شفاآنلاين :ما از زندگی که ساخته ماست معنی می آفرینیم. ما با معنی ذاتی در هستی مان به دنیا نمی آییم، بلکه با خود خلّاقی زاده می شویم که می تواند برای هستی ما، فهمی واقعی بسازد.
به گزارش شفاآنلاين ؛دكتر ميناپور فرخ، روان شناس و مشاوره خانواده با بيان اين مطلب گفت: ما از مواد خام استعداد
ژنتیکی و کودکی مان، هدف ها و وسیله رسیدن به این هدف ها را شکل می دهیم که به
هستی ما معنی می دهد. اگر بینش ما بیش از اندازه خوب باشد و هدف هامان به قدر کافی
شکوهمند باشند، سبکی برای زندگی می سازیم که واقعا ارزشمند باشد و به بهترین وجه،
وقف بشریت شود. اگر به خاطر دلسردی و تحریف، زندگی خود را وقف هدف های پیش پا
افتاده کنیم؛ سبک زندگی ما به جای معنی اساسی، اشتباهات اساسی را منعکس می کند.
وي ادامه داد: البته باید توجه کنیم که خود آرمانی و ایده آلی که در نظر
گرفته می شود فاصله زیادی با خود واقعی فرد نداشته باشد. در غیر این صورت همین
تفاوت خواستن تا رسیدن باعث می شود که در فرد اضطراب ایجاد شود؛ زیرا هدف به نوعی
دست نیافتنی در نظر گرفته شده است.
اين روان شناس در ادامه افزود: در تمام فرهنگ ها، بوجود آمدن هویت، یکی از
شرایط اساسی انسان کامل بودن است. هویت مبتنی بر آگاهی منحصر به فرد انسان از این
است که ما به گونه ای، از هر موجود دیگری بر روی زمین مجزا و منحصر به فرد هستیم. پس
آگاهی ما احساس مسئولیت عمیقی را به همراه دارد مبنی بر اینکه از وجودمان چه می
خواهیم؟ ما با اقدام خود سعی داریم به هویتمان معنا بدهیم. اینکه هویت موفقی ایجاد
کنیم باید قویا معتقد باشیم که در پیشروی به سوی هدف های شخصی خود موفق هستیم؛
زیرا دوست داریم مسئولیت اقداماتمان را بپذیریم و به واقعیت زندگی آن گونه که هست
نه آن گونه که دوست داریم پاسخ دهیم.
وي بيان كرد: برای رسیدن به هدف هایمان باید بر محیط مان کنترل کافی داشته
باشیم. مغز انسان مثل ترموستاتی عمل می کند که می خواهد برای تغییر دادن دنیای
اطرافش فعالیت خود را تنظیم کند. هدف تمام رفتارها، برآورده کردن نیازهای روانی
تعلق، قدرت، لذت، آزادی و نیازهای جسمانی به بقاست. ارضای موفقیت آمیز این نیازها
حس کنترل و درنهایت مسئولیت پذیری را به بار می آورد که سازنده یک هویت موفق است.
پورفرخ در پايان اظهاركرد: هویت نا موفق زمانی ایجاد می شود که والدین به
کودک محبت کافی نکرده یا باعث شده باشند او احساس بی ارزشی کند. با این حال کودکی
فرد هر اندازه مشقت بار و غیر عادی بوده باشد، به هیچ وجه دلیل بر این نیست که از
پذیرفتن مسئولیت رفتارها خودداری شود. پس باید مسئولیت آنچه را که اکنون انجام می
شود پذیرفته شود. بدیهی است که گذشته را نمی توان تغییر داد. گذشته پایان یافته و
جزئی از نیستی است، درحالیکه حال و آینده است که در انتظار فرد است. افراد پریشان
کسانی هستند که هویت نا موفق خود را حفظ می کنند زیزا نمی خواهند مسئولیت بپذیرند و
صادقانه با واقعیت مواجه شوند.
راديوسلامت