کد خبر: ۳۸۸۳۴
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۵ - ۰۷ آبان ۱۳۹۳ - 2014October 29
یک. «خشونت» و «پرخاشجویی» یکی از وجوه تیره، تکدرآمیز و ناخواستنی منش ابنای بشر است. این ویژگی هیجانی را می توان در تعداد پرشماری از آدمیان، صرف نظر از نژاد و ملیت و جنسیت آنان نشان کرد. لیکن شماری از آدم‌ها، بویژه در دوره زمانی کنونی با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی، اخلاقی، فلسفی و علمی بر این خصلت هیجانی، لگام زده‌اند و خردمندانه و هشیارانه آن را به سوی مسیری سازنده و جامعه‌پسند رهنمون شده‌اند.
به زبان و بیان روشن‌تر گر چه «انگیزه پرخاشجویی» و «هیجان عصبانیت» در ذهن و روان اغلب آدمیان جای داده شده است، اما خوشبختانه تنها در شمار کمی از آنان به «رفتار پرخاشگرانه» تبدیل می‌شود و فرصت ظهور و بروز می‌‌کند.
دو. پرخاشجویی به معنای آزار رساندن تعمدی و هشیارانه به دیگران و نیز رفتار پرخاشگرانه به معنای جلوه نمایان و مشهود و قابل رؤیت ایجاد آسیب در دیگران، به اشکال مختلف فرصت ظهور و بروز می‌یابد. یکی ممکن است با بهره‌گیری از واژگان تند و خشن (خشونت کلامی) به دیگران بتازد و روح و روان آنان را آزرده سازد، دیگری ممکن است با ایجاد مانع بر سر راه رشد و بالندگی دیگران (خشونت غیرمستقیم و انفعالی)، هیجان خشم خود را معطوف آنان کند و سومی نیز ممکن است با یورش به جسم دیگران و ایجاد درد و جراحت در آن (خشونت جسمی  یا فیزیکی) مبادرت به رفتار پرخاشگرانه کند.
هر یک از این سه نوع پرخاشجویی می‌تواند به دو شکل بروز کند: هدفمند و کور (غیر هدفمند).
در نوع اول، عامل پرخاش از پیش قربانی و طعمه خود را معین می‌سازد و با انگیزه و قصد و نیت قبلی او را آماج رفتار خشونت‌آمیز خود می‌سازد.
اما در نوع  دوم، عامل پرخاش بی‌‌هدف و بی‌تأمل هیجان رام نشده و وحشیانه خود را معطوف دیگران می‌سازد.
یا به تعبیر دیگر، او تکانش ورزانه و به صورت «خصومت‌آمیز»  هیجان خشم خود را روی دیگران  «تخلیه» می‌کند.
سه. پرخاشجویی فیزیکی (جسمانی) از حیث شدت و ضعف، نوع وسیله مورد استفاده برای پرخاشجویی، چگونگی واکنش، تعداد قربانیان و انگیزه و قصد درونی، به انواع مختلفی تقسیم می‌شود.
به زعم و باور اندیشمندانی که مداقه روشمند در پرخاشگری را وجهه همت خویش ساخته‌اند، اسید پاشی، خواه از حیث دامنه تأثیر، یا ابزار مورد استفاده یا آماج‌ها و یا انگیزه وقوع آن، «وحشیانه‌ترین»، «سبعانه‌ترین» و «غیرقابل بخشش» انواع پرخاشجویی‌ها جای می‌گیرد.
این نوع رفتار خشونت‌آمیز و توجیه  ناپذیر در چند دهه اخیر هر از چند گاهی در یکی از کشورهای دنیا ظهور و بروز کرده و تعدادی از افراد بی گناه را در کام مرگ فرو برده و شمار بیشتری را مصدوم و مجروح و معلول ساخته است. (وقوع حادثه متروی توکیو در ژاپن در  سال 1995 که در آن 12 نفر کشته و قریب هزار نفر مجروح شدند، و در طی یک‌سال در انگلیس 105 مورد اسیدپاشی رخ داده است). اینها  تنها نمونه‌ای از این حوادث چندش‌آور است.
چهار. کشور ما نیز همانند بسیاری از کشورهای دنیا در برابر پدیده شوم و شنیع اسید پاشی مصون نبوده است؛ به‌گونه‌ای که در دو دهه اخیر جامعه ما نیز شاهد قربانی شدن معدودی از بانوان محترم بوده است.
این ‌گونه حوادث نیز در پایتخت فرهنگی جهان اسلام یعنی شهر اصفهان رخ داده است که در آن چهار تن از زنان بیگناه اصفهانی آماج پدیده ددمنشانه و شوم اسید پاشی قرار گرفته‌اند و جسم و روان‌شان متحمل جراحت و آسیب شده است.
نیازی به گفتن نیست که اثرات روانی حاصل از وقوع پدیده شوم و بیرحمانه اسیدپاشی در اصفهان در سطح آن چهار دختر و خانواده‌های محترمشان محدود نمانده است بلکه روح و روان تمامی اصفهانی‌ها و کل جامعه ایران را عمیقاً آزرده است.
پنج. وقوع حادثه شنیع و دهشتناک اسیدپاشی در اصفهان بویژه روان نیروی انتظامی را بیش از همگان آزرده است.
چه، آنان خود را متولی نظم و امنیت جامعه می‌‌دانند و لاجرم وقوع این حادثه شوم، که امنیت روانی جامعه را برای چند روزی دستخوش آسیب کرده است موجب ناخرسندی و آزردگی آنان می‌شود. از همین روی آنان به صورت هدفمند و دقیق و با بهره‌گیری از تمامی ساز و کارهای فنی و تخصصی موجود می‌کوشند تا همچون موارد مشابه گذشته، عامل یا عاملان این حادثه قبیح و وحشیانه را در دام اندازند و آنها را به مراجع قضایی بسپارند تا  آنها را آن‌گونه که شایسته است به سزای اعمال شنیعشان برسانند.
شش. بی‌هیچ گفت‌وگویی همه  ما بر این واقعیت اذعان داریم که ریشه‌های رفتارهای خشونت‌آمیزی همچون اسید پاشی را باید خشکاند و زمینه‌ها و بسترهای ظهور و بروز آن را از میان راند.
بی‌تردید این مهم تنها زمانی محقق خواهد شد که عوامل مؤثر بر این پدیده شناسایی شوند و راهکارهای مداخله در آنها تدقیق شوند.
گرچه گمانه‌زنی در مورد علل وقوع حادثه اخیر اصفهان تا شناسایی عامل یا عوامل آن و تحلیل ژرف روانشناختی و جامعه شناختی انگیزه‌های آنان را دشوار می کند اما با مداقه دوباره در رخدادهای مشابه پیشین، خواه در داخل یا خارج و تأمل در اطلاعات منتشره پیرامون آنها می‌توان برخی عوامل مؤثر بر این‌گونه کنش‌های سبعانه را نشان کرد.
 به عنوان مثال، تحلیل‌های صورت گرفته پیرامون عاملان اسیدپاشی‌های گذشته نشان داده است که:
اولاً: اغلب آنها شخصیت تکانشی و ناپخته داشته‌اند و در مهار تکانشگری و کنار آمدن با ناکامی‌های روزمره دچار مشکل شدید بوده‌اند.
ثانیاً: تعدادی از آنان سایکوپات (روان دردمند) بوده‌اند و سابقه نسبتاَ طولانی از رفتار ضد اجتماعی داشته‌اند.  
ثالثاً: انتقام گیری شخصی در صدر انگیزه‌های رفتار خشونت‌آمیز آنان جای داشته است.
رابعاً: از حیث رشد اخلاقی، رشد نایافته بوده‌اند و خامساً: باورهای دینی آنها بسیار ضعیف بوده است.
هفت.  از روانشناسان و جامعه‌شناسان و سایر  علوم انسانی انتظار می‌ر ود تا این‌گونه پدیده‌های خشونت آمیز را بیش از گذشته مورد  مداقه و تحلیل و پژوهش قرار دهند و با نمایان ساختن ابعاد و زوایای مختلف آنان به  نهادهای تربیتی، فرهنگی و انتظامی و امنیتی در از میان برداشتن زمینه‌های ظهور  و بروز  آنها یاری رسانند.
سردار منتتظر المهدی
معاون اجتماعی ناجا
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: