کد خبر: ۴۳۶۲۰
تاریخ انتشار: ۲۰:۰۰ - ۱۹ آذر ۱۳۹۳ - 2014December 10
شفاآنلاین-از همان سینه زدن‌های آرام روزهای اول تا «مکن ‌ای صبح طلوع» گفتن‌های شب عاشورا، حرف از وفا و بی‌وفایی است.

 يك سوي ماجرا علمدار كربلا قرار دارد و عالمي كه نام عباس برايشان معرفت و وفاداري را معنا مي‌كند و در سمت ديگر، كوفياني هستند كه در طول يك روز 18هزار امضا را پس مي‌گيرند و با وعده‌ طلا و جاه و مقام دنيوي، عهد با امام زمانشان را مي‌شكنند و براي هميشه بي‌وفاترين قوم تاريخ لقب مي‌گيرند. حالا 1375سال از عاشوراي سال 61گذشته و شرايط زندگي مدرن، دنياي ما را زير و رو كرده؛ با وجود اين، انگار عبرت گرفتن از گذشته آنچنان هم در عمل آسان نيست و بدعهدي انسان‌هاي روزگار نو به شكلي ديگر و در اثر عواملي جديد همچنان باقي‌ است. هنوز هم بعضي‌ها چند ساعته زير حرف‌شان مي‌زنند. مي‌خواهيم وفاي به عهد و عهدشكني را از زاويه ديد روانشناسي، جامعه‌شناسي و قرآن بررسي كنيم.

عهدي ببنديد براي نشكستن

اگر يك مقدار به عقب برگرديم، مي‌بينيم كه ريشه و علت عهدشكني در طول تاريخ تفاوت چنداني نداشته است. مثلا در زمان عاشورا عده‌اي از مردم فريفته وعده‌هاي دنيوي و مالي شدند و آخرت‌شان را فروختند، گروهي هم دچار تعارضات عقيدتي شدند و ايمانشان را از دست دادند. در هر دو حالت، افراد چيزهايي را در ازاي به‌دست آوردن موارد ديگري از دست دادند. در آن سوي ماجرا هم اشقيا عهدي كه با خدا بسته بودند، شكستند و بعدتر دچار خسران هم شدند. در حال حاضر به‌طور روزمره براي همه ما پيش مي‌آيد كه براي به‌دست آوردن مرتبه بالاتر، رتبه بهتر و جايگاه ممتاز‌تر روي اخلاقيات و ارزش‌هاي خودمان پاي مي‌گذاريم و عهدشكني مي‌كنيم. عهدي را مي‌شكنيم يا از خطايي مغرضانه چشم مي‌پوشيم، فقط به اين اميد كه براساس وعده و وعيدها به شرايط بهتري برسيم. درحالي‌كه اين عهدشكني‌ها عواقبي هم دارند كه مشهود‌ترين آن در همين دنيا، همان آرامشي است كه نابود مي‌شود. همانطور كه مردم كوفه بعد از قيام عاشورا متأسف شدند، ما هم بعد از عهدشكني قطعا ديگر حال خوبي نخواهيم داشت. پس قبل از آنكه از همه‌‌چيز بگذريد، به اعتبار شخصيت و اعتمادي فكر كنيد كه هيچ‌كس براي يك عهدشكن قائل نيست. كافي است به زماني فكر كنيد كه امام شمع خيمه را خاموش كرد تا آنهايي كه مي‌خواهند همراه من كشته نشوند، بروند. اين اتفاق چندين بار در مسير كاروان امام حسين (ع) افتاد و عهدشكناني كه تعدادشان هم بالا بود از تاريكي شب استفاده و فرار كردند. اما بعدها همين افراد، بيشتر از همه حسرت تنها گذاشتن حسين(ع) را خوردند.

همه‌‌چيز زير سر مدرنيته است؟

وفا يا تعهد، اساسا يك اصطلاح مربوط به روابط بين‌فردي است. كسي كه متعهد باشد، چرتكه دستش نمي‌گيرد تا ببيند منافع او چقدر در يك رابطه لحاظ مي‌شود. وقتي هم كار به سختي‌ها و دشواري‌ها مي‌رسد چون انسان باوفايي است، مي‌ايستد و جا خالي نمي‌كند. روابط ما در شرايط فعلي اما در دوران تغيير شكل قرار دارد و خيلي تابع تعاريفي كه از وفا و تعهد وجود دارد، نيست. زيگموند باومن، جامعه‌شناس معاصر لهستاني تعبير جالبي درخصوص وفا و تعهد در زندگي امروز دارد. او معتقد است هر چقدر ما مدرن‌تر مي‌شويم، بخشي از ارزش‌ها و اخلاقيات ما هم در حال از بين رفتن است. در واقع هر چقدر مدرن مي‌شويم، زندگي و مناسبات ما هم مجازي‌تر و حسابگرانه‌تر مي‌شود و مختصات دنياي سايبري بر روابط انساني ما غلبه پيدا مي‌كند. باومن مي‌گويد در دنياي قديم ما relation يا رابطه داشتيم اما در زمانه فعلي connection يا پيوند داريم. واژه كانكشن در اينجا از روي عمد انتخاب شده چرا كه كانكشن براي همه ما يادآور فضاي مجازي و وصل شدن به اينترنت است؛ دنيايي كه در آن، هر وقت بخواهيم كانكت مي‌شويم و زماني هم كه خسته شديم فقط با يك كليك مي‌توانيم «ديس‌كانكت» شويم؛ درست مثل روابطي كه اين روزها درگيرشان هستيم و گاهي اوقات از تمام شدن ناگهاني يا ديس كانكت شدن آنها متعجب مي‌شويم.

هيچ احساس تعهدي نداري؟

با يك مقايسه‌ ساده بين رفتار مجازي و رابطه‌هاي حال حاضر خودمان مي‌توانيم بگوييم روابط مدرن 3 ويژگي اصلي دارند؛ خصوصيت اول آنها، سطحي بودن و عدم‌شناخت در روابط است كه در دنياي مجازي تجربه‌شان كرده‌ايم مثلا به‌احتمال زياد شما هم در شبكه‌هاي اجتماعي عده‌اي دوست‌مجازي داريد؛ دوستاني كه در همان فضا با آنها آشنا شده‌ايد و اطلاعاتي كلي و محدود درباره‌شان داريد؛ تعهد يا همان وفاي به عهد كه موضوع صحبت ماست هم خصيصه دوم است كه در زندگي مدرن جايي ندارد. به‌طور مثال ما در رابطه با دوستانمان در شبكه‌هاي اجتماعي هيچ احساس تعهدي نداريم. درست به همين‌خاطر اگر حال و حوصله نداشته باشيم، ممكن است تصميم بگيريم اصلا صفحه‌مان را ببنديم چرا كه نسبت به آن فضا و آدم‌ها وفادار نيستيم. سومين نشانه اين روابط هم قابليت فسخ عندالمطالبه آنهاست؛ يعني شما هر وقت كه بخواهيد مي‌توانيد اين رابطه را يك طرفه قطع كنيد. همانطور كه وقتي در يك فضاي مجازي از كسي خوشمان نمي‌آيد بدون هيچ محدوديتي او را بلاك يا ريموو(حذف) مي‌كنيم. نمونه دم‌دستي اين روابط مدرن را به‌عنوان مثال در فيلم «آرايش غليظ» كه به‌تازگي اكران شده، مي‌بينيم. رابطه شخصيت اصلي فيلم با بقيه و البته ديگران با او كاملا سطحي است و عدم‌اطمينان و تعهد در همه لحظه‌هاي فيلمنامه وجود دارد. برآيند اين روابط مدرن به‌نظر باومن حس ترس و برزخ مانندي است كه افراد در آن قرار مي‌گيرند چرا كه قاعدتا هيچ تعهدي در بين نيست و روي هيچ‌چيز نمي‌توان حساب باز كرد. پس در نتيجه ما در اين روابط احساس عاطفي عميقي را نمي‌توانيم تجربه كنيم يا اگر لذتي هم ببريم، جنس آن سطحي و زودگذر است. با همه اين اوصاف و نبود تعهد و وفا، اصلا عجيب نيست كه اينقدر همه از اوضاع دوستي‌هاي اين دوره و زمانه شكايت مي‌كنند.

روابط بيشتر به جاي روابط بهتر

در شرايطي كه افراد از وضعيت روابط خود راضي نيستند و اصولا جنس رابطه مستحكم نيست، باومن مي‌گويد كه ما به سراغ تكثر روابط مي‌رويم؛ يعني تصميم مي‌گيريم كيفيت پايين روابط را با كميت بيشتر بالا ببريم مثلا مي‌بينيد كه همگي الان در گوشي‌هايمان هم وايبر داريم، هم واتس اپ، هم تانگو و هم چندين برنامه ديگر براي برقراري ارتباط با بقيه. علاوه بر اينها در چندين و چند شبكه اجتماعي هم عضو هستيم چون مي‌خواهيم تعداد رابطه‌هايمان را افزايش بدهيم و حلقه را مدام وسيع‌تر كنيم؛ حلقه‌اي كه با بزرگ‌تر شدن شعاع، به حجم آن اضافه نمي‌شود و عملا از نظر كيفي تغييري در كيفيت رابطه‌ها به‌وجود نمي‌آيد. چيزي كه اين وسط ناديده گرفته مي‌شود اما از دست رفتن همان مختصر آرامشي است كه داريم. واقعيت اين است كه با درگير كردن خودمان در اين تعدد روابط، آرام و قرار موجود را هم از كف مي‌دهيم و گرفتارتر مي‌شويم. در عين حال با اين كار سلامت روحي ما هم تهديد مي‌شود. چرا كه مهارت برقراري رابطه سالم و حفظ آن، جزو مولفه‌هاي سلامت روان است. يكي از اساسي‌ترين نيازهاي حفظ يك رابطه سالم هم وفاداري و تعهد به عهد و پيماني است كه بسته‌ايم؛ يعني اينكه بپذيريم رابطه، بالا و پايين دارد و بايد بتوانيم از پس شرايط سخت هم بربياييم. پس اگر وفاداري و تعهد اصلا در يك رابطه نباشد، حتي با 10برابر كردن تعداد روابط شما به آرامش نمي‌رسيد و روح و روانتان هم خسته مي‌شود.

