در این بیانیه همچنین ضمن نام بردن از عواملی چون جمعیت کافی و متکثر پزشکان عمومی، تجارب حاصل از برنامهی پزشک خانواده، منابع مالی بخش سلامت، گفتمان غالب برقراری عدالت در سلامت، همسویی نهادهای مرتبط نظام سلامت و شجاعت و سختکوشی مسوولان آن بهعنوان سرمایهها و فرصتهای پدید آمده، از مسوولان نظام سلامت درخواست شد در برقراری نظام ارجاع و سطحبندی، با استفاده از تجارب و نتایج برنامههای قبلی، مدلهای آزموده شدهی جهانی را با توجه به شرایط بومی اصلاح و پیاده کنند.
انجمن پزشکان عمومی ایران در پایان بیانیه با تاکید بر اینکه در صورت برآورده شدن این درخواستها، از توان شعب و اعضای فعال خود برای ترغیب همکاری پزشکان عمومی استفاده خواهد کرد، خواستار بازنگری سیاستهای تحول در نظام سلامت منطبق با نظام سطحبندی و ارجاع و نیز پیادهسازی هر چه سریعتر برنامهی پزشک خانواده شد.
متن کامل این بیانیه بهشرح زیر است:
تعیین و اعلام مواضع انجمن
پزشکان عمومی ایران در مورد جایگاه طب عمومی گامی موثر برای بازآفرینی
هویت و منزلت این قشر فرهیخته است. انجمن پزشکان عمومی بر آن است تا همسو
با سیاستهای کلی نظام سلامت و اسناد ذیل آن با اعلام رسمی اهداف و مواضع
خود حرکتی نوین را با بهرهگیری از نبوغ و قدرت جامعهی پزشکان عمومی آغاز
کند و در تعامل با متولیان و دستاندرکاران حوزهی سلامت کشور با میثاقی
ارزشمند و باثبات در استمرار و پایداری آن بکوشد.
میثاق و آرمان:
پایبندی بر سوگند طبابت و مقدم داشتن سلامت عمومی بر آسایش و رفاه خویشتن راهی است که گشایش و رضای الهی را برای همکاران و مسوولین نظام بهدنبال خواهد داشت.
هدف اصلی:
استقرار نظام سطحبندی و ارجاع از طریق اصلاح و توسعهی برنامهی پزشک خانواده
اهداف فرعی:
1. بهرهوری و مشارکت پزشکان عمومی بهعنوان سرمایههای انسانی در اصلاح نظام سلامت
2. پایداری و توسعهی اعتبارات اختصاص یافته و جایگاه سلامت در نظام تصمیمگیری
3. کاهش نرخ بیکاری و رشد اشتغال در حوزه سلامت و گروههای پزشکی و پیراپزشکی
الزامات قانونی:
مواد مصرح در سیاستهای کلی نظام سلامت و برنامههای توسعه همگی بر اولویت پیشگیری بر درمان، ممانعت از تقاضای القایی و اجازهی تجویز صرفاً بر اساس نظام سطحبندی و راهنماهای بالینی و نهایتاً بر نظام سطحبندی خدمات و ارجاع با محوریت پزشک خانواده تاکید دارند. خصوصاً در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری بر گسترش عدالت در سلامت از طریق اصلاح نظام پرداخت مبتنی بر کیفیت عملکرد، افزایش کارآیی، ایجاد درآمد عادلانه و ترغیب انگیزههای مثبت ارایهکنندگان خدمات و توجه خاص به فعالیتهای ارتقای سلامت و پیشگیری در مناطق محروم تصریح شده است؛ بنابراین لازم است در هر گونه موضعگیری و تدوین برنامههای اجرایی، دورنمایی عملی بر این تکلیف هویدا باشد.
سرمایهها و فرصتها:
بهنظر میرسد ظرفیتها و منابع موجود از جمله: 1) جمعیت کافی و متکثر پزشکان عمومی 2) تجارب گرانبهای حاصل از ایجاد شبکهی پزشکان خانوادهی روستایی و سازماندهی نوپای پزشکان خانوادهی شهری در استانهای فارس و مازندران 3) منابع مالی اختصاص داده شده به بخش سلامت 4) گفتمان غالب و علمی کارشناسان برای برقراری عدالت در سلامت 5) همسویی و اصرار دستگاهها و نهادهای مرتبط برای پیادهسازی مدلهای موفق و اقبال یافتهی نظام سلامت سایر کشورها 6) زمان باقیمانده از عمر دولت تدبیر و امید بهعنوان مهلتی مناسب برای برنامهریزی بدون تعجیل 7) ظهور شجاعت و سختکوشی کمنظیر در تولیت نظام سلامت 8) تحول در تشکیلات و نحلهی فکری سازمان نظام پزشکی در کنار نسل جدیدی از انجمنهای علمی همسو و کارآمد و... فرصت و عقلانیتی فراهم کرده است تا از این مسیر به تحولی واقعی و پایدار برای ارتقای سلامت عمومی دست یابیم.
رعایت استانداردها مبتنی بر الگوی بومی:
مبانی نظام ارجاع و سطحبندی بهصورت کلی از معیارهای مشترک و شناخته شدهای منشا میگیرد و بههمین سبب مشابهتهایی نیز در سایر کشورها مشاهده میشود؛ اما استفاده از تجارب و نتایج برنامههای قبلی که عموماً مبتنی بر سعی و خطا بوده و در دههی گذشته بر کشور تحمیل شده است، هر عقل سلیمی را به استفاده از مدلهای آزموده شدهی جهانی و بهرهمندی از تجارب چند سالهی اخیر با توجه به شرایط بومی ترغیب میکند. این نوع رویکرد نیز از اقتضائات اعتدال و میانهروی است که ضمن پرهیز از نفی بدون دلیل برنامههای قبل، با تفکری مدبرانه برای اصلاح برنامهها و مضاعف شدن سرعت پیادهسازی پرداخته شود.
در این الگو بهتر است به موارد زیر دقت شود:
1. تعریف نقشهای جامع و موثر، بهگونهای که پزشک عمومی بهعنوان رهبر تیم سلامت نقشهای متداخلی ایفا کند که شامل: 1) نقش مدیریت بهمنظور اجرای سیاستها و برنامهها، شناخت و بازخورد مشکلات سلامت منطقه، ارایهی راهکارها و مداخلات و رهبری تیم سلامت 2) نقش ارایه دهندهی خدمت در حدود وظایف و صلاحیت اعم از خدمات پیشگیری و درمان و بازتوانی 3) نقش کنشگر اجتماعی در مجامع و شوراهایی که بتوانند از ظرفیتها و استعدادهای عمومی آنان بهرهمند شوند.
2. اصلاح بستهی خدمت و شیوهی اجرای آن، بهگونهای که: 1) منطبق با اولویتهای سلامت و اصل پیشگیری باشد 2) متناسب با توان و دانش پزشک و تیم سلامت، کارسنجی و تقسیم کار و بهمرور تکمیل شود.
3. اصلاح نظام پرداخت و میزان سرانه، بهگونهای که 1) روند پرداخت مبتنی بر عملکرد و بهتناسب اهمیت سطح اول نظام سلامت برای جذب و انگیزهبخشی به تیم سلامت و جبران کنندهی فاصلهی نامعقول درآمدی با سایر گروهها در سطوح دیگر باشد 2) امنیت حرفهای را بهتناسب عملکرد همکاران با قراردادهای منصفانه و درازمدت فراهم سازد 3) ضرایب محرومیت مناطق بهصورتی جدی مورد بازنگری قرار گیرد 4) شیوهی پایش و اثر آن بر دریافتی پزشکان و تیم سلامت مبتنی بر کیفیت خدمات و نتیجهبخشی عملکرد آنان باشد.
