اگر قرار باشد عوامل موثر بر پدیده مدرکگرایی
در کشور ما بررسی شود، یکی از آنها اهمیت و اصرار خانوادهها به این مسأله
است. بهطور عامیانه هم که بخواهم بگویم، خیلیها به «مدرکگرایی» بهعنوان
اهرمی برای پیشبردن امر ازدواج خود نگاه میکنند؛ اینکه وقتی خانواده
طرف مقابل از ویژگیهای او پرسید، فورا سر خود را بالا بگیرند و در غیاب
دیگر ویژگیهای مثبت بگویند ما کارشناسی فلان رشته را داریم. البته دلایل
دیگری مثل تأثیر رسانهها بر رواج این پدیده را نیز نمیتوان منکر شد؛ مثلا
صدا و سیمایی که در فیلمهای تلویزیونی و سریالهای خود سعی میکند از لقب
«دکتر» و «مهندس» برای عنوان قهرمان قصه خود نام ببرد و آنها را
شخصیتهایی منطقی و همهچیز دان نشان دهد. اما نکته مهم آنجاست که این
مدرکها تا چه میزان باعث کسب مهارت در انسانها میشود و در اصطلاح
«مهارتآموزی» کجای این مدرکگراییها قرار دارد؟!
تا چهحد میتوان درسهای ارایهشده در دانشگاهها و کیفیت فضای آموزشی را در این زمینه دخیل دانست؟
نحوه ارایه درسهای دانشگاهی در رشتههای مختلف نشاندهنده همین مسأله است؛
این درسها در بسیاری موارد در جهت مهارتآموزی دانشجویان تدوین نشده و
آنها را تنها مدرکگرا بارمیآورد. قطعا کیفیت محیط آموزشی هم از موارد
دیگر است؛ با رشد چشمگیر فضای آموزشی که تنها مسأله کمیت را مدنظر قرار
داده میتوان به این نکته پی برد. ما در ایران دانشگاههای بسیاری تأسیس
کردهایم و تنها به آمار دانشجویان و سرانه فضای آموزشی افزودهایم؛ در
صورتی که هیچوقت به کیفیت آنها توجهی نکردهایم.
خودتان چقدر با شرایط تحصیلی دانشجویان در داخل کشور در ارتباط هستید؟ از آنها خبری دارید؟
هروقت که با دوستان دانشجوی خودم در داخل ایران صحبت میکنم، متوجه میشوم
که دیگر کسی علاقهمند به انجام یک کار شگرف و خارقالعاده نیست و همه آنها
تنها به این مسأله عادت کردهاند که با اخذ یک مدرک، ٤ یا ٨سال دانشگاه
خود را بگذرانند و مدرک دریافتی خود را در اصطلاح قاب کنند و بهدیوار اتاق
خانه خود بچسبانند. خیلیها را هم میشناسم که اصلا سر کار خود میروند و
به استخدام رسمی یک سازمان درآمدهاند و تنها برای کسب حقوق و مزایای بیشتر
دنبال ادامهتحصیل آمدهاند؛ به این ترتیب حضور این افراد در دانشگاهها
هیچ ارتباطی با علمپژوهی پیدا نمیکند و زمینه را برای رواج پدیده
مدرکگرایی آمادهتر میکند. من بارها با تصاویر و متنهایی روبهرو شدهام
که خیابان انقلاب تهران را نشان میداد که با بروشورها و اعلامیههای
مختلف فروش پایاننامه تزیین شده بود. اینها همه نشاندهنده آمار
تکاندهنده فروش پایاننامه است. حال با این وضع چطور میتوان به مدرکهای
گرفته شده از دانشگاهها امیدوار بود؟
آیا میتوان این پدیده را مختص کشور ما دانست؟ کشورهای دیگر هم با پدیده مدرکگرایی روبهرو هستند؟
ادامهتحصیل در خارج از کشور تجربیات تلخ و شیرین بسیاری دارد. فرد دور از
خانه زندگی میکند و تمام تلاش خود را بر آن میدارد که بتواند با شرایط
حاکم بر کشور جدید مطابقت پیدا کند. البته کشورهای دیگری هم با این پدیده
روبهرو هستند که میتوان اغلب آنها را جزو کشورهای درحالتوسعه بهشمار
آورد. موردی که باید در پاسخ به این سوال به آن اشاره کرد، این است که در
کشورهایی مثل استرالیا، فرد متناسب با مدرکی که بهدست میآورد میتواند
جذب بازار کار شود.
از نظر شما روش پذیرش در دانشگاههای ایران، یعنی همان آزمون سراسری که با
عنوان «کنکور» از آن یاد میشود، تا چه حد توانسته در راستای جذب نیروهای
موثر و با مهارت و استعداد عمل کند؟
اصلا همین روش برگزاری و انجام کنکور سراسری در ایران نشانهای از عدم توجه
به خلاقیتها و استعدادهای فرد است. حسابش را بکنید، فرد با استعداد و
متفکری که ممکن است بنا به هر دلیلی در آن روز تمرکز خود را از دست بدهد و
کنکور خود را خراب کند و نتواند در دانشگاه و رشتهای که شایسته اوست تحصیل
کند؛ این مسأله واقعیت انکارنشدنی کنکور در ایران است. با روشهای تستی
مهارتهای فرد به حاشیه رانده میشود و آنها نمیتوانند آنطور که شایسته
است، عمل کنند.
واقعیت آن است که در دانشگاههای ما خبر خاصی نیست؛ بنابراین مدارک بیشتر و
حتی تنوع در آنها اصلا نشان از جامعه نخبه و دانشگاهی خارقالعاده ما
نیست.
این پدیده- مدرکگرایی- تنها مختص دانشجویان است؟ بهنظر شما در دیگر
اعضای جامعه دانشگاهی با چنین پدیده یا نظیر چنین پدیدهای روبهرو هستیم؟
شاید بتوان بهطور دیگری این پدیده را بین استادان دانشگاه هم مشاهده کرد.
در وضعیتی که استاد دانشگاه تنها به دنبال رتبه بهتر است و فقط سعی میکند
به تعداد مقالههای«آیاسآی» خود بیفزاید؛ در این تصور، تنها تعداد
مقالهها میتواند برای او شأن لازم را ایجاد کند.
چه راهکاری برای مبارزه با این پدیده، یعنی مدرکگرایی به ذهن شما میرسد؟
مردم عادت کردهاند که تنها برای به دست آوردن مدرک و بدون توجه به
جنبههای مختلف مهارت، سراغ دانشگاه و تحصیلات دانشگاهی بروند. بارها و
بارها درمورد مدرکگرایی در ایران صحبت شده و مقاله نوشته شده است. ما هنوز
به آن شکل که در مقطع کارشناسی و کارشناسیارشد دچار شدهایم، در مقطع
دکتری ظرفیت لازم را داریم. اگر دانشجویان و جامعه به این باور برسند که
برای محکزدن میزان فهم و انسانیت دیگری به مدرک او توجهی نمیکنند، آنوقت
میتوان با پدیده مدرکگرایی بهگونه حسابشدهتری روبهرو شد.
طرحنو| سفارت استرالیا برای ارایه ویزای تحصیلی به دانشجویان دست به تعریفی از دانشجوی واقعی زده است؛ تعریف سفارت به این شرح است: «یک دانشجوی واقعی، دانشجویی است که قصد دارد بازده آموزشی موفقی داشته باشد و دارای پیشزمینههای قوی زبانی، موقعیت اجتماعی مناسب و توان مالی نیز باشد تا شانس معقولی در رسیدن به این بازده آموزشی داشته باشد.» حال، جای این«بازده آموزشی موفق» در نگاه دانشجویان کشور ما به امر تحصیل کجاست؟ هر وقت که بحث «مدرکگرایی» پیش میآید، کارشناسان حوزههای مختلف، مثل جامعهشناسان دست به اظهارنظر میزنند. گروه دیگری هم که دراینباره صحبتهایی دارند خود«دانشجویان»اند. بهخصوص آنها که برای تحصیل در یک دانشگاه با رتبه خوب زحمات زیادی کشیدهاند و وقتی که حالا میبینند بسیاری از افراد بهراحتی به مدارک کارشناسی و کارشناسیارشد میرسند، مقداری ناخشنود میشوند. گفتوگوی حاضر، مختصری از پیامهای رد و بدل شده ما با آقای مطلبی، دانشجوی دکتری هوافضا در دانشگاه بریزبِن استرالیا است. فردی که در مدت زندگی خود در ایران در دانشگاه صنعتیشریف تحصیل میکرده و حالا چند سالی میشود که برای ادامهتحصیل به کشور استرالیا رفته است.
نحوه ارایه درسهای دانشگاهی در رشتههای مختلف نشاندهنده همین مسأله است؛ این درسها در بسیاری موارد در جهت مهارتآموزی دانشجویان تدوین نشده و آنها را تنها مدرکگرا بارمیآورد. قطعا کیفیت محیط آموزشی هم از موارد دیگر است؛ با رشد چشمگیر فضای آموزشی که تنها مسأله کمیت را مدنظر قرار داده میتوان به این نکته پیبرد. ما در ایران دانشگاههای بسیاری تأسیس کردهایم و تنها به آمار دانشجویان و سرانه فضای آموزشی افزودهایم؛ در صورتی که هیچوقت به کیفیت آنها توجهی نکردهایم.
مردم عادت کردهاند که تنها برای به دست آوردن مدرک و بدون توجه به جنبههای مختلف مهارت، سراغ دانشگاه و تحصیلات دانشگاهی بروند. بارها و بارها درمورد مدرکگرایی در ایران صحبت شده و مقاله نوشته شده است. ما هنوز به آن شکل که در مقطع کارشناسی و کارشناسیارشد دچار شدهایم، در مقطع دکتری ظرفیت لازم را داریم. اگر دانشجویان و جامعه به این باور برسند که برای محکزدن میزان فهم و انسانیت دیگری به مدرک او توجهی نمیکنند، آنوقت میتوان با پدیده مدرکگرایی بهگونه حسابشدهتری روبهرو شد.