجه به نوع تربیت، مدل گفت‌و‌گو و آموزش‌هایی که هر کس در طول زندگی خود می‌بیند، می‌تواند در طول زندگی خود با دیگران همراه باشد و طرف مقابل را درک کند و به احساسات او احترام بگذارد. افرادی که می‌توانند بایکدیگر همراه داشته باشند معمولا در تعامل و رفتار با آنها می‌توان احساس برنده- برنده داشت. اگر بتوانیم یکدیگر را درک کنیم ارتباط ما موفق خواهد بود. یکی از راه‌های درک‌کردن هم این است که ببینیم اگر به جای طرف مقابل بودیم با همان شرایط چگونه عمل می‌کردیم! و اینکه تلاش کنیم در رابطه «خود محور» نباشیم. افرادی که فقط به خواسته‌های خود توجه می‌کنند معمولا رابطه موفقی نخواهند داشت چون به این ترتیب، به دلیل ذهنیت مثبتی که از خود دارند عیب‌های خودشان را نمی‌بینند. به این افراد «خود‌شیفته» می‌گویند؛ یعنی افرادی که فقط به نفع خودشان توجه دارند و به دلیل خودمحوری نمی توانند طرف مقابل را درک کنند.

  • از منظر دیگران نگاه کنید

در رابطه، ما اصلی داریم که می‌توانیم آن را «از چشم و منظر دیگران نگریستن» بنامیم؛ یعنی خودمان را به جای طرف مقابل بگذاریم و از منظر طرف مقابل به مسئله یا مشکل نگاه کنیم. اگر ما بتوانیم این اصل را در ارتباط زناشویی به کار ببریم، حتما رابطه‌ای خواهیم داشت که هر دو سو برنده خواهند بود؛ مثلا وقتی مردی می‌بیند همسرش رفتار مناسبی با خانواده او ندارد، اگر به موضوع از دریچه چشم همسرش نگاه کند شاید متوجه شود که فقط همسرش مقصر نیست.

  • به جای جنگ و گریز، مسئله را حل کنید

مکانیسم مغز به گونه‌ای است که یک قسمت از آن به حل مسئله منتهی می‌شود. بخشی دیگر از رفتارهای ما هم به قسمت زیر قشر مغز برمی‌گردد که اینها رفتارهایی هستند که ناشی از جنگ و گریز‌ند؛ مثلا وقتی همسرتان به شما می‌گوید که چرا به خانواده خودت بیشتر از من اهمیت می‌دهی و به خانواده من توجه لازم را نداری، طرف مقابل وقتی از ناحیه زیر قشر مخ پیام دریافت کند، احتمالا با خشونت پاسخ خواهد داد که منجر به دعوا و ناراحتی دو طرف خواهد شد اما اگر رفتار خردمندانه و عاقلانه‌ای داشته باشد، علاوه بر اینکه سعی می‌کند کاری کند که طرف مقابل ناراحت نشود، از او عذرخواهی هم می‌کند.

  • اشتباهات گذشته را رج نزنید

در بسیاری از مواقع می‌بینیم که وقتی مرد خانواده سرزنشگر است و رفتارهای تحکم‌آمیز دارد، همسر او عزت نفس خود را از دست می‌دهد و گاهی هم دچار افسردگی می‌شود، ضمن اینکه در چنین محیطی اعتماد‌به‌نفس بچه‌ها کمتر می‌شود و نمی‌توانند خیلی قدرتمند عمل کنند. بنابراین یکی از مهارت‌های مهمی که می‌تواند به رابطه برد- برد منتهی شود، این است که ما از سرمشق گرفتن از مشکلات موجود در خانواده خودداری کنیم و باورهای غیرمنطقی که در طول زندگی یاد گرفته‌ایم را تغییر دهیم. گاهی هم باورهای غیرمنطقی باعث می‌شود نتوانیم به طرف مقابل خود اعتماد لازم را داشته باشیم. هنگامی هم که در یک ارتباط اعتماد از بین برود به دست آوردن دوباره آن کار آسانی نیست. بسیاری از این مشکلات به این دلیل است که گاهی ما می‌خواهیم مالک احساس طرف مقابل باشیم؛ مثلا اگر به همسرمان تلفن می‌کنیم، قبل از هر گونه احوالپرسی می‌خواهیم بدانیم کجاست و به چه کاری مشغول است چون اینها را حق خود می‌دانیم، حال آنکه باید به او حق بدهیم می‌تواند گاهی به سوالات بی‌ربط ما جواب ندهد!

  • باورهای غیرمنطقی نداشته باشید

گاهی اوقات مشکلات بین زن و شوهرها به دلیل داشتن تصورات غلطی است که افراد از قبل در ذهن خود پرورانده‌اند؛ مثلا اگر مادری داشته‌ایم که همه کارها را خودش انجام می‌داده حالا ما تحت تاثیر این تفکر و برداشت، احساس می‌کنیم که ما هم به عنوان یک مرد نبايد دست به سياه وسفيد بزنيم و اگر كار كسي كوچك‌ترين نقصي داشت می‌توانیم به‌راحتی او را سرزنش کنیم. بنابراین در اینجا هم این مدل رفتار منجر به رفتار برنده- بازنده می‌شود.

  • تصورات بیهوده را فراموش کنید

بسیاری از ما قبل از شروع زندگی زناشویی، تصورات غلطی در ذهنمان داریم که مشکلات بزرگی را برایمان به دنبال می‌آورد؛مثلا شنیده‌ایم که می‌گویند زن و شوهر یک روح در دو بدن هستند، در صورتی که اصلا ما یک روح در دو بدن نیستیم و این جمله غلط است. خلیل جبران قطعه قشنگی دارد که می‌گوید: «اجازه بدهید که نسیم زندگی بین شما جریان داشته باشد». زن و شوهر باید به هم فضایی بدهند که بتوانند در آن بیشتر خودشان و خواسته‌های طرف مقابلشان را بشناسند. اگر نتوانیم چنین فضایی به یکدیگر بدهیم، ارتباط ما برد- برد نخواهد بود.

  • بیش از حد وابسته نشوید

وابستگی زیاد ممکن است ما را به سوی محبت مالکانه ببرد که در آن به خودمان اجازه می‌دهیم حریم خصوصی همسرمان را نادیده بگیریم. از تصورات غلط دیگری که معمولا در زن‌ها بیشتر است اين است که می‌خواهند همسرشان تکیه‌گاه بي‌چون و چراي آنها باشد. چنین تصوری درست نیست و باعث می‌شود انتظارات غیرمنطقی از همسرشان داشته باشند که شاید نتواند آنها را برآورده کند. شوهرتان نمی‌تواند در تمام زمینه‌ها قدرتمند عمل کند. فراموش نکنید او هم مثل شما مشکلات خودش را دارد. ممکن است در بسیاری از زمینه‌ها که شما توقع دارید، مهارت‌های لازم را نداشته باشد. بنابراین باید به دنبال همراه باشید، نه تکیه‌گاه. ضمن اینکه باید باورهای خودتان را در مورد ازدواج و زندگی زناشویی تغییر دهید. زن و مرد هرکدام صندوقچه‌ای از اسرار دارند که شاید نخواهند آن را به طرف مقابل خود عرضه کنند. ما نباید همدیگر را آزمایش کنیم یا دائم به همدیگر شک داشته باشیم. چون با این وضع خیلی زود اعتمادمان را به یکدیگر از دست می‌دهیم. اگر رابطه به چنین مرحله‌ای برسد، ارتباط برنده- بازنده خواهد بود.

  • یکدیگر را سرزنش نکنید

هنگامی که یکی از طرفین احساس افسردگی و شکست می‌کند رابطه تبدیل به برنده- بازنده می‌شود چون وقتی یک‌طرف بیش از حد سرزنشگر باشد طرف مقابل را فرسوده می‌کند. فرد افسرده هم پرخاشگر، زودرنج و حساس می‌شود و نمی‌تواند احساس خوشحالی بکند. در واقع وقتی یکی از پایه‌ها و ستون‌های خانه دچار لرزش شود باید مراقب باشیم که فرو نریزد. در رابطه زناشویی هم وقتی یک طرف احساس خوبی ندارد، خواه‌نا‌خواه طرف مقابل را هم تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. در واقع یکی از عواملی که باعث می‌شود زن و شوهر نتوانند رابطه برنده- برنده‌ای داشته باشند این است که در فضایی زندگی می‌کنند که از لحاظ عاطفی گرمای لازم وجود ندارد.

  • به جذابیت‌های دوران نامزدي برگردید!

یکی از سوالاتی که همیشه زن و شوهرها می‌خواهند جواب آن را بدانند این است که چه بلایی بر سر شور و شوق دوران نامزدي می‌آید و چرا دیگر نمی‌توان به آن روزها برگشت. یکی از دلایل مهم تفاوت آن دوران با زندگی مشترك زير يك سقف این است که افراد قبل از ازدواج «انتظار» همدیگر را می‌کشند و همین موضوع باعث می‌شود که در بسیاری از زمینه‌ها برای همدیگر کوتاه بیایند و دوست داشته باشند مطابق میل یکدیگر عمل کنند. در واقع قبل از عروسي دو طرف همدیگر را تقویت می‌کنند و به همدیگر پاداش می‌دهند اما وقتی وارد يك‌خانه می‌شوند و مدتی از زندگی آنها می‌گذرد، کم‌کم هزینه‌های زندگی مشترک هم شروع می‌شود و افراد به جای تقویت یکدیگر، دائم از هم انتقاد می‌کنند یا قصد تغییر همدیگر را دارند. بهترین کار برای اینکه گاهی بتوانیم به دوران خوش قبل از ازدواج برگردیم این است که سعی کنیم دوباره همدیگر را تایید یا تشویق کنیم، هنگام لباس پوشیدن، نظر همدیگر را بپرسیم و...؛ در واقع توجه لازم را از یکدیگر دریغ نکنیم.