4. اصلاح نظام آموزشی و توانمندسازی پزشکان، بهگونهای که 1) برنامهی آموزشی دورهی طب عمومی متناسب با حدود وظایف و صلاحیتهای پزشک خانواده بهعنوان نخستین مرجع و مسیر عبور بیماران به سطوح دیگر متحول شود 2) دورههای کوتاهمدت حرفهای و آموزشهای حین خدمت همراه با اعطای مدرک معادل تحصیلی برای توانمندسازی پزشکان خانواده برنامهریزی شود.
5. برقراری نظام ارزیابی و مداخلات علمی، بهگونهای که 1) علاوه بر ارزیابی درونی، از ارزیابان بیرونی و بیطرف از جمله انجمنهای ذیربط یا بخش خصوصی استفاده شود 2) مداخلات علمی در راهبردها و عملیات مطابق با ارزیابی برنامه سازماندهی شود.
6. مشارکت ذینفعان در تصمیمسازی و برنامهریزی، بهگونهای که 1) حضور نمایندگان مردم و پزشکان خانواده در سطوح عملیاتی و حضور انجمن در سطوح فوقانی ساختار پزشک خانواده تقویت گردد 2) حضور ذینفعان از حالت تشریفاتی و رفع مسوولیت به شیوهی موثر مبدل شود.
7. اصلاح و تجمیع ساختار تشکیلاتی، بهگونهای که 1) دوگانگی روشها و تصمیمات در دو حوزهی شهری و روستایی با تلفیق دو ساختار و بهتدریج به حداقل ممکن کاهش یابد 2) از تصمیمات و بستههای خلقالساعه و مخدوش کنندهی برنامهی پزشک خانواده در کوتاهمدت و درازمدت بهوسیلهی این ساختار پیشگیری شود 3) تصمیمات فعلی در ماندگاری و تثبیت پزشکان خانوادهی شهری و روستایی و تصمیمات آتی در توسعهی برنامه به سطوح دیگر بهگونهای مدبرانه کارسازی شود.
8. برونسپاری و خصوصیسازی، بهگونهای که 1) از تجمع و کفایت تعداد پزشکان عمومی در شهرهای کوچک و همچنین حاشیهی شهرهای بزرگ بهعنوان فرصتی استثنایی استفادهی حداکثری بهعمل آید 2) از امکانات شبکه بهعنوان زیرساخت موجود و قابل بهرهبرداری برای واگذاری به بخش خصوصی یا جبران خلاء بخش خصوصی استفاده شود.
9. اعتمادسازی و فرهنگسازی، بهگونهای که 1) اعتماد از دست رفتهی جامعهی پزشکان عمومی بهعنوان مطمئنترین و بزرگترین گروه قابل اعتماد برای پیادهسازی نظام ارجاع به شیوههای عملی و جامعهشناختی بازسازی شود 2) مقبولیت طب عمومی بهعنوان طب پایه با بهبود مهارتها و توانمندیها در بستهای جداگانه و مدبرانه به اجرا گذاشته شود 3) نگاه تهدید از کمبود و ناهمراهی پزشکان عمومی بهصورت جدی به نگرش فرصت تبدیل شود 4) فرهنگسازی برای اشاعهی نظام ارجاع و اعتمادسازی پزشکان عمومی بهصورت متداخل و همزمان با اجرای برنامهی پزشک خانواده کارسازی شود 5) حدود صلاحیت حرفهای طب عمومی بهتناسب مهارتاندوزی و افزایش بستههای خدمتی توسعه یابد.
10. جذب فعالان حرفهای در طب جانبی، بهگونهای که 1) با پزشکان فعال در حوزههای جانبی از جمله ترک اعتیاد، مراقبتهای پوست، طب کار، سطوح اجرایی و... بهعنوان سرمایهای آماده و قابل مذاکره، بهصورتی چارهجویانه برخورد شود 2) از هر گونه برخورد غیرحقوقی و تحدید کنندهی پزشکان عمومی فعال در عرصههای شغلی بدون هماهنگی با سازمانهای صنفی پرهیز و قبل از آن چارچوب و آتیهای روشن برای پیادهسازی نظام ارجاع تبیین شود 3) خدمات جانبی فعلی بهگونهای علمی بازطراحی و بهتدریج در نظام پزشک خانواده ادغام شود.
11. توجه به سبک سالم زندگی، بهگونهای که 1) خروج از فرسودگی شغلی و عسرتهای سالیان گذشتهی پزشکان عمومی مستلزم توجه بیشتر به اصلاح سبک زندگی، کرامت و توجه به کیان خانوادهی آنان از طریق مطالعه و مداخلهی علمی است 2) توجه به ارتقای شغلی و ارتقای محل زندگی بهشیوهای که آیندهای شفاف را برای تحمل زندگی در نقاط محروم تداعی سازد 3) تدارک تسهیلات اولیهی زندگی برای ماندگاری و البته تسهیل در ساعات کار متناسب با نیاز آنان برای مطالعه و ارتقای مهارتها و منطبق بر قوانین کار.
12. انعطاف در اجرای برنامهها، بهگونهای که 1) اختیارات موثر و غیرمتمرکز به مسوولین محلی برای جذب پزشکان و تیم سلامت و سایر امور مرتبط تفویض شود 2) نکات تحدید کنندهی ماندگاری پزشکان و سازماندهی تیم سلامت قابل انعطاف و ترغیب کننده باشد 3) متناسب با پراکندگی جمعیتی پزشکان و تیم سلامت در خصوص سرانهی جمعیتی تصمیمگیری شود 4) مراحل اجرایی بهگونهای واقعگرایانه فازبندی و با جدیت پایش شود.
13. تدارک زیرساختهای اساسی، بهگونهای که 1) راهنماهای بالینی در کوتاهترین زمان ممکن با همکاری انجمنهای علمی و سازمانهای صنفی تهیه و بهتدریج اصلاح و بهروزرسانی شود2) فارغ از اهمیت زیرساخت الکترونیک و در حین تدارک این مهم، پروندههای سلامت مبتنی بر ویزیت پایه بهصورت آفلاین تهیه شود 3) توانمندسازی و مهارتآموزی متناسب با بستههای خدمتی در حین خدمت بهصورت دورههای ماژولار و ادغام شده که نهایتاً منجر به مدارک معتبر با ارزش آکادمیک شود برنامهریزی شود.
14. استفاده از تجارب قبلی و مدلهای پیشتاز، بهگونهای که 1) تجارب جهانی، منطقهای و خصوصاً تجارب برنامهی پزشک خانوادهی روستایی و شهری در کشور بهجد مورد استفاده قرار گیرد 2) مدل اصلاح شده و مورد توافق حداقل در سه استان دارای شرایط ویژه و با فاصلهی زمانی کوتاه نسبت به سایر استانهای پیشتاز برنامه باشد.
نقش پزشکان عمومی و انجمن:
1. پزشکان عمومی کشور بهعنوان سرمایهی عظیم اجتماعی در صورت وجود جایگاه امن و منطبق بر عزت و اعتماد متقابل بر بیاعتمادی خویش نسبت به مدیریت نظام سلامت فائق آمده و حضور گرم و موثر خود را برای خدمت به اثبات خواهند رساند.
2. انجمن پزشکان عمومی ایران بهعنوان نمایندهی این قشر فرهیخته، در صورت احقاق مفاد فوق، ضمن اعلام آمادگی برای حضور در ارکان تصمیمساز و سیاستگذار، توان شعب و اعضای فعال خود را برای ترغیب همکاری پزشکان عمومی و انجام تعهدات متناسب با ظرفیت خود بهکار خواهد بست.
3. انجمن پزشکان عمومی ایران با اعتقاد به مبانی فوق، ضمن اصرار و تاکید بر بازنگری سیاستهای تحول در نظام سلامت منطبق با نظام سطحبندی و ارجاع و پیادهسازی هر چه سریعتر برنامهی پزشک خانواده برای پیوستن این سطح به سطوح متحول شده، عزم خود را برای اجرا و تثبیت محورهای فوق جزم میکند.