چرا بايد بر عهدمان بمانيم؟

كمال
زماني كه سر حرفم نمي‌ايستم، احساس بدي دارم. حرف من براي خودم ارزش دارد و آن را سبك نمي‌گيرم. اگر شما حرفي مي‌زنيد يا قولي مي‌دهيد كه برايتان ارزشي ندارد، بايد علت را پيدا كنيد.
 اعتماد
اگر كسي چندين بار زير حرفش بزند، آن موقع است كه من مي‌دانم فرد مورد نظر قابل اعتماد نيست. به‌خودم قبولانده‌ام آنها نمي‌توانند روي حرفي كه مي‌زنند بايستند.
 احترام
براي افرادي كه براي حرف خود ارزش قائل نيستند، احترامي قائل نمي‌شوم. زماني‌كه افراد به من مي‌گويند كاري را انجام مي‌دهند و از انجام آن سر باز مي‌زنند، احساس بدي نسبت به آنها در درونم به‌وجود مي‌آيد.
 ارزش
زماني‌كه نمي‌توانيد به قولتان وفادار بمانيد، نمي‌توانيد ارزش خودتان را نگه داريد؛ احترام به نفس، نتيجه رفتار محترمانه با خود و ديگران است.
قدرت
قدرت شخصي نتيجه رفتار‌كردن در راه‌هايي است كه ما به آنها ارزش و بها مي‌دهيم. در واقع مصداق اصطلاحي است كه مرد سرش را از دست مي‌دهد اما زير حرفش نمي‌زند.

گاهي خلاف جهت آب شنا كن

اگر بخواهيم بگوييم چطور مي‌شود وفاداري را وارد رابطه كرد، بايد به فرديت هر كدام از طرفين برگرديم. به هر حال هر كسي براي خودش يك نقطه عزيمتي دارد كه در آن اصول و ارزش‌هايش را تعريف مي‌كند. خيلي‌ها اين اخلاقيات را از خانواده، مدرسه، مسجد يا جامعه مي‌گيرند. با اين همه اما بايد يك خلوت شخصي مشخصي وجود داشته باشد كه اين مباني ارزشگذاري شوند و جايگاه مشخصي پيدا كنند. يكي از همين موارد، چگونگي برقراري رابطه سالم است كه به همان قاعده طلايي اخلاق و ايمان برمي‌گردد. اينكه هر چيزي را براي خودمان مي‌خواهيم و دوست داريم، براي ديگران هم بخواهيم و دوست داشته باشيم. در حال و هواي فعلي روزگار مدرن اما وفاداري و تعهد شبيه به شنا كردن خلاف جريان آب است چرا كه پديده جهاني شدن سيلي است كه هر چقدر هم مقاومت كنيم، ما را با خود همراه مي‌كند. زندگي ما الان سرعت گرفته و غذايمان هم تبديل شده به فست فود. در اين موج سريع‌تر بودن، انگار جايي براي تعهد باقي نمي‌ماند. اما همانطور كه مثلا چند وقتي است جنبش slow food يا غذاي آرام شكل گرفته و عده‌اي به اين همه سرعت اعتراض كرده‌اند، پس مي‌توانيم به بازگرداندن مفاهيمي مثل وفاداري به زندگي هم اميدوار باشيم. مسئله، بيشتر به اولويت‌بندي‌هاي فردي برمي‌گردد. اگر براي شما از بين تمام نعمت‌هايي كه در دنيا وجود دارد، آرامش و سعادت مطلوب برتر باشد، حتما راهي براي رسيدن به آن و جايي براي وفاي به عهد در روابطتان هم پيدا مي‌كنيد. شايد آن روز هيچ كسي عهدي كه بسته را نشكند.

همشهری

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: