اما وقتی این توصیهها را به کار میبندید ، به احتمال زیاد ، احساس
میکنید که حالتان بهتر شده. داروهایی که احساس بهتری به شما میدهند مانع
مبارزه شما با شرایطی میشوند که موجب ناراحتیاند. افسردگی مثال خوبی است.
شاید تنها علت افسردگی شما این باشد که دیگر نمیتوانید کارهای لذت بخش
دوره جوانی را انجام دهید.شاید به گفتگو با مردم علاقه داشتهاید، اما حالا
هیچ کس نیست که با او صحبت کنید. یافتن همصحبت بهتر از تنها ماندن و خوردن
قرص است.پس برای دوری از احساسهای ناخوشایند ، بیشتر سعی کنید از شرایط
ناخوشایند فاصله بگیرید. اگر بتوانید راههای جدیدی برای برقراری ارتباط با
جهان بیابید یا دنیای کم دردسر تری برای خود بسازید، احساس بهتری خواهید
داشت. اگر هیچ کاری نداشته باشید ، باید کارهای جالبی برای انجام دادن
بیابید. اگر احساس میکنید که تنها یا طرد شده اید سعی کنید دوستانی بیابید
که شما را با ویژگیهای کنونی تان دوست بدارند. در این مثالها شما فقط با
تغییر دادن شرایط موثر بر آن چه احساس میکنید احساسات خود را بهبود
میبخشید.
با خشمتان کشتی نگیرید
نوعی از خشم ، ناشی از شکست است.وقتی نمیتوانید سوزنی را نخ کنید یا
زمانی که شیر آب را محکم میبندید، اما باز هم چکه میکند، عصبانی میشوید.
خشم شما بی دلیل است و موجب نخ کردن سوزن یا جلوگیری از چکه کردن آب
نمیشود. با استفاده از سوزن نخ کن یا سوزنی درشت تر و نصب واشر جدید در
شیر آب ، نتیجه بهتری خواهید گرفت. اینها پیشنهاداتی بدیهی اند، اما اصولی
نه چندان بدیهی را نشان میدهند. با مهار کردن علت اصلی ، خشمتان را مهار
کنید. اگر از صاحب خانه تان متنفرید ، سعی نکنید او را دوست داشته باشید.
موضوع را بین خودتان و او فیصله دهید، یا از آن مکان نقل مکان کنید.( یک
قرص آرام بخش مانع میشود که مشکل را به روشی بهتر حل کنید.) اگر احساس
میکنید که بیشتر از سابق عصبانی میشوید، شاید علت دشوارتر بودن مشکلاتتان
باشد.اگر سرچشمه این مشکلات را شناسایی کنید ، احتمال دارد که در حل آنها
موفق تر باشید.
ترس
بسیاری چیزها موجب ترس سالخوردگان میشود. بیماری یکی از آنهاست. حتی
نشانههای جزئی هم هراسانگیزند. شاید فراموش کردن یک نام آشنا نیز شروع
جنون پیری فرض شود.تنها با شناسایی مشکل و در صورت لزوم ، اجرای توصیههای
درمانی میتوانید ترس خود را از بین ببرید. در مورد نگرانیهای مالی نیز
باید به همین صورت عمل کرد. درک این موضوع که آیا پولتان برای زندگی فعلی
کفایت میکند یا باید بیشترصرفه جویی کنید ، بهتر از زندگی کردن با نگرانی
همیشگی برای آینده است.
بدگمانی
اگر دچار ضعف شنوایی باشید، خیلی وقتها تصور میکنید که دیگران درباره
شما صحبت میکنند. وقتی که دیگر نمیتوانید به خوبی ببینید، به سادگی تصور
میکنید که کسی به اشتباهِ سرزده از شما میخندد.تاکنون هیچ کس دارویی را
به بازار عرضه نکرده است که موجب کاهش بدگمانی شود . البته اگر هم چنین
دارویی وجود داشت، شما نسبت به استفاده از آن نیز بدگمان میبودید. این
بدگمانی، شما را در برابر هر کسی ، و به طور خطرناکی ، آسیب پذیر میکند.یک
راه حل واضح برای این مشکل، روشن کردن وضع زندگیتان است.برای حفظ روال
مختص به خودتان ، پافشاری کنید.هرگز به حافظه خود اعتماد نکنید. اگر تعداد
دفعات سوء استفاده دیگران از امتیازات خودتان را کاهش دهید، از احساس
بدگمانی خود کمتر رنج میبرید و کمتر به زحمت میافتید.
درماندگی
اگر کسی نتواند فعالیتهای خود و حرکتهای بدنش را کنترل کند ، ممکن است
مورد تحقیر دیگران واقع شود. پس برای پیشگیری از وقوع چنین وضعیتی، همه
احتیاطهای ممکن را باید به جا آورد. دیگر مسائلی که موجب پریشانی فرد
میشوند شاید بازمانده از آموزشها و تربیت اولیه ما باشند. به شما آموخته
بودند که وقت خود را تلف نکنید، اما حالا خیلی کند حرکت میکنید. پس دیگران
باید منتظر شما بمانند. از گذشته به شما میگفتند که بی ادب یا متکبر
نباشید، اکنون گاهی در مییابید صدای کسی که شما را مخاطب قرار داده است
نشنیدهاید یا دستی که به سویتان دراز شده است نفشردهاید.اما امروز خبری
از تنبیه و مجازات نیست و دلیلی نیز وجود ندارد که از آنها عذاب بکشید .
اگر لازم باشد از نقصهایتان صحبت کنید. اما در هر صورت آنها را همچون
ناتواناییهایی در نظر داشته باشید که هر کسی باید آن را تحمل کند. و در
آخر اینکه به جای این که از روی اراده بکوشید تا احساسی متفاوت داشته باشید
، بهتر است با تغییر دادن شرایطی که در احساسات شما نقش دارند، آن چه را
احساس میکنید دگرگون سازید.
آرمان