  • چه باید کرد؟

بهترین کار برای اینکه بتوان رابطه برنده‌ای داشت این است که دوطرف قبل از ازدواج مهارت‌های لازم را آموزش ببینند. اگر در دبیرستان اینگونه آموزش‌ها اجباری بود شاید زن و شوهرها هنگام وارد شدن در رابطه، کمتر با مشکل مواجه می‌شدند. البته این به معنای سخت کردن ازدواج نیست بلکه همان‌گونه که برای رانندگی اتومبیل احتیاج به یادگیری و آموزش هست، برای راندن درجاده زندگی زناشویی هم می‌توان وقت گذاشت و آموزش دید. وقتی بدون هیچ آموزشی وارد زندگی زناشویی می‌شویم، اگر نتوانیم موفق شویم خیلی دور از ذهن نخواهد بود. بنابراین می‌توانیم مدل‌های تربیتی لازم را از کودکی و نوجوانی به فرزند خود یاد بدهیم.

کارشناس :دکتر سعید آزادی‌عصر
روانشناس باليني و مشاور خانواده

0936492: یک سال است که ازدواج کرده‌ام. رابطه خوبی با شوهرم دارم و از زندگی‌ام راضی‌ام اما چیزی كه در زندگی مشترک مرا کمی اذیت می‌کند رفتار خانواده شوهرم با من است. هر چه تلاش می‌کنم با آنها رابطه صمیمی برقرار کنم آنها نسبت به من خیلی سرد برخورد می‌کنند. این برخورد آنها باعث شده من هم از آنها کناره بگیرم. وقتی این موضوع را به همسرم می‌گویم اهمیت نمی‌دهد و می‌گوید تو زیاد سخت می‌گیری. برای حل این مشکل باید چكار کنم؟

پاسخ: اهمیت ندادن همسرتان به طرح این مسئله و موضوع از سوی شما می‌تواند نشان‌دهنده این باشد كه یا این مسئله را زیاد باور ندارد یا اینکه اعضای خانواده‌اش در برقراری روابط اجتماعی کلا سرد برخورد می‌کنند و خیلی افراد خونگرمی نیستند. اگر خانواده شوهرتان از نظر فرهنگی و عاطفی کلا افراد سردی هستند و زیاد با دیگران نمی‌جوشند و صمیمی نمی‌شوند سعی کنید کمی از حساسیت‌ خودتان بکاهید.

اگر به این نتیجه رسیده‌اید که آنها فقط در ارتباط با شما اینگونه برخورد می‌کنند باید ابتدا علت این برخورد آنها را پیدا کنید؛ شاید با ازدواج شما و همسرتان مخالف بوده‌اند، شاید از قبل مشکلی بین شما و آنها وجود داشته و کدورت بین شما و آنها باقی مانده است. اگر اینچنین است باید حسن نیت‌تان را به آنها نشان داده و برای ایجاد رابطه‌ای صمیمانه‌تر نهایت تلاش‌تان را بکنید. علاقه و عواطف‌تان را نسبت به آنها ابراز کنید؛ مثلا هنگامی که در جمع خانوادگی آنها حضور دارید خودتان سر صحبت را با آنها باز کنید. آنها را به مشارکت در فعالیت‌های مورد علاقه خود و همسرتان مثل تعریف کردن خاطره، نشان دادن عکس‌، تماشای فیلم و... دعوت کنید. باید با اعضای خانواده همسر به‌صورت تک‌به‌تک ارتباط برقرار کنید. حتی برای جلب توجه آنها می‌توانید در مناسبت‌های مختلف هدایای مورد علاقه آنها را برایشان تهیه کنید. اگر مشکلی دارند و از دست شما کمکی برمی‌آید دریغ نکنید.

اگر برای این طرز برخورد خانواده همسرتان دلیل خاصی پیدا نمی‌کنید برای حل این مسئله باید از همسرتان کمک بگیرید. با توجه به اینکه ذکر کردید او اهمیت چندانی به حل این مشکل نمی‌دهد، سعی کنید به‌گونه‌ای عمل کنید که او حس کند این مسئله برایتان اهمیت دارد و موجب آزار شما شده است؛ سعی کنید برنامه‌ را به‌گونه‌ای پیش ببرید که او برای صحبت کردن پیشقدم شود. با توضیحاتی که به او می‌دهید سعی کنید برای او روشن کنید که برخورد خانواده همسرتان با شما گرم و دوستانه‌ نیست. به‌هیچ‌وجه سعی نکنید خودتان را بی‌‌تقصیر و آنها را مقصر جلوه دهید چون ممکن است همسرتان نسبت به شما موضع بگیرد. بیشتر روی این تأکید کنید که چون به همسرتان علاقه دارید پس خانواده او هم برایتان مهم است و دوست دارید رابطه‌تان با آنها صمیمی‌تر و دوستانه‌تر باشد. اگر این موارد را قبلا انجام داده‌اید اما نتیجه‌ دلخواه حاصل نشده به یک مشاور خانواده مراجعه کنید، جزئیات مسائل را برایش توضیح داده و با مشورت و صلاحدید او برای حل این مسئله اقدام کنید.

دکتر مجیدصفاری‌نیا، روانشناس اجتماعی

همشهری آنلاین

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: