کد خبر: ۴۸۹۰۲
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۹ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۳ - 2015January 23
شفاآنلاين :سالمندي دورانی است که اگر از کیفیت مناسب برخوردار باشد بسیار مطلوب و لذت بخش خواهدبود، در اين دوره فرد بخش مهم وظايف خود را نسبت به خانواده وجامعه انجام داده و مي تواند از فرصت باقيمانده براي مسافرت، تفريح، معاشرت با دوستان، يادگيري، تفكر و خودسازي استفاده كند. اماگاهی خانواده ها به دليل عدم آگاهي و از سر دلسوزي سالمند را از بسياري از فعاليت ها باز مي دارندکه باعث منزوی وافسردگی سالمند می شود.
دکترمهشید فروغان متخصص سلامت روانی سالمندان درگفت وگو با شفاآنلاين ازسالمندان می گوید:

خانم دکترفروغان ،سالمندان کشور به لحاظ به لحاظ روحی- روانی چه نیازهایی دارند ؟

نيازهاي اساسي سالمندان را مي توان در سه حوزه در نظر گرفت،حوزه زيستي شامل مسكن مناسب، تغذيه كافي، خواب خوب، فعاليت فيزيكي، پيشگيري از بيماري ها ، درمان و توانبخشي ،حوزه رواني مانند نشاط، سرزندگي، اعتماد به نفس، رضايت از زندگي، احساس هويت و اميد به زندگي،حوزه اجتماعي مانندحمايت عاطفي، مادي، ابزاري، و اموزشي. يكي از موارد بسيار مطرح در حوزه اجتماعي مقوله مشاركت اجتماعي است. در صورتي كه راه براي مشاركت بيشتر سالمندان در جامعه باز شود، مشكلات رواني دوره سالمندي نيز كمتر مي شود. اگر جامعه اين آمادگي را پيدا كند كه به نحوي سازنده از تجارب سالمندان در زمينه هاي مختلف، حتي به شكل داوطلبانه و رايگان، استفاده كند اين منفعت دو جانبه خواهد بود. در حال حاضر جامعه به سالمندان به عنوان يك نيروي اقتصادي، سياسي، و اجتماعي توجه چنداني ندارد و حتي در برنامه ريزي و سازماندهي امور مربوط به خود سالمندان از آنها استفاده چنداني نمي كند ولي در چند دهه آينده با افزايش تعداد سالمندان، اين قشر در زمره يكي از نيروهاي تعيين كننده عمده اجتماعي در خواهد آمد

مهمترین مشکلات اجتماعی سالمندان کشورچیست ؟

فقر در صدر مشكلات اجتماعي قراردارد. بخش قابل توجهي از سالمندان ما فاقد درآمد مستقل هستند و كمك هايي هم كه در قالب طرح شهيد رجايي، كميته امداد يا سازمان بهزيستي به انها مي شود پاسخگوي هزينه ها يشان نيست. در نتيجه، براي گذران امور به فرزندانشان وابسته هستند كه انها نيز امكاناتي محدود دارند. از سوي ديگر، افزايش حقوق سالمنداني كه شاغل بوده و اكنون بازنشسته شده اند نيز با تورم همخواني ندارد و در نتيجه از قدرت خريد انها روز به روز كاسته مي شود و چون هزينه هاي بهداشتي هم در سالمندي افزايش چشمگيري پيدا مي كند پول كمتري براي فراهم كردن يك سبد غذايي مكفي، امكانات زيستي و رفاهي، و خصوصا سرگرمي هاي ايام فراغت باقي مي ماند كه نتيجه آن خانه نشيني، انزوا، و تنهايي سالمند است. اين شرايط در نهايت به روحيه خمود و افسردگي و نيز افت توانايي هاي شناختي سالمند منجر مي شود كه مطالعات مختلف رابطه تنگاتنگ آنها را با ابتلا به بيماري هاي مختلف و افزايش نرخ مرگ و مير نشان داده اند.


وضع امید به زندگی سالمندان کشور نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟

اميد به زندگي در حال حاضر در كشور ما براي مردان حدود 71 سال و براي زنان 73 سال است كه در ميان كشورهاي در حال توسعه رتبه خوبي محسوب مي شود. در واقع ظرف 15 سال گذشته، بر اميد به زندكي در كشورمان حدود 10 سال افزوده شده كه از نشانه هاي توسعه و پيشرفت و نيز ارتقاء سطح بهداشت است.

امکانات شهری رادر رابطه باسالمندان چه وضعی دارد؟

در سال هاي اخير، مساله مناسب سازي فضا ها و امكانات شهري براي استفاده ي معلولين و سالمندان مورد توجه قرار گرفته و اقداماتي نيز در اين مورد انجام شده است. خصوصا پس از پيوستن شهرداري تهران به برنامه شهر دوستدار سالمند- پيشنهاد شده از سوي سازمان جهاني بهداشت- اين امر سرعت و وسعت بيشتري پيدا كرده است ولي خوب اقداماتي مانند مناسب سازي پياده رو ها و بناهاي عمومي يا توسعه امكانات ناوگان شهري به گونه اي كه براي سالمندان امن و قابل استفاده باشد، پر هزينه و زمان بر است و ممكن است تكميل آن چند سال به طول انجامد

چرا جامعه به قشر فعال جامعه توجه داردو به سالمندان بی توجه است؟

بعد از انقلاب، جمعيت كشور رشد قابل توجهي پيدا كرد و تقريبا ظرف 30 سال دو برابر شد. افزايش نرخ زاد و ولد و دركنار آن بهبود شرايط بهداشتي مادر و كودك سبب شد كه جمعيت كودكان به شدت افزايش يابد. اين كودكان اكنون به سنين جواني رسيده اند و انتظار دارند جامعه پاسخگوي نيازهاي آنان باشد، نيازهايي مانند تحصيل، كار، مسكن، ازدواج، و....از سوي ديگر، با توجه به محدوديت منابع كشور و از آنجا كه برنامه ريزي هاي لازم در اين زمينه در موقع خود انجام نشده اكنون مشكلات جوانان به مرحله اي بحراني رسيده است و به مشكلي اجتماعي بدل شده است. طبيعي است كه در اين شرايط توجه جامعه بيشتر معطوف اين قشر از جمعيت باشد. اما بايد در نظر داشت كه در سال 1390 ، سالمندان 25/8 درصد (6205998 نفر) جمعيت را تشكيل مي دادند در حالي كه پيش بيني مي شود تا 15سال آينده اين رقم به 7/10 درصد برسد و ما حدود 10 ميليون جمعيت سالمند داشته باشيم. همچنین بر اساس برآوردهاي جمعیتي از سال 1419 رشد جمعيت سالمندان ايران سریعتر هم خواهد شد و سال 1424 از میانگین رشد جمعیت سالمند جهان پیشی خواهد گرفت. به عبارت ديگر ما ظرف چند دهه آينده با بحران جمعيت سالمندي و مشكلات آن رو به رو خواهيم بود و اگر از هم اكنون براي مقابله با اين بحران فكري نكنيم با همان شرايطي رو به رو مي شويم كه اكنون در مورد جوانان با آن رو به رو هستيم. شايد هم شرايطي دشوارتر زيرا نيازهاي سالمندان در بعضي از حوزه ها مانند بهداشت و درمان بسيار گسترده تر از جوان هاست.

به لحاظ روانی چگونه می شود در سالمندان نشاط ایجاد کرد؟

براي ايجاد نشاط در سالمندان نياز به فرهنگ سازي داريم. سالمندان كشور ما اغلب تصور مي كنند كه با بازنشستگي عمر مفيد آنها سر آمده و ديگر كاري در اين دنيا ندارند. در حالي كه سالمندي دوره فراغت و لذت بردن از زندگي است. در اين دوره فرد ديگر بخش مهم وظايف خود را نسبت به خانواده وجامعه انجام داده و مي تواند از فرصت باقيمانده براي مسافرت، تفريح، معاشرت با دوستان، يادگيري، تفكر و خودسازي استفاده كند. در اين زمينه خانواده ها نيز به آموزش نياز دارند زيرا گاه به دليل عدم آگاهي و از سر دلسوزي سالمند را از بسياري از فعاليت ها باز مي دارند. در جامعه شناسي از مفهومي با عنوان زمان بندي اجتماعي نام برده مي شود به اين معني كه اجتماع براي هر مقطع سني چه فعاليت هايي را مناسب مي داند و كدام را مناسب نمي داند. لازم است با ديد وسيعتري به زمان بندي اجتماعي سالمندان نگاه كنيم و از خودمان بپرسيم آيا اين تصور ما درست است كه استفاده از رنگ هاي شاد، توسعه دايره دوستان و معاشرت ها، علاقه به مسافرت و شركت در مهماني ها، يا پيدا كردن شريك جديدي براي زندگي در صورت فوت همسر براي سالمند مناسب نيست؟

درحال حاضر خیلی از مردم برای این که خودشان را از دردسر سالمندان راحت کنندآنها را به خانه سالمندان می سپارندبه نظر شما این مساله با فرهنگ اجتماعی ما سازگاری دارد ؟

اين يك قاعده كلي و جهاني است كه بهترين مكان براي مراقبت از سالمند منزل است. خصوصا در كشور ما كه تكريم والدين و بزرگان خانواده از آموزه هاي مورد تاكيد دين و فرهنگ است، خانه و خانواده بهترين گزينه مراقبت از سالمند تلقي مي شود. اگر با سالمندان مقيم آسايشگاه صحبت كنيم برخي ممكن است ازبودن در آسايشگاه اظهار نارضايتي كنند. علت اين امر الزاما برخورد نادرست يا غيرعاطفي و مكانيكي با سالمندان در آسايشگاه نيست. دلايل زياد ديگري مطرح است، از جمله جدا شدن از فضاي خانه، احساس غربت، دلتنگي براي عزيزان، سلب نسبي آزادي و استقلال سالمند، ضرورت تطبيق پيدا كردن با برنامه هاي آسايشگاه. و از همه مهمتر اين كه گزينش آسايشگاه معمولا از سر ناچاري است و هر انتخابي كه با اختيار انجام نشود به ذائقه خوش نمي آيد. در اغلب آسايشگاه ها همه تلاش انجام مي شود تا به بهترين نحو ممكن با سالمند رفتار شود ولي خوب در آنجا نيز ممكن است مشكلاتي باشد مثلا مراقبين آموزش كافي نديده باشند، نسبت سالمند به مراقب زيادباشد. شيفت مراقبين به دليل كمبود پرسنل طولاني و خسته كننده باشد، مديريت نظارت موثري نداشته باشد و ....

اما براي آن كه خانواده ها سالمندانشان را كمتر به آسايشگاه بسپارند نياز به حمايت واقعي دارند. تنها تشويق زباني يا يادآوري وظايف نسبت به والدين كافي نبست. جامعه بايد خانواده هايي را كه سالمند بيمار يا معلول دارند حمايت كند. تاسيس مراكز مراقبت روزانه با سرويس اياب و ذهاب رايگان، توسعه مراكز مراقبت در منزل، گسترش پوشش بيمه اي سالمندان، كمك هاي مستقيم و غيرمسنقيم مادي به خانواده و غيره سبب مي شود كه خانواده ها بتوانند بهتر از سالمند خود مراقبت كرده و ديرتر تسليم وسوسه سپردن سالمند به آسايشگاه شوند.

توصیه شما به اطرافیان سالمند در برخورد عاطفی با اینها چگونه است؟

با اين كه زندگي مدرن به گونه اي است كه هيچكس وقت زيادي ندارد ولي نبايد از ياد ببريم كه پدران و مادران به رغم همه مشكلات از فرزندان خود غافل نشده اند. آنها معمولا انتظاري جز توجه و محبت متقابل ندارند. ديدارهاي گاه به گاه ، تماس تلفني، و اظهار محبت با رفتار و كلام معمولا وقت زيادي نمي برد ولي سالمندان را شاد و از زندگي سرشار مي كند.

گفتگو :رحمان احمدی

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: